درباره ما

آیا در قرآن به بحث مهدویت اشاره نشده است؟ این که امامان در یک لحظه صدای همه مردم را می‌شنوند از صفات خدایی نیست؟ آیا مهدویت با ختم نبوت در تعارض است؟
کد سؤال: ۴۳۰۹۹امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام زمان و مهدویت
توحید و خداشناسی »شرک
عقاید شیعه و پاسخ به شبهات آن »توسل
تعداد بازدید: ۴۵
آیا در قرآن به بحث مهدویت اشاره نشده است؟ این که امامان در یک لحظه صدای همه مردم را می‌شنوند از صفات خدایی نیست؟ آیا مهدویت با ختم نبوت در تعارض است؟

با سلام
دوست گرامی
از آیات فراوان می شود وجود امام زمان علیه السلام را ثابت کرد به عنوان نمونه مواردی را ذکر می کنیم:
۱- آیه «اولى الامر»
خداوند متعال مى‏فرماید: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ»؛ «خدا ورسول و صاحبان امرى را که از میان خود شماست اطاعت کنید.»( سوره نساء، آیه ۵۹)
از آیه فوق به خوبى استفاده مى‏ شود که در هر عصر و زمانى باید امام معصومى در قید حیات باشد تا او را اطاعت نماییم، اطاعتى که همانند اطاعت خداوند است.
مقصود از «اولى الامر» در آیه فوق، همان صاحبان شأن وامر ونهى است، کسانى که امور مردم در اختیار آنان است و آنان غیر از معصومین کسانى دیگر نیستند، زیرا آیه دلالت بر وجوب اطاعت به طور مطلق و بدون هیچ قید وشرطى دارد، واین مستلزم عصمت آنان است، و گرنه منجرّ به تناقض مى ‏شود، به جهت آنکه اطاعت خدا ورسول بدون هیچ قید وشرطى واجب است، حال اگر اولى الامر معصوم نباشند ودر برخى از موارد اشتباه یا سهو و نسیان داشته باشند و در عین حال اطاعت آنها به طور مطلق واجب باشد، مستلزم تناقض در وجوب اطاعت است. نتیجه اینکه مقصود از «اولى ‏الامر» در آیه، معصومین است که در هر زمان باید فردى از آنها باشد تا اطاعت گردد، ودر این زمان کسى جز امام زمان (ع) نیست.
حدیث معروف «ثقلین» از جمله روایات متواتراست که انطباق آیه فوق را بر اهل بیت را تأیید مى‏ کند، زیرا پیامبر (ص) در آن حدیث امر به اطاعت از کتاب وع ترت واهل بیت معصوم خود کرده که همان «اولواالامر» در آیه فوق هستند، ودر آن نیز امر به اطاعت مطلق کرده است.
۲-آیه «صادقین»
خداوند متعال مى‏ فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ»؛ «اى مؤمنین! تقوا پیشه کرده وهمراه با صادقین باشید.»( سوره توبه، آیه ۱۱۹)
مقصود از «صادقین» در آیه برخى از مؤمنین است نه جمیع آنان، حال این بعض چه خصوصیاتى باید داشته باشد.
از خود آیه استفاده مى ‏شود که مقصود به صادقین کسانى هستند که صادق على‏ الاطلاق هستند، و لذا على ‏الاطلاق امر به اطاعت آنها شده است، تا افراد مطیع با اقتدا وهدایت از آنها به حقّ وحقیقت وسعادت نایل آیند. نتیجه اینکه: «صادقین» در آیه همان حاملان وحى وخلفاى رسول وامینان شرع وحامیان دین وائمه هدایت وچراغ‏هاى هدایتند، کسانى که خداوند رجس وپلیدى را از آنان دور کرده واز هر عیب ونقصى پاکشان کرده است. و اینان کسانى غیر از اهل بیت عصمت وطهارت پیامبر: نیستند، که اوّل آنها امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب (ع) وآخر آنها مهدى (ع) است.
فخر رازى از آیه فوق استفاده عصمت کرده و مى ‏گوید: «از این آیه استفاده مى شود که در هر زمان باید صادقین معصوم موجود باشند...».( تفسیر فخررازى، ج ۱۶، ص ۲۲۰)
از امام باقر (ع) درباره آیه «اِتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ» سؤال کردم؟ حضرت فرمود: « آیانا عنى»؛ «ما را قصد کرده است.»( کافى، ج ۱، ص ۲۰۸)
ونیز از امام رضا (ع) در ذیل آیه فوق نقل کرده که فرمود: «الصادقون هم الأئمّة»؛ «صادقین همان ائمه ‏اند...».( همان)
حاکم حسکانى حنفى به سند خود از عبداللَّه بن عمر در تفسیر آیه فوق نقل کرده که مقصود از آن، محمّد واهل بیت اوست.( شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۳۴۵)
سبط بن جوزى از قول علما در تفسیر آیه فوق نقل کرده که مقصود از آیه این است که با على واهل بیتش باشید.( تذکرة الخواص، ص ۱۶
۳- سوره «قدر»
از سوره قدر استفاده مى ‏شود که ملائکه، شب قدر در هر سال به جهت هر کارى بر زمین فرود مى‏ آیند.
«إِنّا أَنْزَلْناهُ فِى لَیْلَةِ القَدْرِ × وَما أَدْریکَ ما لَیْلَةُ القَدْرِ × لَیْلَةُ القَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ × تَنَزَّلُ المَلآئِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ × سَلامٌ هِىَ حَتّى مَطْلَعِ الفَجْرِ»؛ «ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم. وتو چه مى‏دانى شب قدر چیست؟! شب قدر بهتر از هزار ماه است. فرشتگان وروح در آن شب به اذن پروردگارشان براى [تقدیر] هر کارى نازل مى‏شوند. شبى است سرشار از سلامت [و برکت ورحمت] تا طلوع سپیده.»( سوره قدر، آیه ۵-۱)
در سوره دخان نیز به این موضوع اشاره شده است. آنجا که مى‏ فرماید: «حم × وَالکِتابِ المُبِینِ × إِنّا أَنْزَلْناهُ فِى لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إنّا کُنّا مُنْذِرِینَ × فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ»؛ «حم. سوگند به این کتاب روشنگر. که ما آن را در شبى پر برکت نازل کردیم. ما همواره انذار کننده بوده‏ایم. در آن شب هر امرى بر اساس حکمت [الهى] تدبیر وجدا مى ‏گردد.»( سوره دخان، آیه ۴-۱)
ماه رمضان تا روز قیامت تکرار مى ‏شود، ودر نتیجه لیلةالقدر نیز تا روز قیامت استمرار دارد. پس نزول ملائکه و روح نیز در هر شب قدر تکرار مى‏ شود. سؤال این است: ملائکه و روح که در هر سال، شب قدر بر زمین فرود مى‏ آیند، بعد از رسول خدا (ص) بر چه کسى وارد مى ‏شوند؟ با تأمل ودقّت پى مى‏ بریم که در هر زمان باید امامى کامل و معصوم وجود داشته باشد تا محلّ نزول ملائکه وروح گردد. امام باقر (ع) فرمود: «یا معشر الشیعة! خاصموا بسورة «إِنّا أَنْزَلْناهُ» تفلجوا، فواللَّه أنّها لحجّة اللَّه تبارک وتعالى على الخلق بعد رسول اللَّه (ص) وأنّها لسیّدة دینکم وأنّها لغایة علمنا. یا معشر الشیعة! خاصموا ب’«حم × وَالکِتابِ المُبِینِ...» فإنّها لولاة الأمر خاصّة بعد رسول اللَّه...»؛ «اى جماعت شیعه! با خصم خود به سوره «انا انزلناه» محاجّه کنید که پیروز خواهید شد، پس سوگند به خدا که این سوره از براى حجت خداوند تبارک وتعالى بعد از رسول است. این سوره همانا مدرک دین شما ونهایت علم ما است. اى جماعت شیعه! با آیه «حم. والکتاب المبین...» بحث کنید؛ زیرا این آیات اختصاص به والیان امر بعد رسول خدا دارد...».( کافى، ج ۱، ص ۲۴۹)
و نیز فرمود: «وأیم اللَّه! إنّ من صدّق بلیلة القدر، لیعلم أنّها لنا خاصّة...»؛ «به خدا سوگند، همانا هر کس تصدیق کند لیلة القدر را، علم پیدا مى‏ کند که از براى ما است...».( همان، ص ۲۵۳و۲۵۲، ح ۹)
امام امیرالمؤمنین (ع) به ابن ‏عباس فرمود: «إنّ لیلة القدر فى کلّ سنة، وأنّه ینزل فى تلک اللیلة أمر السنة وأنّ لذلک الأمر ولاة بعد رسول اللَّه (ص) فقلت: من هم؟ فقال: أنا وأحدعشر من ،صلبى أئمّة محدّثون...»؛ «همانا در هر سال لیلة القدر است، در آن شب امر یک سال نازل مى‏شود. براى آن والیانى است بعد از رسول خدا (ص). ابن‏عباس مى‏گوید عرض کردم: آنان چه کسانى هستند؟ حضرت فرمود: من ویازده نفر از صلب من که همگى امام ومحدثند.»( همان، ج ۱، ص ۲۴۸و۲۴۷، ص ۲)
رسول خدا (ص) به اصحاب خود فرمود: «آمنوا بلیلة القدر، إنّها تکون لعلىّ بن أبى‏طالب ولولده الأحدعشر من بعده»؛ «به لیلة القدر ایمان آوردید؛ زیرا براى على بن ابى‏طالب ویازده فرزند بعد از اوست.»( کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۱و۲۸۰، ح ۳))
۴- آیه بقیة الله
خداوند می فرماید: بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ هود:۸۶(اگر با ایمان باشید«بقیة الله» برای شما خیر است.) در نور الابصار آمده است: «چون (مهدی) ظهور کند، کعبه را پایگاه خویش قرار می دهد و ۳۱۳ نفر از یارانش به او می پیوندند، ‌آنگاه در نخستین سخن این آیه را تلاوت می کند «بقیة الله بهتر است برای شما اگر ایمان بیاورید»، پس می گوید: «منم بقیة الله و خلیفة خدا و حجت او بر شما.» مؤمن بن حسن مؤمن الشبلنجی، نورالابصار، چاپ دارالجیل، بیروت، ۱۴۰۹ هـ، ص ۳۴۹
در اینجا نکته ای که باید به آن دقت کرد این است که روایات پیامبر صلی الله علیه و آله اهل بیت حضرت، مفسر و مبین قرآن هستند؛ زیرا خیلی از مسائل مانند رکعات نماز، خیلی از احکام حج و زکات و غیره در قرآن ذکر نشده است لذا طبق آیه «ماآتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»« آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهى کرده خوددارى نمایید»حشر ۷ و همچنین طبق آیه َ «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاس» «ما این ذکر [قرآن‏] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى»نحل ۴۴ . روایات پیامبر صلی الله علیه وآله معتبر است و باید عمل شود؛ زیرا احادیث حضرت مفسر قرآن است و برای تشخیص صحت و سقم این روایات قواعد رجالی وجود دارد که ملاک قبولی و عدم قبولی روایات را ذکر کرده اند و چشم بسته و بدون دلیل نمی شود گفت تمام کتاب ها اشتباه کرده اند.
هیچ یک از مذاهب اسلامی حتی وهابیت در اصل مهدویت شکی ندارند بلکه با قاطعیت تمام به صحت روایات مهدویت درباره شخصیت و اوصاف و ظهور حضرت مهدی، اشاره کرده اند ابن تیمیه در این‌باره می گوید:أن الأحادیث التی یحتج بها على خروج المهدی أحادیث صحیحة رواها أبو داود والترمذی وأحمد وغیرهم من حدیث ابن مسعود وغیره
احادیثی که بوسیله آنها بر خروج مهدی احتجاج می شود، روایات صحیح هستند که ابو داود ، ترمذی و احمد و دیگران از ابن مسعود و غیر او روایت کرده اند .ابن تیمیه ، : أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: ۷۲۸ ، منهاج السنة النبویة ، تحقیق : د. محمد رشاد سالم ، مؤسسة قرطبة - ۱۴۰۶ ، چاپ : اول ، ج ۸ ص ۲۵۴
. همچنان البانی محدث شهیر وهابیت، انکار عقیده مهدویت را همانند انکار الوهیت خداوند دانسته است.االبانی، شیخ ناصرالدین، سلسلة الاحادیث الصحیحة و شی من فقهها و فوائدها،‌ ریاض، مکتبه المعرف للنشر و التوزیع لصاحبها سعد بن عبد الرحمان الراشد، چاپ جدید، ج۴ ص۴۳
با این حال آیا درست که گفته شود در اسلام به مسئله امام مهدی علیه السلام اشاره نشده است؟!
اما اینکه گفتید چرا نام حضرت مهدی علیه السلام در قرآن نیامده است در این خصوص به این آردس رجوع کنید
درباره غیبت امام زمان علیه السلام باید عرض شود که غیبت و نهان زیستی، پدیده ‏ای نیست که برای اولین بار و تنها درباره آخرین حجت پروردگار روی داده باشد بلکه از روایات فراوان استفاده می ‏شود که تعدادی از پیامبران بزرگ الهی، بخشی از زندگی خود را در پنهانی و غیبت بوده ‏اند و این امر به جهت حکمت و مصلحت خدایی بوده و نه یک خواسته شخصی و یا مصلحت خانوادگی.
بنابراین غیبت یکی از سنت ‏های( قرآن کریم در آیاتی متعدد از جمله غافر، ۵۸؛ فتح، ۲۳ و اسراء، ۷۷ سخن از سنّت الهی مطرح کرده است و از مجموع اینها استفاده می‏ شود که مقصود از سنت الهی قوانین ثابت و اساسی الهی است که هرگز دگرگونی در آن روی نمی‏ دهد. این قوانین هم بر اقوام گذشته حاکم بوده است و هم بر اقوام امروز و آینده حکومت خواهد کرد. (تفسیر نمونه، ج۱۷، ص ۴۳۵، با تلخیص)) غیبت در زندگی پیامبرانی همچون ادریس، نوح، صالح، ابراهیم، یوسف، موسی، شعیب، الیاس، سلیمان، دانیال و عیسی‏ علیهم ‏السلام جریان یافته است و هر یک از آن سفیران الهی به تناسب شرایط سالهایی را در غیبت بسر برده‏ اند.( کمال‏الدین، ج ۱، باب اول تا هفتم، ص ۲۵۴ تا ۳۰۰).
به همین دلیل است که در روایات از غیبت حضرت مهدی‏ علیه ‏السلام به عنوان یکی از سنت ‏های پیامبران یاد شده است و یکی از دلایل غیبت آن حضرت، اجرا شدن سنّت انبیاءعلیهم‏ السلام در زندگی حضرت مهدی‏ علیه‏ السلام شمرده شده است.
امام صادق‏ علیه‏ السلام فرموده است:
به راستی که برای (امامِ) قائم از ما غیبتی است که مدت آن طولانی خواهد بود. راوی گوید: دلیل این غیبت چیست ای فرزند رسول‏ خداصلی الله وعلیه وآله؟
حضرت می ‏فرماید: خداوند می‏ خواهد سنت‏های انبیاء در غیبت‏ هایشان درباره آن حضرت روی دهد.( بحارالانوار، ج ۵۲، ح ۳، ص ۹۰).
از سخن فوق این نکته نیز آشکار می‏شود که سخن از غیبت امام مهدی ‏علیه ‏السلام سال‏ها پیش از ولادت آن بزرگوار، مطرح بوده است و پیشوایان اسلامی از پیامبر اکرم‏صلی الله وعلیه وآله تا امام عسکری‏علیه‏السلام از غیبت آن حضرت و بعضی از خصوصیات آن و آنچه در زمان غیبت اتّفاق خواهد افتاد، خبر داده‏ اند و نیز وظایفی را برای مردم مؤمن در آن زمان بیان داشته‏اند.( ر.ک به منتخب الاثر، فصل دوّم، باب‏های ۲۶ تا ۲۹، صص ۳۱۲ تا ۳۴۰).
پیامبر اسلام‏صلی الله وعلیه وآله فرموده‏اند:
مهدی‏ علیه ‏السلام از فرزندان من است... برای او غیبتی است و حیرتی (پریشانی) تا آنگاه که مردمان از دین‏های خود گمراه شوند پس در آن زمان می‏آید مانند شهاب ثاقب (ستاره‏ای روشن و تابان)؛ پس زمین را از عدل و داد پر می‏ کند همانگونه که از ظلم و ستم آکنده باشد.کمال‏الدین، ج ۱، باب ۲۵، ح ۴، ص ۵۳۶
اما مسئله کمک خواستن و واسطه قرار دادن ، انبیاء ، امامان و صالحان به پیشگاه خداوند ریشه قرآنی دارد چنانچه خداوند، در قرآن کریم می‌فرماید :یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ .مائدة، آیه۳۵ ای کسانی که ایمان آورده‌اید ، از خدا بترسید و برای تقرب به او وسیله‌ای بجویید .
این آیه به تمامی مؤمنین دستور می‌دهد که به هر وسیله‌ای که سبب تقرب به خداوند می‌شود تمسک بجویند ؛ بنابراین تقرب به خداوند بدون وسیله و واسطه‌ امکان ندارد
همچنین خداوند در آیه ۶۴ سوره نساء می‌فرماید :
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا .و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند ، پیش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر [ نیز ] براى آنان طلب آمرزش مى کرد ، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان مى یافتند .
همانطور که مشاهده می شود رفتن به نزد رسول خدا برای طلب بخشایش در این آیه عام است ؛ هم شامل حیات ایشان و هم بعد از مرگ ظاهری می‌شود . این آیه نشان می‌دهد که باید برای طلب بخشش از خداوند، واسطه و وسیله آبروداری را پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .
روایت فراوانی نیز درباره توسل صحابه وجود دارد که قابل انکار نیست و اگر کمک خواستن از غیر خدا شرک باشد در این صورت باید گفت صحابه مشرکند آیا چنین چیزی را قبول دارید؟ و بعضی از این روایات نیز در کتاب های معتبر اهل سنت یعنی صحیح بخاری و مسلم نقل شده است جهت اطلاع به این آدرس مراجعه کنید
بنابراین توسل به غیر خدا منافات با قرآن ندارد بلکه عین عمل به خود قرآن است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت