با سلام

دوست گرامی

اولا: شما یک راوی از اهل سنت بیاورید که متهم به تدلیس و یا ضعف نباشد همچنانکه خود علمای اهل سنت اعتراف کرده اند اکثر راویان ثقه حتی صحابه نیز در آنها حرف و حدیث هست. ذهبی در این باره گوید:قال الذهبی: وما زال یمر بی الرجل الثبت وفیه مقال من لا یعبأ به ، ولو فتحنا هذا الباب على نفوسنا لدخل فیه عدة من الصحابة والتابعین والأئمة ، فبعض الصحابة کفَّر بعضهم بتأویل ما ، والله یرضى عن الکل ویغفر لهم ، فما هم بمعصومین ، وما اختلافهم ومحاربتهم بالتی تلیّنهم عندنا أصلاً. انتهى قوله. مقدمة کتاب: الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردّهم، ص۲۳. تا آنجا که بیش از ۴۰۰ نفر از رجال بخاری متهم به ضعفند

لذا هرچند عباد بن عبدالله تضعیف دارد اما توثیق نیز دارد عجلی در معرفة الثقات گوید:

عباد بن عبد الله الأسدی کوفى تابعی ثقة

معرفة الثقات من رجال أهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم وأخبارهم ، ج۲ ص۱۷ ، أبی الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح العجلی الکوفی نزیل طرابلس الغرب ، دار النشر : مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة - ۱۴۰۵ - ۱۹۸۵ ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : عبد العلیم عبد العظیم البستوی

ابن حبان نبز او را در الثقات آورده است:

عباد بن عبد الله الأسدی من أهل الکوفة . الثقات ج۵ ص۱۴۱ محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی ، دار النشر : دار الفکر - ۱۳۹۵ - ۱۹۷۵ ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : السید شرف الدین أحمد

ثانیا: تصحیح یک روایت توسط یک عالم حدیث در پذیرش آن روایت کفایت می کند و آن روایت قابل احتجاج است: شوکانی در این خصوص گوید

وَهَکَذَا یَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا صَحَّحَهُ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الْمُعْتَبَرِینَ مِمَّا کَانَ خَارِجًا عَنْ الصَّحِیحَیْنِ ، وَکَذَا یَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا کَانَ فِی الْمُصَنَّفَاتِ الْمُخْتَصَّةِ بِجَمْعِ الصَّحِیحِ ، کَصَحِیحِ ابْنِ خُزَیْمَةَ وَابْنِ حِبَّانَ وَمُسْتَدْرَکِ الْحَاکِمِ وَالْمُسْتَخْرَجَات عَلَى الصَّحِیحَیْنِ ؛ لِأَنَّ الْمُصَنِّفِینَ لَهَا قَدْ حَکَمُوا بِصِحَّةِ کُلِّ مَا فِیهَا حُکْمًا عَامًّا ، وَهَکَذَا یَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا صَرَّحَ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الْمُعْتَبَرِینَ بِحُسْنِهِ ؛ لِأَنَّ الْحَسَنَ یَجُوزُ الْعَمَلُ بِهِ عِنْدَ الْجُمْهُورِ

جایز است به آن ان روایتی که یکی ا ز ائمه معتبر در غیر صحیحین، تصحیح کرده‌اند، احتجاج نمود همچنین جایز است به آن چیزی که در مصنفات که مخصوص جمع روایات صحیح مانند صحیح این خزیمه، این حیان، مستدرک حاکم و مستخرجات بر صحیحین احتجاج کرد همچنین جایز است به آنچه که یکی از ائمه حدیث به حسن بودن یک روایتی حکم کرده‌اند، احتجاج کرد چون در بین جمهور جایز است به حسن عمل کرد

الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفاى ۱۲۵۵هـ)، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار، ج ۱ ص ۱۵، ناشر: دار الجیل، بیروت – ۱۹۷۳.

ابن تیمیه نیز گوید: اهل الاسلام متفقین على الاحتجاج بما صححه اهل العلم بالحدیث من ای مصر کان وصنف أبو داود السجستانى مفارید اهل الامصار یذکر فیه ما انفرد اهل کل مصر من المسلمین من أهل العلم بالسنة . اهل اسلام روایاتی را که اهل عالم حدیث تصحیح کرده اند،بر قبول آن اتفاق دارند .کتب ورسائل وفتاوى ابن تیمیة فی الفقه ج ۲۰ ص ۳۱۷

لذا روایت فوق که دارای تصحیح بود مورد قبول است

ثالثا:روایات دیگر نیز در مورد صدیق اکبر بودن حضرت در کتب اهل سنت وجود دارد، موجب تعدد طرق روایت می شود که اصلا نیاز به بررسی سند ندارد شما می توانید با جسجو کردن عبارت «وهذالصدیق الاکبر» به این موضوع پی ببرد

رابعا: همچنانکه علمای اهل سنت اعتراف کرده اند، کسانی که حکم به جعلی بودن این روایت کرده اند، بخاطر سند ر وایت نبوده است بلکه بخاطر متن روایت بوده است همچنانکه سندی گوید: فَکَأَنَّ مَنْ حَکَمَ بِالْوَضْعِ حَکَمَ عَلَیْهِ لِعَدَمِ ظُهُورِ مَعْنَاهُ لَا لِأَجْلِ خَلَلٍ فِی إِسْنَادِهِ وَقَدْ ظَهَرَ مَعْنَاهُ بِمَا ذَکَرْنَا.

حاشیة السندی على سنن ابن ماجه = کفایة الحاجة فی شرح سنن ابن ماجه، محمد بن عبد الهادی التتوی، أبو الحسن، نور الدین السندی (المتوفى: ۱۱۳۸هـ) الناشر: دار الجیل - بیروت، بدون طبعة ص ۵۸

البته چون این روایت بطلان صدیق بودن ابوبکر را ثابت می کند لذا مجبور شده اند این روایت را جعلی بدانند. هرچند این روایت را تلاش بکنند جعلی بدانند اما با روایت صحیح بخاری که حضرت علی علیه السلام شیخین را دروغگو و خائن می دانست، چکار می کنند؟!

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات