دوست گرامی

۱.انسان در طول زندگی خود دارای قوه اختیار است و یکی از اهداف آفرینش آدمی امتحان وی در این دنیا است و اگر قرار باشد این افراد شرور و... در اطراف ما نباشد، همه مردم اهل بهشت و امتحان و آزمون الهی معنا ندارد.

در مورد دختر تن فروشی که اشاره کردید، اگر وی واقعا بعد از تعرض مثلا پدرش خودش راضی به این کار نبوده است، در مورد عقاب و عذاب او نمی توان به طور قطع تصمیم گرفت.

در مورد بازی خداوند با انسان، در کجای قران چنین مطلبی آمده است؟ بهتر است مستند صحبت کنید.

۲.اولا کلمه ولی در غدیر خم به معنای سرپرست و جانشین است. حال پیامبری عالم ترین مردم و از طرفی فصیح ترین خلق است وقتی از کلمه ای استفاده می کند که دلالت آن روشن استف چرا دیگران در مورد این معنا قیل و قال می گویند؟ اگر آنها از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عالم تر هستند بیان کنند.

جهت اطلاع بیشتر به لینک های زیر مراجعه فرمائید:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۴۹۵۴

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۴۹۳۳

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۴۹۳۲

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۰۹۲

نباید فراموش کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله در زمان حیات خود وجود مقدس حضرت علی بن ابی طالب سلام الله علیهما را با الفاظی مختلف به امامت بعد از خود معرفی کرده اند چرا این بهانه تراشان به دیگر سخنان رسول خدا توجه نمی کنند؟ آیا این حاکی از عدم ایمان نیست؟

در مورد عدم ذکر امامت در قران، باید به این نکته دق کنید قرار نیست هر چیزی به نحو واضح بیان شود چرا که به تعبیر علمای منطق: الکنایة ابلغ من التصریح. قرآن کریم جزئیات را بیان نمی کند، کلیات در قران آمده است و جزئیات به سنت رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام سپرده شده است. اصل امامت در آیات قران نیز ذکر شده است و قرآن دارای جزئیاتی است که جز با مراجعه به تفسیر، واضح نمی شود.

هر کسی قرار نیست از آیات تفسیر کند، تفسیر دارای شرایط است و تا زمانی که تفسیر از معصوم باشد، نیازی به غیر معصوم نداریم.

در مورد این کلام شما که مرقوم فرموده اید: " از انسانهای صالح یا کسی که در رکوع زکات میده استنتاج میکنین حضرت علی هست " دقت کنید که این آیه زمانی نازل شد که این عمل از وجود مقدس حضرت علی بن ابی طالب سلام الله علیه سر زده بود فلذا وقتی آیه در واقعه ای خاص نازل شده است قابل انکار و خدشه نیست و مطلب روشن است.

در مورد روایت ثقلین، اگر دقت کنید پیامبر از لفظ خلیفتین هم استفاده کرده اند که قران و اهل بیت علیهم السلام را خلیفه معرفی کرده اند و مراد آن حضرت، یعنی این دو هیچ گاه از هم جدا نمی شوند و همچنین در قبول هیچ فرقی بین این دو نیست.

جهت اطلاع بیشتربه لینک زیر مراجعه فرمائید:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۰۸۱

در مورد حدیث قرطاس، اولا منابع شیعه و سنی در مهم ترین کتب خود نوشته اند و با اسانید صحیح نقل شده است که اصلا جای قابل انکاری باقی نمی ماند.

امام فرمودید رسول خدا صلی الله علیه بیسواد بوده است که خود توهین به ان حضرت محسوب می شود که جهت اطلاع بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمائید:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۲۵۶

در مورد اینکه چرا قبلا رسول خدا وصیت خود را ننوشت، به لینک زیر مراجعه فرمائید:

http://www.vahabiat.porsemani.ir/content/%DA%۸۶%D۸%B۱%D۸%A۷-%D۹%BE%DB%۸C%D۸%A۷%D۹%۸۵%D۸%A۸%D۸%B۱-%D۸%B۵-%D۹%۸۲%D۸%A۸%D۹%۸۴-%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۸%A۸%DB%۸C%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۸%B۱%DB%۸C-%D۹%۸۸%D۸%B۵%DB%۸C%D۸%AA-%D۹%۸۶%DA%A۹%D۸%B۱%D۸%AF-%D۹%۸۸-%D۸%A۲%D۹%۸۶%D۸%B۱%D۸%A۷-%D۹%۸۶%D۹%۸۶%D۹%۸۸%D۸%B۴%D۸%AA-%D۸%۹F

۳. آیه فوق دنباله پاسخ گویى به اعتراضات گوناگون کفار و مشرکان است.

آنها به پیامبر پیشنهاد معجزات عجیب و غریبى مى‏کردند، و هر یک به میل خود پیشنهادى داشتند، حتى قانع به مشاهده معجزات مورد در خواست دیگران نیز نبوده‏اند گاهى خانه‏هایى از طلا، و گاهى نزول فرشتگان و زمانى تبدیل سرزمین خشک و سوزان مکه به یک باغستان پر آب و میوه، و گاهى موضوعات دیگر از پیامبر ص تقاضا مى‏کردند. چنان که در سوره اسراء ذیل آیه ۹۰ شرح آن خواهد آمد.

گویا آنها با این تقاضاهاى غریب و عجیب یک نوع مقام الوهیت و مالکیت زمین و آسمان براى پیامبر ص انتظار داشتند.

لذا در پاسخ این افراد، پیامبر ص مامور مى‏شود بگوید:" من هرگز ادعا نمى‏کنم که خزائن الهى به دست من است"، (قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ‏).

سپس در برابر افرادى که انتظار داشتند پیامبر ص آنها را از تمام اسرار آینده و گذشته آگاه سازد، و حتى به آنها بگوید در آینده چه حوادثى مربوط به زندگى آنها روى مى‏دهد، تا براى رفع ضرر و جلب منفعت بپاخیزند، مى‏گوید:

" من هرگز ادعا نمى‏کنم که از همه امور پنهانى و اسرار غیب آگاهم" (وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ‏).

همانطور که سابقا نیز گفته‏ایم، کسى از همه چیز با خبر است، که در هر مکان و هر زمانى حاضر و ناظر باشد و او تنها ذات پاک خدا است، اما غیر او که وجودش محدود به زمان و مکان معینى است طبعا نمى‏تواند از همه چیز با خبر باشد، ولى هیچ مانعى ندارد که خداوند قسمتى از علم غیب را که مصلحت مى‏داند، و براى تکمیل رهبرى رهبران الهى لازم است، در اختیار آنها بگذارد و البته این را علم غیب بالذات نمى‏گویند، بلکه علم غیب بالعرض و به تعبیر دیگر یادگیرى و تعلم از داناى غیب است.

آیات متعددى از قرآن گواهى مى‏دهد که خداوند چنین علمى را نه تنها در اختیار پیامبران و پیشوایان الهى قرار داده بلکه گاهى در اختیار غیر آنها نیز قرار مى‏داده است، از جمله در سوره جن آیه ۲۶ و ۲۷ مى‏خوانیم:" عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ‏":" خداوند از تمام امور پنهانى آگاه است و هیچ کس را از علم غیب خود آگاه نمى‏کند، مگر رسولانى که مورد رضایت او هستند".

اصولا تکمیل مقام رهبرى، آنهم یک رهبرى جهانى و همگانى، نیاز به آگاهى بر بسیارى از مسائل که از نظر سایر مردم مکتوم است، دارد، و اگر خداوند این علم غیب را در اختیار فرستادگان و اولیایش نگذارد، مقام رهبرى آنها تکمیل نخواهد شد.

پس این کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله مطلق نیست و در قضیه خاصی است و نمی توان نتیجه کلی گرفت.

در مورد علم غیب نیز به لینک های زیر مراجعه فرمائید:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۷۷۳۸

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۹۸۵۲

۴.در مورد آیه فوق، اگر دقت کنید قسمتی از آیه خطاب به شخص پیامبر و برخی عمومی است و مرتبط با همه انسان ها هر چند ممکن است ظاهرش با رسول خدا باشد و ربطی به زندگی جنسی ایشان نیست و در مقام اقسام زنان محرم می باشد.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

نظر شما: * نام: * پست الکترونیکی: * متن نظر : * کد امنیتی:

بازگشت