درباره ما

آیا عباس و علی نظرشان نسبت به خلفاء تغییر کرد و دیگر آن‌ها را کاذب و خائن و... نمی‌دانستند؟ اگر آنها عمر را دروغگو، گناهکار، پیمان شکن و خائن میدانستند چرا برای قضاوت به پیش او آمدند؟ آیا عمر فدک را به اهل بیت داد؟ آیا عباس هم امیرالمؤمنین را دروغگو، گناهکار، پیمان شکن و خائن می‌دانست؟
کد سؤال: ۴۲۹۸۰امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) و خلفاء
امامت و ائمه (علیهم السلام) »حضرت زهرا (س) »فدک
خلفا »عمر
تعداد بازدید: ۲۴
آیا عباس و علی نظرشان نسبت به خلفاء تغییر کرد و دیگر آن‌ها را کاذب و خائن و... نمی‌دانستند؟ اگر آنها عمر را دروغگو، گناهکار، پیمان شکن و خائن میدانستند چرا برای قضاوت به پیش او آمدند؟ آیا عمر فدک را به اهل بیت داد؟ آیا عباس هم امیرالمؤمنین را دروغگو، گناهکار، پیمان شکن و خائن می‌دانست؟

باسلام

دوست گرامی

۱. ما در اینجا تمام روایت را آنهم با اسکن کتاب آورده ایم. اتهام تقطیع بی مورد و واضح البطلان است.

۲. فعل ماضی هم به زمان حال ترجمه نشده است. این دروغ دوم! (معرفی کردید ... دروغگو خواندید)

۳. گیرم فعل ماضی در مورد عمر را اینطور توجیه کنند، در مورد ابوبکر چه خواهند کرد؟ پس ایشان تا آخر عمرِ ابوبکر، وی را کاذب و خائن و ... می دانسته اند.

۴. انتساب عصبانیت به عمر در این جریان یک ادعای لایتچسبک! و غیر قابل قبول است که هر منصفی آن را مردود می داند.

۵. اگر عمر عصبانی بود آیا حضرت علی علیه السلام و عباس هم عصبانی بودند که تایید کردند؟

۶. این روایت می فهماند که خلفای آنها در مواقع عصبانیت به همدیگر بد و بیراه می گفته اند!.

۷. در اینگونه روایات که در ضمن آن اقرار و ادعا وجود دارد اقرار پذیرفته می شود ولی ادعا بدون دلیل رد می شود در اینجا هم همینگونه است که عمر یک اقرار کرده و یک ادعا؛ اقرار او به اینکه حضرت امیر وی را خائن و دروغگو و ... می دانسته قبول است چون اقرار العقلا علی انفسهم جائز و نافذ اما ادعا دلیل می خواهد و بدون دلیل پذیرفته نیست.

۸. شیعه صحابه را نمی کوبد بلکه اعتقاد دارد همه آنها برحق نبوده اند و گروهی از آنها چنانکه حضرت علی علیه السلاه هم تصریح کرده اند دروغگو خائن و ... بوده اند این خود آنها بوده اند که همدیگر را می کوبیده اند این حقیقتی است که اهل سنت به دنبال پوشاندن آن است.

۹. حضرت علی علیه السلام برای قضاوت نزد عمر نیامده است چون اولاً در این روایت می گوید عباس ایشان را آورد. ثانیاً ما از این روایت فقط اقرار را قبول داریم بقیه ادعای بدون دلیل است.

۱۰. این سخنان را عمر از عباس عاریت گرفته باشد یا نگرفته باشد سخن ما این است که آیا عمر در اینجا راست گفته یا دروغ؟ اگر راست گفته که اعتقاد ماست و اگر دروغ گفته باز هم دروغگوست در هر دو صورت دروغگوست و شایستگی خلافت را ندارد.

۱۱. جالب است ما روایت صریح رسول الله صلی الله علیه و آله در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها که در کتب صحیح اهل سنت امده را می آوریم که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس فاطمه را بیازارد من را آزرده است و آنها اینگونه به آن بی اعتنایی می کنند و بصراحت در همین نظر خود، ایشان و حضرت علی علیه السلام را دچار اشتباه می داند و هیچ توجهی ندارد که معنای این سخن رسول الله صلی الله علیه وآله نمی تواند جز عصمت حضرت زهرا سلام الله باشد. اما در مقابل برای عباس اینگونه استدلالی ذکر می کنید؟

۱۲. عصمت حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیهما از قطعیات عقاید شیعی است، آیات و روایات فراوانی بر آن دلالت دارد.

۱۳. اگر عمر فدک را برگردانده بود پس چرا آنها برای گرفتن حق خود نزد عمر امدن و اگر پس داد چرا با ابوبکر اینهمه محاجه کردند؟

۱۴. جواب پایانی وی خیلی عجیب است به ادعای عباس اشاره می کند و به این مضحکی توجیه می کند ولی به اقرار عمر در مورد سخن حضرت علی علیه السلام در مورد او و ابی بکر هیچ اشاره ای نمی کند! معلوم است که چنین سخن صریحی جای توجیه ندارد. هیچ گاه شیعه توهین را جایز نمی داند ولی بی خودی کسی را پاک هم نمی داند شیعه از این روایت جواز توهین را نتیجه نمی گیرد بلکه عدم پاکی همه آنها و وجود اختلاف و حرص و طمه و حسد و دروغ و... را در بین آنها نتیجه می گیرد. شیعه فقط معصومین را از اینگونه اعمال پاک می داند و بس. بقیه آنها اینگونه نیستند.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

(۱)
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت