باسلام

دوست گرامی؛ ما دلایلی در نظر قبلی برای شما بیان داشتیم که شما به آنها اشاره نکرده اید بجز اعطایی بودن که آن را هم متوجه نشده اید! ما می گوییم مگر نبوت ارثی است که حضرت زکریا بفرماید: به من فرزندی بده که نبوت را از من ارث ببرد؟ چرا ایشان از لفظ ارث استفاده بفرمایند؟ شما به این پاسخ بدهید.

جواب دیگر اینکه متبادر به ذهن از ارث همان ارث بردن ما ترک میت از اموال و اسباب زندگى است.

ثالثاً این سخن شما با جمله «وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی» ناسازگار است، براى اینکه او در این جمله مى‏ گوید: من مى ‏ترسم بعد از مرگم چیزهایى که باید از انسان به فرزندش منتقل شود به خویشاوندانم منتقل گردد، پس او مى‏ ترسد از اینکه موالیش مالک مال او شوند، نه اینکه بترسد موالیش داراى قرب و منزلت و تقوى و کرامت گردند، و این معنا ندارد که یک پیغمبرى نسبت به خویشاوندانش این چنین بخلى داشته باشد که بعد و یا قبل از مرگش داراى تقوى و کرامت گردند، زیرا انبیاء جز صلاح و سعادت خلق آرزویى ندارند.
رابعاً تفسیر شما با جمله«وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا» سازگارى نخواهد داشت، زیرا معنا ندارد کسى بگوید خدایا مرا فرزندى پیغمبر ارزانى بدار و او را مرضى (پسندیده) بگردان، براى اینکه، کسى که پیغمبر مى ‏شود فضیلت مرضى بودن و بالاتر از آن را دارد دیگر حاجت به درخواست ندارد.
خامساً ظاهر از کلام حضرت زکریا در سوره آل عمران که عرض کرده:«هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً» و سوره انبیا که عرض کرده:«رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً» همین است‏.
سخن ششم ما هم در نظر قبلی بیان شد و جواب ندادید که مگر آدم کم است که حضرت ذکریا اصرار داشته باشد خداوند به ایشان پسری بدهد تا نبی بعد از او باشد؟ مگر حضرت عیسی علیه السلام به دنیا نیامده بود آنهم با آنهمه معجزه؟ پس ایشان نبوت را در مورد ارث بردن لحاظ نداشته است.

اما «یرث من آل یعقوب» منظور همسر ایشان بوده و «من» هم در اینجا «تبعیضیه» است یعنی از من و از برخی از آل یعقوب که همسر ایشان باشد ارث ببرد. (همسر زکریا خواهر مریم بنت عمران بن ماثان است).

در مورد آیه مربوط به جریان حضرت سلیمان «وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی فَضَّلَنا عَلى‏ کَثیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ و َوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ» چنانکه مشاهده می کنید خداوند در آیه قبل می فرمایید: «ما به آن دو علم عطا کردیم» پس علم از طریق ارث نبوده هم چنین «ارثی نبودن نبوت» در این آیه همن حاکم است و مانع معنای مد نظر شماست مضاف بر اینکه متبادر بودن ارث در ارث مالی و احتجاج حضرت زهرا سلام الله علیها در هر دو مورد، دلیل نهایی ما است.

اینکه می فرمایید: اگر تصریح دارد چرا یک میلیارد از عالم اسلام سنی هستند؟ گویا به قرآن و تاریخ و عقل مراجعه نکرده اید؟! مگر در تاریخ انبیا نیامده است که اکثر مردم زمانشان با آنها مخالفت کردند؟ صراحتی بیشتر از وجود نبی می خواهید؟ مگر در قرآن خداوند اینهمه نفرموده است: «اکثرهم لایعقلون» و «اکثرهم لا یعلمون» و... مگر در حدیث نیامده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «امت من به ۷۳ فرقه تقسیم می شوند که ۷۲ فرقه آنها بر باطل و در جهنمند فقط یک فرقه از آنها نجات می یابند»؟ .

کسی بحث علمی را منکر نشده و آن را لجبازی نمی خواند. بسیاری از آیات قرآن بین سنی و شیعه در آن اختلاف است که حجم زیادی از آنها را تشکیل می دهد.

ما در مورد خود خداوند و امکان رؤیت او در توحید و شرک، جزئیات معاد همچنین حج و نمازو ... اختلاف داریم. مگر در این موارد تصریح نیست؟ یا تعصب و توجیهات و منافع فرقه ای و... آنها را از تصریح انداخته است؟

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

(۱)