درباره ما

چرا حضرت علی هیچ جا به غدیر استناد نکرد؟ کسی برای انتخاب جانشین از کلمه ولی استفاده کرده؟ چرا در سقیفه به غدیر اشاره نشد؟ چرا پیامبر از افرادی که در غدیر نبودند بعدا بیعت نمی‌گیرد؟ چرا بیعت شکنی بزرگی مثل غدیر ضرب المثل نشد و برایش شعر نگفتند؟ چرا در قرآن نام حضرت علی به عنوان جانشین نیامده است؟ چرا در قرآن بیان نشده است که تعیین جانشین به عهده پیامبر است؟ چرا در طی ۷۰ روز فاصله غدیر تا رحلت پیامبر هیچ سوء قصدی به جان حضرت علی صورت نگرفت؟ چرا پیامبر از کلمه مولی استفاده می‌کند؟ چرا کسی به غصب خلافت حضرت علی واکنش نشان نداد؟
کد سؤال: ۴۲۷۰۹چند سؤالی
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امامت خاصه در روایات »حدیث غدیر
نبوت »حضرت محمد (ص)
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع)
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امامت خاصه در قرآن »نام امام علی (ع) در قرآن
تعداد بازدید: ۱۱۵
چرا حضرت علی هیچ جا به غدیر استناد نکرد؟ کسی برای انتخاب جانشین از کلمه ولی استفاده کرده؟ چرا در سقیفه به غدیر اشاره نشد؟ چرا پیامبر از افرادی که در غدیر نبودند بعدا بیعت نمی‌گیرد؟ چرا بیعت شکنی بزرگی مثل غدیر ضرب المثل نشد و برایش شعر نگفتند؟ چرا در قرآن نام حضرت علی به عنوان جانشین نیامده است؟ چرا در قرآن بیان نشده است که تعیین جانشین به عهده پیامبر است؟ چرا در طی ۷۰ روز فاصله غدیر تا رحلت پیامبر هیچ سوء قصدی به جان حضرت علی صورت نگرفت؟ چرا پیامبر از کلمه مولی استفاده می‌کند؟ چرا کسی به غصب خلافت حضرت علی واکنش نشان نداد؟

باسلام
دوست گرامی؛ سوالات شما عموما در همین سایت قبلاً جواب داده شده است.
جواب سوال اول: اتفاقاً یکی از جاهایی که امام علی علیه السلام به این حدیث احتجاج کرده اند و پس از قتل عثمان هم می باشد قضیه رحبه است که این روایت را احمد بن حنبل آن را ذکر کرده و البانی در السلسله الصحیحه و هیثمی در مجمع الزوائد آن را تصحیح کرده اند. این روایت و موارد دیگر را در مقاله: «آیا امیر المؤمنین علیه السلام به حدیث غدیر احتجاج کرده است؟» ببینید.
جواب سوال دوم: «مولی» در حدیث غدیر به دلایل مختلف به معنی «جانشینی و اولی به نفس» است بخصوص قرائن موجود در خود این واقعه و تصریح لغت شناسان و مفسرین چنانکه قرطبی در تفسیر خود می گوید:« (هی مولاکم) أی أولى بکم والمولى من یتولى مصالح الإنسان ثم استعمل فیمن کان ملازما للشیء» ثانیاً روایت غدیر فقط با لفظ مولی نیامده بلکه با لفظ «ولی» هم آمده مثلاً نسائی در خصائص روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر فرمود: «من کنت ولیه فهذا ولیه» و این لفظ در کلام خلفا به معنای جانشینی به کار رفته است. در صحیح مسلم آمده است: «فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ أَبُو بَکْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِیرَاثَکَ مِنَ ابْنِ أَخِیکَ وَیَطْلُبُ هَذَا مِیرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِیهَا فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَیْتُمَاهُ کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَکْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَکْرٍ فَرَأَیْتُمَانِى کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا .» که تمام این موارد در مقاله «دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام» به همراه اسناد آن موجود است مراجعه نمایید. ثالثاً ما برای جانشینی حضرت علی علیه السلام فقط به این روایت استشهاد نمی کنیم بلکه دلایل و روایات فراوانی با الفاظ مختلف(ولی مولی امیر خلیفه امام و...) بر آن وجود دارد. برخی از دلایل روایی ما در مقاله «چهل روایت صحیح در اثبات امامت از کتاب‌های شیعه و سنی» ذکر شده است مراجعه نمایید.
در جواب از سوال سوم: طرفداران و دوستداران حضرت علی علیه السلام در زمانی که خلفا در سقیفه دنبال غصب خلافت بودند و از جیش اسامه تخلف کرده بودند در لشکر اسامه حضور داشتند و در مدینه نبودند تا در سقیفه از ایشان حمایت کنند. ثانیاً آنچه به ما رسیده همه آنچه واقع شده نمی باشد بلکه وقتی فردی چیزی را غصب می کند تمام تلاش خود را برای جلوگیری از برملا شدن آن به کار می بندد در اینجا هم خلفا پس از غصب خلافت و به عهده گرفتن قدرت، جلوی نشر احادیث نبوی را برای اینکه نکند فضائل امیرالمومنین علیه السلام نشر پیدا کند و بعداً برای آنها مشکلی ایجاد کند گرفتند حال چگونه بگذارند کسی کتابی بنویسد و در آن به این واقعیات اشاره کند. ثانیاً وقتی ماجرای غدیر و حدیث رسول الله صلی الله و علیه و آله در غدیر به تواتر برسد نمی توان آن را با این احتمالات واهی مردود دانست. بلکه با توجه به قرائن و شواهد می توان از آن تحلیل صحیحی نمود که در مقاله «اگر مراد رسول خدا (ص) از حدیث غدیر ، ولایت امیر مؤمنان (ع) بود ، چرا در سقیفه به آن احتجاج نشد؟» و «اگر در غدیر خم چندین هزار نفر حضور داشتند ، چرا بعد رسول خدا (ص) با ابوبکر بیعت کردند؟» به آن پرداخته ایم مراجعه کنید.
در جواب از سوال چهارم: تمام مردم مدینه در این قضیه حضور داستند نسائی در سنن خود می گوید:
عن جابر بن عبد الله قال: أذن فی الناس بالحج فلم یبق أحد یقدر على أن یأتی راکبا أو راجلا إلا قدم فتدارک الناس لیخرجوا معه حتى إذا جاء ذا الحلیفة وولدت أسماء بنت عمیس محمد بن أبی بکر فأرسلت إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال اغتسلی واستثفری بثوب ثم أهلی ففعلت.
جابر می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمان سفر حج صادر نمود، کسی نبود که قدرت داشته باشد سواره یا پیاده در این حج شرکت کند مگر اینکه حاضر بود، و در میقات (ذو الحلیفه) حاضر شدند، اسماء دختر عمیس فرزندش محمد بن ابو بکر را به دنیا آورد، کسی را نزد رسول خدا فرستاد تا وظیفه اش را بداند، دستور داد تا غسل کند وخودش را به پوشاند و همراه شود.
النسائی ، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن ، السنن الکبرى ، ج ۲ ، ص ۳۵۵ ، ح۳۷۴۲ ، تحقیق : د.عبد الغفار سلیمان البنداری ، سید کسروی حسن ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، ۱۴۱۱ - ۱۹۹۱ .
ثانیاً در بیعت های مشابه، بیعت گیری فقط از حاضرین می شده است مانند بیعت مردم با رسول الله صلی الله علیه و آله در حدیبیه یا بیعت خلفا در ابتدای حکومت خود. ثالثاً امامت یک امر الهی است لذا نیازی نیست که حتما از همه مردم برای ایشان بیعت گرفته شود بخصوص که اکثر جمعیت مسلمانان در آن واقعه حضور داشتند و رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: «فَلْیُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة؛ حاضرین به غائبین و پدر به فرزندش برساند تا روز قیامت». بیعت مردم یا عدم آن در مشروعیت آن نقشی ندارد.
جواب از سوال پنجم: در آن اوضاع خفقان چه کسی جرأت چنین کاری را داشت ثانیاً نشد که نشد! شما می خواهید با این دلیل مضحک، روایت متواتر را زیر سوال ببرید؟ روایتی که ذهبی دانشمند شهیر اهل سنت است می گوید: «جمع طرق حدیث غدیر خم فی أربعة أجزاء رأیت شطره فبهرنی سعة روایاته وجزمت بوقوع ذلک.»
محمد بن جریر طبری اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمع آوری کرده است که من قسمتی از آن را دیدم و از گستردگی روایات آن شگفت زده شدم و یقین کردم که این اتفاق افتاده است.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز، سیر أعلام النبلاء، ج ۱۴، ص ۲۷۷، تحقیق: شعیب الأرناؤوط و محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة التاسعة، ۱۴۱۳ هـ.
ثالثاً چطور انتظار دارید یک بیعت شکن علیه خود شعر بسازد و خود را در نظر آیندگان رسوا کند؟!.
جواب سوال ششم در مقاله «چرا نام ائمه علیهم السلام مستقیماً در قرآن نیامده است ؟» آمده است مراجعه نمایید.
جواب سوال هفتم: چون نتوانستد و حضور رسول الله صلی الله و علیه و آله را مانع آن می دیدند. ثانیاً در صورت سوء قصد، رسول الله فرد دیگری را بجای ایشان می گذاشت لذا صبر کرده و نقشه بهتری به زعم خودشان کشیدند تا حکومت را پس از رسول الله از مسیر آن منحرف کنند. ولی بعد از رسیدن به حکومت، قصد جان حضرت علی علیه السلام را کردند که در روایات آمده است مانند این جریان که در بسیاری از کتب مانند تفسیر برهان نورالثقلین و... آمده است: «قال أبو بکر: إذا حضر المسجد، فقم بجنبه فی الصلاة، فإذا أنا سلمت فقم إلیه فاضرب عنقه. قال: نعم.
فسمعت أسماء بنت عمیس ذلک، و کانت تحت أبی بکر، فقالت لجاریتها: اذهبی إلى منزل علی و فاطمة فأقرئیهما السلام، و قولی لعلی: إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ، فجاءت إلیهما، فقالت لعلی (علیه السلام): إن أسماء بنت عمیس تقرأ علیکما السلام، و تقول: إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ. فقال علی (علیه السلام): قولی لها: إن الله یحیل بینهم و بین ما یریدون.
ثم قام و تهیأ للصلاة، و حضر المسجد، و صلى خلف أبی بکر، و خالد بن الولید إلى جنبه معه السیف، فلما جلس أبو بکر للتشهد ندم على ما قال، و خاف الفتنة، و شدة علی (علیه السلام) و بأسه، و لم یزل متفکرا لا یجسر أن یسلم حتى ظن الناس أنه قد سها، ثم التفت إلى خالد، فقال: یا خالد، لا تفعل ما أمرتک به، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.»
جواب سوال هشتم در جواب از دوم روشن شد.
جواب سوال نهم اینکه افراد زیادی با خلیفه وقت در مورد خلافت غاصبانه اش مخالفت کرده و از بیعت استنکاف کردند که در مقاله «صحابه‌ای که مشروعیت خلافت ابوبکر را قبول نداشتند» بررسی شده است مراجعه نمایید.
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
(۱)
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت