درباره ما

ترجمه زبیر بکار چگونه است؟ روایات بحار که می‌گوید حضرت علی در خانه ابو طالب متولد شده است صحیح است؟ آیا برخی از علمای شیعه خمس مکاسب را واجب نمی‌دانستند؟ آیا بیش از ۲ هزار حدیث در تحریف قرآن در کتب شیعه وجود دارد؟ آیا بیش از ۷۰ حدیث در حرمت بنای بر قبور وجود دارد؟ آیا روایاتی در باب نهی عزاداری فعلی و توسل و صیغه وجود دارد؟
کد سؤال: ۴۳۱۴۵چند سؤالی
عمومی »بررسی روایات
عقاید شیعه و پاسخ به شبهات آن » بنای بر قبور
عقاید شیعه و پاسخ به شبهات آن »توسل
عقاید شیعه و پاسخ به شبهات آن »عزاداری
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) »ولادت
قرآن و کتب آسمانی »تحریف قرآن
احکام فقهی »خمس
احکام فقهی »ازدواج
تعداد بازدید: ۹۱
ترجمه زبیر بکار چگونه است؟ روایات بحار که می‌گوید حضرت علی در خانه ابو طالب متولد شده است صحیح است؟ آیا برخی از علمای شیعه خمس مکاسب را واجب نمی‌دانستند؟ آیا بیش از ۲ هزار حدیث در تحریف قرآن در کتب شیعه وجود دارد؟ آیا بیش از ۷۰ حدیث در حرمت بنای بر قبور وجود دارد؟ آیا روایاتی در باب نهی عزاداری فعلی و توسل و صیغه وجود دارد؟

باسلام
دوست گرامی
استناد به روایت بکار از باب احتجاج و طبق مبانی خود اهل سنت است
زبیر بن بکار روایت مورد نظر شما را از مصعب بن عثمان بن مصعب بن عروة بن الزبیر بن العوام نقل می‌کند که مبتلا به چند اشکال است :
اولاً : مصعب بن عثمان مجهول است و در هیچ یک از کتاب‌های رجالی نامی از او برده نشده است ؛
ثانیاً : روایت مرسل است ؛ چرا که مصعب بن عثمان ، ده‌ها سال بعد از این قضیه به دنیا آمده است ، چگونه می‌تواند از این قضیه خبر دهد ؟
ثالثاً : این روایت از ساخته‌های خاندان زبیر و به ویژه زبیر بن بکار است که به خاطر دشمنی با خاندان اهل بیت علیهم السلام افسانه‌های بسیاری ساخته‌‌اند که از جمله آن‌ها همین قضیه است . این مطلب را نیز به خاطر زیر سؤال بردن فضائل اختصاصی امیر مؤمنان علیه السلام جعل کرده‌اند .
از طرف دیگر حکیم بن حزام با خاندان زبیر پسر عمو هستند ؛ چرا که حکیم بن حزام بن خویلد بن أسد بن عبد العزی و خاندان زبیر نیز به اسد بن عبد العزی می‌رسند . این احتمال وجود دارد که خاندان زبیر به خاطر دوستی عمو زاده خود ، این مطلب را جعل کرده باشند .
چگونه امکان دارد حکیم بن حزام زبیری که دشمن اهل بیت و بنی هاشم بود، در خانه خدا متولد شده باشد همچنانکه ابن سعد به این موضوع چنین اشاره کرده است:أخبرنا علی بن عیسى بن عبد الله النوفلی عن أبیه عن عمه إسحاق بن عبد الله عن أبیه عبد الله بن الحارث قال لما کان یوم بدر جمعت قریش بنی هاشم وحلفاءهم فی قبة وخافوهم فوکلوا بهم من یحفظهم ویشدد علیهم منهم حکیم بن حزام . الطبقات الکبرى ج ۴ ص۱۱
ازآنجا که طبق روایات صحیح در کتب شما که پیامبر (ص) فرموده است یا علیّ لا یحبّک إلّا مؤمن و لا یبغضک إلّا منافق آیا امکان دارد کسی که دشمن علی علیه السلام باشد و بر پیشانی او مدال نفاق خورده است، در کعبه متولد شده باشد؟!
آیا سعی در اثبات فضیلت ولادت در کعبه برای حکیم بن حزام، ترویج نفاق و منافق نیست که در قرآن مورد لعن واقع شده است؟!
۳- مادر حکیم بن حزام از کسانی بود که در صف کفار و مشرکین قریش در جنگ بدر بر علیه پیامبر صلی الله علیه و آله جنگ می کرد .آیا چنین زن مشرکی که در مقابل پیامبر خدا قیام کرده و بر علیه او جنگ می کرد، لیاقت این را دارد که خداوند اجازه بدهد او در خانه اش کعبه زایمان کند؟! أن النبی صلى الله علیه وسلم قال یوم بدر من أسر أم حکیم بن حزام فلیخل سبیلها وکان رجل من الأنصار أسرها بذؤابتها فلما سمع منادی النبی صلى الله علیه وسلم أطلقها . مراسیل لأبی داود ج ۱ ص ۲۵۴
قضیه ولادت حضرت علی علیه السلام در کعبه از مشهورات و متواترات و قطعیات است بر فرض یک روایت ضعیف بیاید بگوید حضرت جای دیگر متولد شده است به این روایات نمی شود اعتماد کرد یا اینکه مراد روایت چیز دیگری است!
در مورد ولادت امام علی علیه السلام در کعبه در کتب شیعه و سنی از جمله کتاب شریف بحارالانوار این چنین آمده است:
إعلام الورى ، الإرشاد : علی بن أبی طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف سید الوصیین علیه أفضل الصلوات والسلام کنیته أبو الحسن ، ولد بمکة فی البیت الحرام یوم الجمعة الثالث عشر من شهر رجب سنة ثلاثین من عام الفیل ، ولم یولد قبله ولابعده مولود فی بیت الله سواه إکراما من الله جل اسمه له بذلک
بحارالانوار جلد ۳۵، ص ۱۷
کیوم ولادته وهو على المشهور ثالث عشر رجب کما رووا عن عتاب بن أسید أنه قال : ولد أمیر المؤمنین علیه السلام علی بن أبی طالب علیه السلام بمکة فی بیت الله الحرام یوم الجمعة لثلاث عشرة لیلة خلت من رجب
بحالانوار، جلد۹۷، ص ۳۸۳
مرحوم مجلسی رضوان الله علیه در این عبارات ها بیان میکند که زمان تولد و مکان تولد ایشان در ۱۳ رجب و در داخل کعبه می باشد و ما طبق دستور شما به این عبارات بحار توجه کردیم، احتمالا عبارتی که شما در مورد خانه ابوطالب بیان فرمودید مربوط به نسخه انحصاری از بحار الانوار می باشد که فقط در نزد شما می باشد، پیرامون صحت وسقم تولد حکیم بن حزام در کعبه می توانید به این نشانی مراجعه فرمایید:
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۹۴۸
در مورد اثبات تولد امیرالمومنین علیه السلام با توجه به منابع شیعه وسنی، می توانید به این نشانی مراجعه فرمایید:
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۰۲۷
در قسمتی از کلام خود اعتراض کرده اید که چرا شیعیان برای اثبات قول خود به اقوال علمای اهل سنت استدلال می کنند، ضمن اینکه اشاره می شود که از اولیات بحث مناظره این است که همواره به قول دسته مخالف استدلال میشود تا فرد ملزم به توابع قول خود باشد، به کلامی از ابن حزم نیز اشاره می شود تا مشخص شود که عده ای هنوز ابتدائیات روش بحث و مناظره را فرانگرفته اند
لا معنى لاحتجاجنا علیهم بروایاتنا فهم لا یصدقونا ولا معنى لاحتجاجهم علینا برویاتهم فنحن لا نصدقها وإنما یجب أن یحتج الخصوم بعضهم على بعض بما یصدقه الذی تقام علیه الحجة به
الفصل فی الملل ج ۴ ص ۷۸ الفصل فی الملل والأهواء والنحل ، اسم المؤلف: علی بن أحمد بن سعید بن حزم الطاهری أبو محمد الوفاة: ۵۴۸ ، دار النشر : مکتبة الخانجی - القاهرة
معنا ندارد که ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال کنیم ؛ در حالی که آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد که آن‌ها به روایات خودشان علیه ما استناد کنند ؛ در حالی که ما آن روایات را قبول نداریم . از این رو لازم است که در برابر خصم به چیزی استناد شود که او قبول دارد و برای او حجت است
در خصوص سوال دوم: پیرامون خمس ارباح مکاسب در شیعه
در بین فقهای شیعه اتفاق نظر است که خمس شامل ارباح مکاسب می باشد و مرحوم شیخ مفید نیز به این مطلب استناد کرده است
والغنائم کل ما استفید بالحرب من الأموال ، والسلاح ، والثیاب ،
والرقیق ، وما استفید من المعادن ، والغوص ، والکنوز ، والعنبر ، وکل ما فضل من
أرباح التجارات ، والزراعات ، والصناعات عن المؤنة والکفایة فی طول السنة
على الاقتصاد .
المقنعة - الشیخ المفید - ص ۲۷۶
در این عبارت از مرحوم شیخ مفید بیان شده است که هر فایده و استفاده ای که از گنج و معدن و میدان جنگ و غیره به دست آمده باشد، مورد تعلق خمس می باشد، دلیل عمومیت حکم خمس برای عموم منافع، اقوال لغویین و روایت های متعدد می باشد که غنیمت را به معنای عام و شامل هرنوع فایده دانسته اند و اختصاص به غنیمت میدان جنگی نداده اند و این مطلب اختصاص به شیعه ندارد؛ برای اطلاع کامل از موارد تعلق خمس و عمومیت آن به این نشانی مراجعه فرمایید:
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۱۰۰۶۳
سوال سوم: پیرامون روایات تحریف قرآن
در سوال مطرح شده پیرامون تحریف اینگونه بیان شده است که حدود ۲۰۰۰روایت در منابع شیعه در مورد تحریف قرآن بیان شده است که لازم است چند نکته در این مورد تذکر داده است :
اولا اگر برفرض ۲۰۰۰روایت در این مورد در منابع شیعه بیان شده باشد، چند برابر این مقدار در منابع عامه بیان شده است که نکته جالب این است که آقایان اهل سنت با تمام وجود از آن دفاع می کنند و آن را در کتب به اصطلاح صحیح خود بیان کرده اند:
إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّدًا e بِالْحَقِّ وَأَنْزَلَ علیه الْکِتَابَ فَکَانَ مِمَّا أَنْزَلَ الله آیَةُ الرَّجْمِ فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَیْنَاهَا رَجَمَ رسول اللَّهِ e وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ فَأَخْشَى إن طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ یَقُولَ قَائِلٌ والله ما نَجِدُ آیَةَ الرَّجْمِ فی کِتَابِ اللَّهِ فَیَضِلُّوا بِتَرْکِ فَرِیضَةٍ أَنْزَلَهَا وَالرَّجْمُ فی کِتَابِ اللَّهِ حَقٌّ على من زَنَى إذا أُحْصِنَ من الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ إذا قَامَتْ الْبَیِّنَةُ أو کان الْحَبَلُ أو الِاعْتِرَافُ ثُمَّ إِنَّا کنا نَقْرَأُ فِیمَا نَقْرَأُ من کِتَابِ اللَّهِ أَنْ لَا تَرْغَبُوا عن آبَائِکُمْ فإنه کُفْرٌ بِکُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عن آبَائِکُمْ أو إِنَّ کُفْرًا بِکُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عن آبَائِکُمْ
صحیح البخاری ج ۶ ص ۲۵۰۵اللهالجامع الصحیح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: ۲۵۶ ، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷ ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا
در این روایت، چند نکته ضروری است که مورد توجه قرار گیرد، اولا این مطلب در صحیح مسلم و بخاری و مسند احمد و چندین منبع معتبر دیگر آقایان بیان شده است که در دو منبع اول به نظر شما تمام مطالب آن صحیح است، یا فکری به حال کتابهای صحیح خود بفرمایید یا حداقل قبل از کتاب کافی و غیره غصه کتابهای خود و ادعاهایی که در مورد آن می کنید را بخورید، شیعه حداقل این قدر شهامت و حقیقت را پذیرفته است که به هیچ کتاب خود نسبت صحیح ندهد، حتی در کتاب کافی که جز معتبرترین کتب شیعه می باشد، چنین ادعایی ندارد و معتقد است در تمام روایات کتب معتبر هم باید بررسی سندی انجام شود و حتی در صورت صحت سند هم در صورتی که با عمومات در تضاد باشد، کنار گذاشته می شود، ثانیا این ادعا از ناحیه شخصی چون عمر بن خطاب بیان شده است که اگر بخواهید به واسطه ان ۲۰۰۰روایت که فرمودید چیزی را متوجه شیعه و علمای آن کنید، با عرض معذرت اول باید آن را به افرادی چون ایشان و بخاری و ابن مسعود و آلوسی و هزاران نفر دیگر کنید.دوما در بسیاری از روایت های مذکور که در کتبی مثل کافی شریف و غیره بیان شده است، صرف نظر از بحث سندی آن تحریف با تحریف مدنظر ما و شما متفاوت است و به معنایی که در قرآن است مربوط است که در آیه قرآن بیان شده است که «یحرفون الکلم عن مواضعه» و این با اضافه و کم شدن آیات متفاوت است بلکه بیان می کند که مقصود و مفهوم این است:
الحسین بن محمد ، عن معلى بن محمد ، عن أحمد بن النضر ، عن محمد بن مروان رفعه إلیهم فی قول الله عز وجل : " وما کان لکم أن تؤذوا رسول الله فی علی و " الأئمة " کالذین آذوا موسى فبرأه الله مما قالوا ( ۳ )
الکافی - الشیخ الکلینی - ج ۱ ص ۴۱۴
کلام خداوند متعال که سزاوار شما نیست که رسول خدا را آزار دهید ( در علی وائمه) مانند کسانی که موسی را اذیت نمودند پس خداوند اورا از آنچه می گفتند مبرا کرد.
مقصود از این علی و الائمه، آیه قرآن نمی باشد و این مطلب را هم کم اطلاعی می داند که مقصود از این دو کلمه کلام قدسی در بیان مقصود آن آیه و یا شان نزول می باشد
اما مطلب چهارمی که می توان به مطالب بالا اضافه کرد، اعتراف و اذعان علمای شیعه و سنی به این مطلب است که شیعه قائل به تحریف نمی باشد و قرآن شیعه همین قرآنی است که الان در بین همه بلاد اسلامی موجود است و همه مسلمانان میخوانند
قال الشیخ - رضی الله عنه - : اعتقادنا أن القرآن الذی أنزله الله تعالى على نبیه محمد صلى الله علیه وآله وسلم هو ما بین الدفتین ، وهو ما فی أیدی الناس ، لیس بأکثر من ذلک ، ومبلغ سوره عند الناس مائة وأربع عشرة سورة .
الاعتقادات فی دین الإمامیة - الشیخ الصدوق - ص ۸۴
در منابع اهل سنت نیز این ادعا آن قدر شور بوده است که صدای علمای منصف آنها را در آورده است و ادعای متفاوت بودن قرآن شیعه با مسلمانان دیگر به مثابه حرف مسخره و بی مبنا معرفی شده است
هؤلاء یقول فى مجلس علم: إن للشیعة قرآنا آخر یزید ینقص عن قرآننا المعروف. ص _۲ ص
فقلت له: أین هذا القرآن؟ إن العالم الإسلامى الذى امتدت رقعته فى ثلاث قارات ظل من بعثة محمد ـ صلى الله علیه وسلم ـ إلى یومنا هذا بعد أن سلخ من عمر الزمن أربعة عشر قرنا لا یعرف إلا مصحفا واحدا مضبوط البدایة والنهایة معدود السور والآیات والألفاظ، فأین هذا القرآن الآخر؟! ولماذا لم یطلع الإنس والجن على نسخة منه خلال هذا الدهر الطویل؟ لماذا یساق هذا الافتراء؟
دفاع عن العقیدة والشریعة (ص: ۲۱۹)
نکته پنجمی که پیرامون مطلب کتاب فصل الخطاب باید بیان شود این است
که خود مرحوم میرزای نوری قائل به عدم تحریف قرآن بوده اند و خودشان دستور داده اند که هیچ کس حق خواندن کتاب فصل الخطاب را بدون جوابیه که خود ایشان نوشته اند را ندارد و به فرض محال هم که عالم جلیل قدر مرحوم میرزای نوری چنین مطلبی را به عنوان عقیده خود داشته اند، با وجود دسته ای که اکثریت قریب به اتفاق را تشکیل می دهند که قائل به عدم تحریف قرآن هستند، نسبت دادن این عقیده به شیعه خلاف انصاف و دین و وجدان و شعور اسلامی می باشد، همان طور که بیان شد دسته عظیمی از علمای اهل سنت قائل به تحریف قرآن هستند که در این صورت و با این طرز تفکر به کل برادران اهل سنت نسبت اعتقاد به تحریف قرآن داد که کار صحیحی نمی باشد؛ برای اطلاع بیشتر در این زمینه و پاسخ به شبهات که پیرامون نسبت تحریف به شیعیان نسبت داده اند به این نشانی مراجعه فرمایید:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=۹۹
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=۹۶
سوال چهارم:پیرامون بناسازی بر قبور
پیرامون این روایات توجه به چند نکته لازم است
نکته اول:عمومات قرآن و روایات ثابت کننده بنا سازی بر قبر
پیرامون بناسازی بر قبر نکته ای که مهم است این است که قرآن به عنوان مهم ترین منبع، بناسازی بر قبر اصحاب کهف را تایید کرده است
َقالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا ، سوره کهف، آیه ۲۱
بنابراین ساخت بنا و مسجد در کنار قبور، به ذاته و صرف نظر از موارد دیگر اشکالی ندارد، در همین راستا روایاتی وارد شده است که امام معصوم امر به بنا سازی و نشانه گذاری بر قبر کرده است، یعنی اضافه بر اینکه نهیی در بین نمی باشد ، امر و دستور به بنا سازی بر قبر هم شده است که این فرمان، حداقل اگر اثبات کننده استحباب عمل هم نباشد، رخصت عمل را به طور قطع ثابت می کند که در ادامه به آن اشاره خواهد شد، اضافه بر این مطلب، می توان به روایات متعدد در منابع شیعه اشاره کرد که از جمله آن به عتبه بوسی، خواندن اذن دخول و دعای تحت قبه وپیرامون زیاد خواندن نماز در کنار قبر امام حسین علیه السلام اشاره کرد که همه اینها فرع بر این است که بنایی بر قبر تاسیس شده باشد و بعد از آن این مستحبات صورت گیرد که نمونه ای از آن اشاره می شود که به فرض ضعف سند برخی، به علت کثرت روایات در این باب، می توان به استفاضه و اطمینان در این باب نائل شد:
باب استحباب کثرة الصلاة عند قبر الحسین ( علیه السلام ) فرضا ونفلا عند رأسه وخلفه والاتمام فیه سفرا ( ۱۹۷۲۶ ) ۱ - محمد بن یعقوب ، عن علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن ابن أبی نجران ، عن زید بن إسحاق ، عن الحسن بن عطیة عن أبی عبد الله علیه السلام قال : إذا فرغت من السلام على الشهداء فائت قبر أبی عبد الله علیه السلام فاجعله بین یدیک ثم تصل ما بدا لک
وسائل الشیعة ( آل البیت ) - الحر العاملی - ج ۱۴ ص ۵۱۸
نکته دوم: مد نظر قرار گرفتن وجه خاص در روایات ناهیه
با توجه به عمومات قرآنی و روایت هایی که پیرامون جواز و رجحان بناسازی بر قبر بیان شد، باید روایات ناهیه از بنا سازی، ناظر به جهت خاص و شرائط اختصاصی به زمان و مکان آن مانند جلوگیری از افراط در عزاداری بر میت، فخر فروشی بر اموات و به حاشیه راندن فضائل واقعی و ابطال اندیشه بهره بردن مرده از تزیینات و بهره ها و متاع دنیایی بعد از مردن و ادامه تمایل عده ای به بت پرستی و حفظ آثار گذشتکان کافر خود و... تفسیر و حمل شود تا تعارض در بین روایات مستقر نماند؛ به عنوان نمونه و به جهت تایید می توان به آیاتی از قرآن که در سوره تکاثر آمده است اشاره کرد که در آیه شریف بیان شده است که آن قدر تکاثر و فخر فروشی پررنگ می شود که به سبب همین مساله، قبور و مرده ها اهمیت بدون دلیل و مبنا پیدا می کنند و مردگان وسیله ای برای تفاخر و تکاثر قرار می گیرند و قرآن به نهی از این رفتار می پردازد، یا در موارد متعدد تاریخی آمده است که افراد قبور مردگان را طلاکاری می کردند یا اینکه حتی با این اندیشه که درهم و دینار برای مرده گره گشایی می کند، طلا و جواهرش را همراه او دفن می کردند و دسته ای از روایات ناهیه این جهت را مد نظر داشته باشند یا اینکه در برخی از قبور، مظاهری از بت پرستی به کار رفته باشد و موارد دیگر که به راحتی می توان در متون تاریخی و غیره آن را مشاهده کرد به عنوان نمونه روایتی که در همین سرخ آب و سفید آب بیان شده است که توضیح مرحوم امام خمینی پیرامون آن به همین مساله دلالت دارد:
عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زیاد ، عن جعفر بن محمد الأشعری ، عن ابن القداح عن أبی عبد الله علیه السلام قال : قال أمیر المؤمنین علیه السلام بعثنی رسول الله صلى الله علیه وآله فی هدم القبور وکسر الصور .
وسائل الشیعه(آل بیت)، جلد ۳، ص ۲۱۱
کانت علقتهم بتلک الصور والتماثیل باقیة فی سر قلوبهم ، فصنعوا أمثالها حفظا لآثار أسلافهم وحبا لبقائها کما نرى حتى الیوم علاقة جمع بحفظ آثار المجوسیة وعبدة النیران فی هذه البلاد حفظا لآثار أجدادهم ، فنهى النبی صلى الله علیه وآله عنه بتلک التشدیدات والتوعیدات التی لا تناسب إلا للکفار ومن یتلو تلوهم قمعا لأساس الکفر ومادة الزندقة ودفعا عن حوزة التوحید ، وعلیه تکون تلک الروایات ظاهرة أو منصرفة إلى ما ذکر.وعلیه تحمل روایة ابن القداح عن أبی عبد الله علیه السلام
مکاسب محرمه، جلد ۱، ص ۱۷۰
در این کلام امام خمینی ضمن اشاره به حالت عده ای که هنوز میراث کفرآمیز گذشتگان خود را همراه خود داشته اند و ادامه می داده اند، بیان می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور به جمع آوری و تخریب این آثار را داد تا آثار شرک و بت پرستی از بین برود و حوزه توحید مستحکم بماند و در ادامه ایشان می فرماید روایت ابن قداح مربوط به همین جهت می باشد.
تعظیم قبور در حد پرستش بتها
لعل أمره بهدم القبور لأجل تعظیم الناس إیاها بنحو العبادة للأصنام وکانوا یسجدون علیها ، کما یشعر به بعض الروایات الناهیة عن اتخاذ قبر النبی صلى الله علیه وآله قبلة ومسجدا
مکاسب محرمه، روح الله خمینی، جلد ۱، ص ۱۷۰
امام در قسمتی دیگر در بررسی این روایت می فرماید چه بسا دستور پیامبر به هدم قبور به خاطر این باشد که آن قدر آنها به این قبور احترام می کردند که شبیه پرستش بتها شده بود
حدیث من جدد قبرا
اما روایت دیگری که در کتاب ذکر شده به عنوان روایت مخالف با عقیده شیعه بیان شده است، روایتی است که در کتاب وسائل الشیعه بیان شده است
محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد بن عیسى ، عن محمد بن سنان ، عن أبی الجارود ، عن الأصبغ بن نباتة قال : قال أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) : من جدد قبرا أو مثل مثالا فقد خرج عن الاسلام .
ضعف سندی و دلالتی روایت
حضرت آیت الله العظمی خویی، در شرح و توضیح این روایت فرموده اند که این روایت نه به لحاظ سندی و نه به لحاظ دلالی صلاحیت برای استدلال ندارد
و ( فیه ) : أن الروایة غیر قابلة للاستدلال بها سندا ودلالة : أما سندا فلأن طریق الشیخ إلى أحمد بن عیسى وإن کان صحیحا کما مر إلا أن محمد بن سنان ضعیف لا یمکن الاعتماد علیه . على أن السند یحتوی على أبی الجارود وهو زیاد بن المنذر رئیس الفرقة الجارودیة الذی عبر عنه الباقر علیه السلام بسرحوب وسرحوب اسم شیطان أعمى یسکن البحر وأبو الجارود کان أعمى أیضا وقد ذکر الکشی أنه کان مکفوفا أعمى أعمى القلب وقد ورد أنه کذاب ملعون فلا یمکن الاعتماد على روایته ( ۱ ) . وأما من حیث الدلالة فلأنه لم یثبت أن لفظ الروایة هل هو جدد أو حدد بمعنى جعل القبر کقبور العامة محددا - أی مع التسنیم کما ورد فی روایة سعد بن عبد الله ( ۲ ) ، وعن المفید ( قدس سره ) أنه خدد أی نبش ، أو أنه حدث أی جعل القبر قبرا ، ومع عدم ثبوت أن لفظة الروایة أی شئ هی ؟ لا یمکن الاستدلال بها بوجه .
حضرت آیت الله خویی فرموده اند که در سلسله سند این روایت محمد بن سنان و ابی جارود هستند که یکی ضعیف و دیگری رئیس فرقه جارودیه می باشد که هیچ کدام شایسته اعتماد نیستند، از لحاظ دلالت نیز قابل استناد نمی باشد زیرا که مشخص نمی باشد که لفظ «جدد» بوده یا «حدد» یا خدد» به معنای نبش بوده یا حدث بوده است و با توجه به اینکه لفظ روایت مشخص نمی باشد به هیچ وجهی نمی توان به آن استدلال کرد.
اضافه بر مرحوم آیت اله خویی، صاحب جواهر و برخی از فقهای دیگر نیز این روایت را نپذیرفته اند و سند و روایت آن را مخدوش دانسته اند، طبعا امکان اینکه بتوان با توجه به آن متمایل به کراهت یا حرمت بنا بر قبور شد، نمی باشد
نکته سوم: توجه به همه منابع زمینه ساز رسیدن به حکم واقعی
: اما پیرامون روایت های وارد شده در نهی از ساخت بنا توجه به نکاتی ضروری است:
در کتاب مذکور روایاتی با الفاظ مشابه و بدون باب بندی و دسته بندی مطرح شده است، با این هدف که فهم افراطی و نامناسب یک وهابی تجسم شود، امانکته ای که شایان ذکر است که در هر مذهبی برای درک و استنباط یک حکم، تنها به یک با دو روایت با لفظ مشابه مراجعه نمی شود، بلکه نیاز است تا تمامی روایت های مرتبط به آن باب و مبحث بررسی و جمع شود و روایات معارض و مبین نیز بررسی شود نه اینکه روایتی بر طبق مزاج خاص و اعتقاد شخصی گزینش شود و روایات دیگر رها شود، به عنوان نمونه مهم ترین روایتی که در کتاب سرخ آب پیرامون بنا بر قبور ذکر شده است از همین قبیل است که در ادامه به آن اشاره می شود:
أخبرنی الشیخ رحمه الله عن أبی جعفر بن علی عن أبیه عن محمد بن یحیى عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب عن علی بن أسباط عن علی بن جعفر قال : سألت أبا الحسن موسى ( ع ) عن البناء على القبر والجلوس علیه هل یصلح ؟ قال : لا یصلح البناء علیه ولا الجلوس ولا تجصیصه ولا تطیینه .
الاستبصار - الشیخ الطوسی - ج ۱ ص ۲۱۷
در ادامه این روایت، در اکثر کتب معتبر روایت دیگری بیان شده است که نگارنده کتاب شما در موردش اهمال کرده است و خود را به غفلت زده است تا فهم مد نظر خود را به مخاطب تلقین کند:
عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زیاد ، عن ابن محبوب ، عن یونس بن یعقوب قال : لما رجع أبو الحسن موسى ( علیه السلام ) من بغداد ومضى إلى المدینة ماتت له ابنة بفید ( ۱ ) فدفنها وأمر بعض موالیه أن یجصص قبرها ویکتب على لوح اسمها ویجعله فی القبر ( ۲ ) .
کافی جلد ۳ ص ۲۰۲
وقتی امام کاظم از بغداد بر می گشتند و به سوی مدینه در حرکت بودند، دخترشان در منطقه بفید(قلعه ای در راه مکه) درگذشت، ایشان او را دفن فرمود و به غلامانشان دستور دادند که قبر او را گچ کاری کنند و بر لوحی نام او را بنویسند و آن را بر قبر قرار دهند
این روایت در مقام بیان و رفع حظر و ممنوعیت از روایت قبل آن می باشد و حتی در همان کتاب هم روایت بعد از آن روایت بیان شده است ولی شخص وهابی از آوردن آن امتناع کرده است تا بتواند همان مطلب مورد نظر خود را القاء کند
ادعای تواتر معنوی بی اساس
در سوال بیان شده است که کثرت روایت ها به صورتی می باشد که حداقل تواتر معنوی حاصل می شود که بنا بر قبور حرام است که با توجه به روایت های متعدد که مبین و معارض روایت های یاد شده می باشد و دسته بزرگی از روایات که مشکل سندی دارد، ادعای تواتر، صرفا ادعایی بیشتر نمی باشد و هیچ گونه تواتری اعم از معنوی و غیره در این مورد نمی باشد.
سوال پنجم:
پیرامون سوال آخری که در مورد روایات شیعه در نفی شیوه های عزاداری فعلی، واسطه تراشی ، صیغه زنان سوال کردید که به علت اشاره نامشخص و ادعای نامعلوم امکان پاسخ گویی در این قسمت به سوال شما فراهم نشد، اگرچه با مراجعه به سایت حضرت ولی عصر علیه السلام، با توجه به وجود فایل های متعدد پیرامون مواردی چون عزاداری و..... می توانید تمام این مطالب را به صورت دقیق و مضبوط ببینید و پاسخ شبهه های خود را دریافت کنید، ضمن اینکه به علت شتابزدگی و کم دقتی برخی از سوالات را چند مرتبه مطرح کرده اید و توجه کافی برای کپی کردن سوالات آن کتاب و برخی از منابع اینترنتی را صرف نفرموده اید که در صورت معین بودن سوال شما، جواب سوال خود را می توانید به سرعت دریافت کنید. حداقل ابتدا در خصوص متعه ، توسل و شفاعت به کتب خود مراجعه می کردید بعد اشکال می گرفتید که در کتب شیعه چنین و چنان است!!!
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت