با سلام
جناب جعفر صادق
۱- فرموده اید« بعد از اعتراف شما به شیعه بودن ابوالفرج اصفهانی»
اگر مقصود شما تشیعی مانند حاکم نیشابوری و نسائی وابن عبد ربه است ، این را قبول داریم ، اما اگر مقصود شما اثنا عشری است ، قبلا نیز گفته ایم که چنین مطلبی صحیح نیست .
۲- گفته اید «با این حساب چون نویسنده کتاب ؛مقاتل طالبین؛ خودش شیعه است پس سند کتابش زیر سوال میرود! یعنی شاید که تعصب شیعه گریش سبب شده ، او روایت را جعل کرده و بعد آنرا به راویان خوشنام نسبت داده باشد»
همانطور که قبلا گفته ایم از شما تقاضا داریم اشکالات تکراری نکنید !این اشکال شما در همان نظرات اولیه شما جواب داده شد :
ا. ابوالفرج حتی اگر یهودی هم باشد ، باز به اقرار علمای اهل سنت از جمله ذهبی صدوق است ، و صدوق یعنی از خود چیزی جعل نمی کند ! آیا منکر صدوق بودن او به اقرار ذهبی می شوید ؟
ب. اگر بناست روایات شیعه را از کتب اهل سنت پاک کنید ، چون شاید دروغ گفته باشند ، باید صحیح بخاری و مسلم و... را بسوزانید ! چون همانطور که قبلا نیز کلمات علمای اهل سنت را آوردیم ، این کتاب ها پر از احادیث رافضه ( و نه شیعه) است ! و در صورتی که احادیث رافضه و شیعه صدوق به نظر اهل سنت را کنار بگذارید بیشتر روایات اهل سنت از بین می رود !
البته مشخص است که شما به خاطر نداشتن بنیه علمی ، و استعجال در نوشتن جوابیه ، هنوز جوابیه های ابتدایی ما را نخوانده و بدون خواندن آنها دوباره کلام اول خود را تکرار کردید ،که این کار از افراد تازه کار نیز بعید است ! و ظاهرا نشان می دهد که شما هیچ تلاشی در فهمیدن حقیقت از خود نشان نمی دهید !
۳- گفته اید «. گذشته از این دو محقق عالیقدر ( ابن حجر و ذهبی ) نوشته اند که ابوالفرج اصفهانی آخر عمرش خرفت شده بود ، پس این خود نیز اعتبار او را زیر سوال میبرد.»
این اشکال نیز جز از افراد تازه کار ، یا کسانی که جوابی برای گفتن ندارند و به هر بهانه ای تمسک می جویند ، گفته نمی شود !
آخر عمر ابوالفرج در سال ۳۵۶ بود ، اما کتاب مقاتل به گفته خود او در انتهای کتاب در « جمادى الأولى من سنة ثلاث عشرة وثلثمائة» (سال ۳۱۳) یعنی ۴۳ سال قبلا از مرگ او بوده است ! شاید در جایی که شما زندگی می کنید ۴۳ سال قبل از مردن را آخر عمر شخص می دانند !
۴- گفته اید : «دوما:متن حدیث نیز اشکال دارد، زیرا تصور کنید روایتی باشد با این مضمون:{وقتی خبر وفات رسول الله مثلا به ملحدین رسید ، آنها سجده شکر بجا آوردند}اگر سجده شکر بجا بیاورند که دیگر ملحد نیستند!!حالا شیعه میگوید وقتی خبر شهادت علی به عایشه رسید ام مومنین سجده شکر بجای آورد، این بر وزن این است که بگوییم فلانی وقتی شراب را نوشید سجده شکر بجای آورد!! یکجای این سخن غلط است یا شراب نبوده و نوشابه بوده یا سجده شکر بجای نیاورده بلکه نعره مستی زده.»
پاسخ این نکته نیز واضح است :
ا. عائشه و حفصه که دائما چهره دینی داشتند ، یکبار چنین اشتباهی کردند و این تجربه ای شد که دیگر چنین نکنند :
ولما نزل علی علیه السلام ذا قار ، کتبت عائشة إلى حفصة بنت عمر : أما بعد ، فإنی أخبرک أن علیاً قد نزل ذا قار ، وأقام بها مرعوباً خائفاً لما بلغه من عدتنا وجماعتنا ، فهو بمنزلة الأشقر ، إن تقدم عقر ، وإن تأخر نحر ، فدعت حفصة جواری لها یتغنین ویضربن بالدفوف ، فأمرتهن أن یقلن فی غنائهن : ما الخبر ما الخبر ، علی فی السفر ، کالفرس الأشقر ، إن تقدم عقر ، وإن تأخر نحر .
وقتی علی به ذی قار رسید عائشه به حفصه نامه نوشت که : به تو خبر می دهم که علی در ذی قار است ، و در آنجا با ترس و وحشت اقامت می کند ، زیرا خبر نیرو و قدرت ما به او رسیده است ! او مانند اسبی است که اگر جلو رود پی می شود و اگر عقب برود او را ذبح می کنند !
حفصه کنیزان خود را خوانده و دستور داد که شروع به آوازه خوانی کنند و با دف بزنند ، و در آواز خود بگویند : چه خبر است ؟ چه خبر است ؟ علی در سفر است ، مانند اسبی که اگر جلو رود پی می شود و اگر عقب برود ، گردنش زده می شود !
شرح نهج البلاغة ج ۱۴ ص ۸، اسم المؤلف: أبو حامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبی الحدید المدائنی الوفاة: ۶۵۵ هـ ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - ۱۴۱۸هـ - ۱۹۹۸م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : محمد عبد الکریم النمری
این تجربه سبب شد که عائشه در ماجرای رسیدن خبر شهادت حضرت ، دیگر چنین اشتباهی نکند وشادی خود را در ظاهر دینی نشان دهد !
ج. اگر خوارج از خبر شهادت حضرت با خبر می شدند ، آیا آنها نیز فریاد مستانه می زدند ؟ و یا اینکه برای خدا سجده می کردند ؟!
د. آیا سجده تنها برای خدا صورت می گیرد ؟ ایا کفار برای بت ها سجده نمی کردند؟ آیا اتباع شیطان برای شیطان سجده نمی کنند ؟
بنا بر این هیچ تضادی هم در متن روایت نیست ! و برعکس نظر شما اگر روایت از جهت سندی معتبر باشد (که هست) ، باید دید که عائشه برای چه و که سجده کرده است ؟ چون واقعا چنین سجده ای برای خدا که معقول نیست ، مگر اینکه عائشه را هم رای با خوارج بدانید ! یا باید بگویید ریائا بوده است ، و یا ....
۵- به جای اینکه به متن بپردازید به سراغ استبعادات رفته اید و گفته اید چرا پیامبر با آن دو ازدواج کرد !
این مطلب دقیقا شبیه علت ازدواج نوح و لوط با همسرانشان است ؛ آیا منکر این هستید که خداوند در قرآن حفصه و عائشه را مورد توبیخ قرار داده است و آن دو مصداق آیه «وان تظاهرا علیه» هستند ؟ (روایت بخاری را ببینید که من اللتان تظاهرتا علی رسول الله)
۶- راجع به روایت «ولها بعد حرمتها الاولی» قبلا نیز پاسخ داده ایم ! ظاهرا شما اصلا نگاهی به مطالب قبلی ما نداشته اید !
البته شما با تقطیع خواستید به مقصود خود برسید :
وأما فلانة فأدرکها رأی النساء ، وضغن غلا فی صدرها کمرجل القین ، ولو دعیت لتنال من غیری ما أتت إلی لم تفعل ، ولها بعد حرمتها الأولى والحساب على الله تعالى
اما فلانی (عائشه) تصورات زنانه او را فرا گرفت ، و کینه‌ای که در سینه او بود مثل دیگی که در آن آهن را ذوب می‌کنند می‌جوشید ! و اگر من خلافت را رها می‌کردم تا به غیر من برسد ، او چنین نمی‌کرد ! اما هنوز هم ازدواج با او حرام است ، و حساب او با خدا است (ام المومنین است و ازدواج با او حرام است -حرمت همسران پیامبر همانطور که در مقاله مفصلی از خود عائشه ثابت کرده‌ایم ، به معنی حرمت ازدواج است و لا غیر ، در این زمینه به آدرس ذیل مراجعه کنید :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=۸۴۳۴
۷- راجع به نظر سایر علمای شیعه ، یا کسانی که کلام آنها را مطرح کرده اید ما نباید پاسخگو باشیم ، همانطور که شما راجع به نظر علمای اهل سنت در مورد قتیلة همسر رسول خدا (ص) که می گویند او مرتد شده است ، پاسخگو نیستید !
۸- در پایان از شما تقاضا داریم برای اینکه اختلاف تمام شود و مناظره به پایان برسد ، حکم راوی شیعه و یا یهودی و یا مجوسی صدوق و اعتبار روایت او در نظر اهل سنت را بیان کنید، تا مشخص شود آیا روایت از جهت سندی صحیح است یا خیر (البته ما خود قبلا چنین کرده ایم ولی چون شما جواب های قبلی ما را نمی خوانید ، از شما تقاضا می کنیم خود به این اشکال پاسخ دهید ، تا مشخص شود آیا روایت از جهت سندی برای اهل سنت معتبر است یا خیر؟
گروه پاسخ به شبهات

نظر شما: * نام: * پست الکترونیکی: * متن نظر : * کد امنیتی:

بازگشت