چرا امام زمان برای خود جانشین نگذاشت؟
اگر کسی معصوم باشد و به وحی متصل باشد با ختم نبوت در تعارض است؟
فایده امام در غیبت چیست؟
آیا مردم از خلیفه شدن عمر راضی بودند؟
آیا اسلام روش خاصی برای انتخاب خلیفه دارد؟
با سلام دوست گرامی در پاسخ به اشکالات شیعیان نوشتهاید : ۱- «ما با شیعه هم صدا می شویم و می گوییم: بله پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، علی رضی الله عنه را به جانشینی خود انتخاب کرده بودند و قول اهل سنت درست نیست!! و بعد از شما می پرسیم که چرا امام مهدی شما، به غیبت کبری که تشریف میبرد، بر خلاف سنت رسول صلی الله علیه وسلم برای خود جانشینی انتخاب نکردند؟!»! آیا امام زمان مرده است که برای خود جانشین تعیین کند ؟! ظاهرا شما مقام امامت را که شبیه مقام نبوت و امتداد آن است ، با خلافت ظاهری اشتباه گرفتهاید ! در ادامه این سوال گفته بودید «هر پاسخی که شما برای تخلف ورزی امام زمان از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بدهید، همان جواب ما به ایراد شما درباره حضرت ابوبکر است!» حال اگر میتوانید شبیه پاسخ ما را در مورد ابوبکر بدهید ! (شاید شما ابوبکر را نیز امام میدانید؟) ۲- فرمودهاید «هر کار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم لزوماً سنت نیست، مثلا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در حالت نماز ناگهان چرخیدند و قبله خود را عوض کردند ما که نمی توانیم چنین کنیم و در نماز قبله خود را عوض کنیم و بگوییم این سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است، بعضی از کارهای پیامبر اختصاصی است سول الله صلی الله علیه و آله وسلم چون خاتم النبین بودند، انتخاب جانشین توسط ایشان یک امر عادی نمیبود ، پس اگر جانشین انتخاب میکردند آن جانشین صد در صد واجب الاطاعه میبود، حتی در اشتباه و خطا هم باید از او اطاعت میکردیم. و این ناممکن و نادرست بود. پس تنها یک راه حل وجود میداشت و آن اینکه جانشین معصوم باشد و جانشین نمی تواند معصوم باشد مگر آنکه به وحی وصل باشد . به وحی که وصل شد ، اصل خاتم النبین بودن رسول الله، بی معنی میشود! آیا دانستید؟!»! در این جملات ، چندین اشکال وجود دارد : أ. عدم انقطاع وحی را به معنی نقض ختم نبوت گرفتهاید ! با اینکه دو مقوله مختلف هستند ! وحی گاهی برای آوردن شریعت است ! که این وحی منقطع شد ! و گاهی برای اخبار از مغیبات و ... است که این وحی به اقرار اهل سنت ، بعد از رسول خدا باقی بود ؛ تنها اهل سنت میگویند فرشتگان با عمر صحبت میکردند ! شیعه میگوید با امیرمومنان و فاطمه زهرا سلام الله علیهما ب. معصوم بودن ، به معنی ارتباط با فرشتگان نیست ! ممکن است شخصی معصوم باشد و عصمت او از آگاه شدن او به مضرات و مفاسد ، توسط خداوند باشد ! یعنی خداوند نور بصیرت را در ذهن او روشن گرداند ! پس حتى اگر نزول فرشتگان را ، نقض ختم نبوت بدانید ، اما عصمت ، نقض ختم نبوت نیست ! ت. خود قبول کردهاید که اگر پیامبر کسی را تعیین به خلافت کند او معصوم است ! وقتی دلیل صریح غدیر و سایر ادله ، نصب امیرمومنان به خلافت را ثابت کند ، عصمت آن حضرت نیز ثابت میشود ! ۳- فرمودهاید «چون حالا رهبر معصومی نداریم. پس این خود بهترین دلیل است که از اول هم نداشتیم و محمد رسول الله و خاتم النبیین است! پس نبود معصوم در حال حاضر دلیل است بر اینکه حرف اهل سنت درست است و حرف شیعه باد هوا و خواب و خیال!»! چه کسی گفته است که شیعیان رهبر معصوم ندارد ؟! آیا شیعه امامت امام زمان و حیات او را قبول ندارد ؟! ۴- فرمودهاید «اگر شیعه لجاجت کند و بگوید رهبر معصوم ما؛ مهدی؛ حی و حاضر و زنده است، اما پشت پرده غیب است، در جواب میگوییم که شهر به قاضی و نانوا نیاز دارد، نانوا که دکانش ۱۲۰۰ سال مدام بسته باشد و قاضی که در طول ۱۲۰۰ سال حتی یک روز هم در دفتر کارش حاضر نباشد، یعنی اینکه شهر نه قاضی دارد نه نانوا» پاسخ این اشکال نیز واضح است ! شما مقام امامت را که شبیه و امتداد مقام نبوت است ، با نانوایی قیاس کردهاید ! اما وجود انبیا ، سبب ادامه لطف الهی و بقای عالم است ! و وجود همین امام غایب نیز سبب بقای عالم است ! اگرچه برخی از فیوضات از جمله درک فیض حضور امام و استفاده مستقیم از ایشان ، به خاطر کفران نعمت مردم ، از آنان سلب شده است ! ۵- فرمودهاید «شیعه با دستبرد زدن به متون تاریخی ثابت میکند که اکثریت مردم از رهبر شدن عمر دلخون و ناراضی بودند! شیعه آیا نمیداند که در گذشته ارتش منظمی نبود تا اقلیتی به زور توپ و تانک و پول خود را بر اکثریتی بقبولانند و ریاست را در دست بگیرند؟! عمر یک شمشیر داشت و دوست!! اکثریت هم شمشیر و زور و پول داشتند! پس اگر اکثریت مخالف میبودند، میتوانستند عمر را قبول نکنند، پس دیدید شیعه پی درپی دروغ میگوید و ادعاهای پوچ را مطرح میکند!!»! این سخن نیز دارای اشکالات فراوان است : أ. اگر آنچه ما از کتب اهل سنت نقل کردهایم ، دروغ است ، باید بگویید علمای اهل سنت به تاریخ دستبرد زدهاند ! نه شیعه و ما جز سخن علمای اهل سنت را نقل نکرده ایم ب. آنچه ما ثابت کردهایم ، مخالفت گروهی از بزرگان صحابه با خلافت عمر است ! ت. ظاهرا شما نمیدانید که در گذشته هرکس نیروی نظامی و پول داشت ، حتى اگر اکثریت با او مخالفت میکردند غالب میشد ! و عمر نیز هم نیروی نظامی داشت (اعراب منافق بیرون مدینه که عمر بارها به خاطر زحمات آنان ، از آنان تجیلیل کرده است) و هم ثروت ! ۶- فرمودهاید «در عصر خلفای راشدین آخر کار، میزان رای مومنین بود که باید بیعت میکردند! اگر بیعت نمیکردند، خلیفه انتخاب نمیشد.»! ظاهرا به نظر شما ، حتى عمر نیز اشتباه کرده است که میگوید در سقیفه گروهی با ما مخالفت کردند و ما به قصد کشت ، به آنان هجوم بردیم ! یا دموکراسی را اینگونه تفسیر میکنید ! موفق باشید گروه پاسخ به شبهات |