در کتاب وسائل الشیعه از امام صادق روایت است که نبیذ حلال است و در روایت دیگری آمده است که پیامبر با نبیذ وضو میگرفتند.
خویی میگوید: در روایت آمده است که هرکسی نبیذ ننوشد بدعت گزار است.
با سلام دوست گرامی نمیدانیم چه سری است که چند وقت است وقتی اهل سنت می خواهند در سایت ما بر ضد ما نظر بدهند ، نام ائمه شیعه را بر خود میگذارند ! جعفر الصادق ، و علی بن موسیالرضا و... ان شاء الله که این کار خیر ، مقدمهای برای علاقهمند شدن آنها به اهل بیت و تشیع آنها باشد . اما پاسخ شما : ۱- در متن مقاله ما احمد بن حنبل با سند صحیح ، وکیع را متهم به شرب «مسکر» و نه «نبیذ» میکند ! و شما ظاهرا اصلا نگاهی به مقاله ما نداشتهاید ! احمد بن حنبل وکیع را متهم به شرب مسکر می کند و شما میگویید «شرب نبیذ» حلال است ! بر فرض که نبیذ حلال باشد ، اما مسکر چه ؟ آن نیز حلال است ؟! مگر اینکه در فقه جدید شما مسکرات حلال شده باشند ! ۲- اما راجع به بحث نبیذ ، ظاهرا شما هنوز فرق بین دو اصطلاح موجود در نبیذ را نمیدانید ! نبیذ دو اصطلاح دارد ، که یکی به معنی شربت تهیه شده از خرما یا کشمش است ، و اصطلاح دیگر ، شراب کشمش ! روایاتی که راجع به وکیع است ، همگی راجع به شراب کشمش است ، و به همین دلیل ، راویان از این مطلب تعجب کردهاند ، وگرنه اگر شربت خرما و یا کشمش بود ، نوشیدن آن که تعجبی نداشت ! (جدای از روایتی که صریحا احمد او را به نوشیدن مسکر متهم میکند) و یکی از شواهد واضح بر این مطلب ، روایاتی است که در کتب شیعه و سنی راجع به نبیذ رسول خدا (ص) آمده است ، و البته به صراحت طریقه درست کردن آن را نیز آورده است (البته در همان روایتی که شما برای گمراه کردن مردم ، تنها ابتدای آن را آوردید و انتهای آن را که صریحا معنی نبیذ را گفته است ، ترک کردید: محمد بن یعقوب ، عن الحسین بن محمد ، عن معلى بن محمد ، عن محمد بن علی قال : أخبرنی سماعة بن مهران ، وعن عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زیاد ، عن محمد ابن علی الهمدانی ، عن علی بن عبد الله الخیاط ( الحناط ) ، عن سماعة بن مهران ، عن الکلبی النسابة ، أنه سأل أبا عبد الله علیه السلام عن النبیذ ، فقال : حلال ، فقال : إنا ننبذه فنطرح فیه العکر وما سوى ذلک ، فقال : شه شه تلک الخمرة المنتنة ! قلت : جعلت فداک فأی نبیذ تعنی ؟ فقال : إن أهل المدینة شکوا إلى رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم تغیر الماء وفساد طبائعهم ، فأمرهم أن ینبذوا ، فکان الرجل یأمر خادمه أن ینبذ له ، فیعمد إلى کف من تمر فیقذف ( فیلقیه خ ل ) به فی الشن فمنه شربه ومنه طهوره . فقلت : وکم کان عدد التمر الذی فی الکف ؟ قال : ما حمل الکف ، فقلت : واحدة أو اثنتین ؟ فقال : ربما کانت واحدة ، وربما کانت اثنتین . فقلت : وکم کان یسع الشن ماء ؟ فقال : ما بین الأربعین إلى الثمانین ، إلى ما فوق ذلک . فقلت : بأی الأرطال ؟ فقال : أرطال مکیال العراق . ورواه الشیخ بإسناده عن محمد بن یعقوب مثله . کلبی میگوید از امام صادق علیه السلام راجع به نبیذ سوال شد ؛ حضرت فرمودند : حلال است . آن شخص گفت : ما نبیذ درست میکنیم و در آن دردی (باقیمانده شراب مست کننده) و شبیه آن میریزیم (تا باعث تخمیر نبیذ شود)! حضرت فرمودند : نه نه ! این همان شراب چرک آلود است ! گفتم : فدای شما گردم ، پس شما چه نوع نبیذی را قصد داشتید (که حلال است) ؟ فرمودند : اهل مدینه به نزد رسول خدا (ص) از تغییر طعم آب و به هم خوردن حالشان شکایت کردند ؛ آن حضرت دستور دادند که نبیذ درست کنند ؛ و بعد از این ، مردم به غلامانشان دستور میدادند که نبیذ درست کنند ؛ به این صورت به اندازه کف دست خرما بر میداشت ، و آن را در کوزه میانداخت و با همان وضو میگرفت و از همان مینوشید ؛ گفتم : چه تعداد خرما در دست آنها بوده است ؟ حضرت فرمودند : در کف دست چند خرما جای میگیرد ؟ عرض کردم : یک یا دو ؛ فرمودند : آنها نیز گاهی یک و گاهی دو خرما در کوزه میانداختند ؛ پرسیدم و در کوزه چقدر آب جای میگرفت ؟ فرمودند : بین ۴۰ تا ۸۰ و گاهی نیز بیشتر ؛ گفتم : چه رطلی ؟ فرمودند :رطل عراقی! یعنی در کوزهای که در آن ۴۰ تا ۸۰ و یا بیشتر رطل عراقی آب بوده است ، یک یا دو خرما میانداختند و بعد از شیرین شدن آب از آن مینوشیدند ! و در متن روایت نیز به صراحت آمده است که نبیذ دو اصطلاح و دو معنی دارد ، و به همین دلیل راوی از حضرت سوال می کند که چه معنی را از نبیذ قصد کردهاید ! اما شما با خیانت (زیرا قطعا متن روایت را دیدهاید) این قسمت از روایت را حذف کردهاید تا به مقصود خود برسید ! بنابر این نبیذی که در روایات شیعه (و اهل سنت) حلال شمرده شده است ، این نبیذ است ، و نبیذی که وکیع میخورده است ، نبیذ مسکر ! (به اقرار علمای اهل سنت و با توجه به قرائن موجود در متن روایات) ! اما راجع به متنی که شما به عنوان یک مقاله علمی نگاشتهاید ، بهتر است نگاهی به سخنان شما بکنیم : «در کتب معتبره شیعه»!!! نوشتهاید در کتب معتبره شیعه تا بدینوسیله از بحث سندی در امان بمانید ، و گمان کردهاید که شیعه کتابی معتبر مانند صحیح بخاری و مسلم دارد ! در پایان نیز همان سخن شما را میگوییم که : ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راهرو نباشی کی راهبر شوی همچنین میگوییم دوست عزیزی که خواستهای نام امام رضا را بر خود بنهی ، در پایان گفتهای «موسی الرضا در انتظار جواب است...............»! موسی الرضا نام حضرت نیست ، نام حضرت علی بن موسی الرضا است ! بهتر است کمی در این مطالب نیز دقت کنید ! موفق باشید گروه پاسخ به شبهات |