درباره ما

آیا روایت کندن در خیبر توسط حضرت علی ضعیف است؟
کد سؤال: ۴۲۹۷۵عمومی »بررسی روایات
تاریخ و سیره »جنگ خیبر
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) »فضائل امام علی (ع)
تعداد بازدید: ۴۷
آیا روایت کندن در خیبر توسط حضرت علی ضعیف است؟

با سلام
دوست گرامی
اولا: در مورد مطلب بن زیاد از یحیی بن معین نقل کردید که او را تضعیف کرده است ای کاش به توثیقات او نیز نگاه می کردید که مطلب را توثیق کرده است. ابی حاتم در این خصوص چنین نقل می کند: نا عبد الرحمن انا أبو بکر بن أبى خیثمة فیما کتب إلى قال سمعت یحیى بن معین یقول ال مطلب بن زیاد ثقة . عبدالرحمان گوید ابوبکر در نوشته هایش به من گفت شنیدم از یحیی بن معین که می گفت مطلب بن زیاد ثقه است .جرح والتعدیل ج۸ ص۳۶۰. ذهبی نیز الکاشف گوید: أحمد وابن معین ووثقاه الکاشف ج۲ ص۲۷۰ ابن حجر عسقلانی نیز گوید: ووثقه بن معین اسان المیزان ج۷ ص۳۹۰
ثانیا: تضعیفی که ابن معین کرده است تضعیف حقیقی نبوده است بلکه نسبی بوده است .ابن حجر تصریح کرده ‏اند که جرح و تعدیل‏ هاى متعارضِ ابن معین در مورد برخى از راویان نسبى است، نه از قبیل تعارض‏هاى حقیقى. وى (یعنى ابن حجر) در شرح حال ابو بَلْج، بعد از نقل توثیق یحیى بن معین، و نسایى و محمّد بن سعد و دار قُطنى، چنین گفته است: نقل ابن الجوزى، عن ابن معین أنّه ضعّفه، فإن ثبت ذلک فقد یکون سئل عنه و عمّن فوقه فضعفه بالنسبة إلیه، وهذه قاعدة جلیلة فیمن اختلف النقل عن ابن معین فیه، نبَّه علیها أبو الولید الباجى فى کتابه رجال البخارى. ابن جوزى از ابن معین، تضعیف ابو بلج را نقل کرده است. اگر این نسبت تضعیف درست بوده باشد، ممکن است این گونه باشد که ابن معین، در مورد ابو بلج با مقارنت راوى‏انى که از وى بهتر بوده، مورد پرسش قرار گرفته است و به همین جهت، ابو بلج را نسبت به آن راوى، تضعیف کرده است. این قاعده، در مورد اختلاف نقل‏هایى که از ابن معین در مورد یک راوى صادر گردیده، باید مورد توجّه قرار گیرد و این مطلب را ابو ولید باجى در کتاب رجال البخارى مورد تصریح قرار داده است.
الرفع والتکمیل فی الجرح والتعدیل ، أبو الحسنات محمد عبد الحی اللکنوی الهندی الوفاة: ۱۳۰۴هـ ، مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب - ۱۴۰۷هـ ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : عبد الفتاح أبو غده الرفع والتکمیل ج ۱ ص ۲۶۳
ثالثا: نکته ای که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که مسئله جرح و تعدیل متعارض از یک عالم رجالى در کتب مصطلح الحدیث، چندان مورد توجّه علما قرار نگرفته است و اقوال زیادى در این مورد نقل نشده و تنها دو قول مهم و قابل توجه به شرح ذیل ذکر شده است:
۱.از بدر الدین ابو عبد اللَّه محمّد بن بهادر زرکشى(۷۴۵ - ۷۹۴ق)، فقیه، مفسّر و اصولى است که نزد بزرگانى چون اسنوى و بلقینى شاگردى کرده است نقل شده که اگر از یک عالمی مانند یحیی بن معین ، احمد و ابن حبان، جرح و تعدیلی در خصوص یک راوی وارد شده باشد، در این صورت اگر تقدّم و تأخّر هر یک از جرح و تعدیل را بدانیم، به مقتضاى قول دوم و نظر متأخّر عالم رجالى عمل مى‏ گردد، و در صورتى که تقدّم و تأخّر جرح و تعدیل را ندانیم، باید توقّف کنیم .نقل از استاد ابوغدة در تعلیقه‏اش بر: الرفع والتکمیل، ص‏۵۴ مکتبه ابن تیمیه،
۲- سخاوى در فتح المغیث معتقد شده است که جرح و تعدیل‏ هاى صادر شده از یک عالم رجالى، تحت ضابطه خاصّى نیستند و نمى‏ توان براى تمامى آنها یک قاعده مشترک قرار داد. فتح المغیث، السخاوى، ج‏۱، ص‏۳۳۸ و ۴۰۲.
بنابراین چگونه می شود به این تضعیف نسبی در خصوص مطلب بن زیاد در مقابل توثیقات فراوان او اهمیت داد؟! و با این نوع تضعیف راوی نمی شود روایت صحیح را حسن دانست.
اما در خصوص توثیق لیث بن ابی سلیم اشکال گرفته بودید که تضعیفات داد، احتمالا این همه توثیقاتی که درباره او ذکر شده بویژه از طرف البانی را نادیده گرفته و دقت نکردید که تضعیف او بخاطر اختلاط در آخر عمرش بوده است که این ضرری به وثاقت او نمی زند و دقت نکردید که شعبه که از غیر ثقه روایت نقل نمی کند، از او روایت کرده است
اما روایات دیگری را که ذکر کردید که بخاطر مجهول بودن راوی (بعض اهله) ضعیف هستد، گفتیم اگر همگی هم ضعیف باشند. طبق «قاعده یقوی بعضها بعضا» همدیگر را تقویت کرده و برای اهل سنت حجت هستند.
نکته پایانی اینکه مباحثی که درباره رد شبهه انکار کندن در قلعه خیبر توسط حضرت علی علیه السلام شد، همه طبق مبانی خود اهل سنت بود و برای شما حجت است همچنانکه ابن حزم در این خصوص می گوید: «لا معنى لاحتجاجنا علیهم بروایاتنا فهم لا یصدقونا ولا معنى لاحتجاجهم علینا برویاتهم فنحن لا نصدقها وإنما یجب أن یحتج الخصوم بعضهم على بعض بما یصدقه الذی تقام علیه الحجة به » معنا ندارد که ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال کنیم ؛ در حالی که آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد که آن‌ها به روایات خودشان علیه ما استناد کنند ؛ در حالی که ما آن روایات را قبول نداریم . از این رو لازم است که در برابر خصم به چیزی استناد شود که او قبول دارد و برای او حجت است .علی بن أحمد بن سعید بن حزم الطاهری أبو محمد الوفاة: ۵۴۸ ، الفصل فی الملل والأهواء والنحل ، مکتبة الخانجی - القاهرة ج ۴ ص ۷۸
اگر مقاله را با دقت می خواندید یقینا چنین اشکالاتی را نمی کردید
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت