درباره ما

آیا ابو الفرج شیعه بوده و مورد تأیید نیست؟ آیا شیعه از نظر رجالی قدح محسوب می‌شود؟ آیا عایشه بعد از مرگ حضرت علی سجده کرده است؟
کد سؤال: ۴۲۶۹۲چند سؤالی
نبوت »حضرت محمد (ص) »همسران پیامبر (ص) »عایشه
عمومی »بررسی روایات
اعلام و تراجم
تعداد بازدید: ۴۰
آیا ابو الفرج شیعه بوده و مورد تأیید نیست؟ آیا شیعه از نظر رجالی قدح محسوب می‌شود؟ آیا عایشه بعد از مرگ حضرت علی سجده کرده است؟

با سلام
دوست گرامی
از آنجا که بحث ، در صورتی که صحت و یا حسن سند روایت ابوالفرج ثابت شود ، پایان خواهد رفت ، بحث را به صورت دقیق در این زمینه پی می گیریم :
۱- گفته اید :« صدوق بودن ابوالفرج در هاله ای از ابهام است زیرا بنا به مطلبی که خودتان نقل کرده اید ... این شخص صدوق صددرصد نیست بلکه از یک بعد ظاهرا صدوق است(چون برخی تفکرات شیعه زیدی نزدیک اهل سنت است)
اما پاسخ ما واضح است ، طبق مبانی علمای اهل سنت ، در توثیقاتی بسیار پایین تر از این ، روایت صحیح به حساب می آید ، چه رسد که آقای ذهبی در مورد او گفته باشد «والظاهر انه صدوق»
اما شواهد این کلام :
۱- اسامة بن زید لیثی : ذهبی در مورد او گفته است : والظاهر انه ثقة !
ذکر من تکلم فیه وهو موثق ج ۱ ص ۴۱، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله الوفاة: ۷۴۸ ، دار النشر : مکتبة المنار - الزرقاء - ۱۴۰۶ ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : محمد شکور أمریر المیادینی
و البانی ۸ روایت را که او در سند آن قرار دارد ، یا صحیح می داند و یا حسن (البته ظاهرا مشکل موارد حسن از جای دیگر است و نه او)!
۲- عمر (راوی مبهم یک روایت)
ابن کثیر می گوید :
وهذا إسناد جید لکن راویه عن عمر مبهم لم یسم والظاهر أنه ثقة جلیل فقد رواه الشافعی عن سفیان بن عیینة عن أبی یعفور العبدی واسمه وقدان سمعت رجلا من خزاعة حین قتل ابن الزبیر وکان أمیرا على مکة یقول قال رسول الله لعمر یا أبا حفص إنک رجل قوی فلا تزاحم على الرکن فإنک تؤذی الضعیف ولکن إن وجدت خلوة فاستلمه وإلا فکبر وامض
البدایة والنهایة ج ۵ ص ۱۵۹ ، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء الوفاة: ۷۷۴ ، دار النشر : مکتبة المعارف - بیروت
۳- یکی از عبارات رایج توثیق در کلام ابوحاتم «أرجو أنه لا باس به» است ! و ذهبی و دیگر علمای اهل سنت با همین عبارت وثاقت راوی را می پذیرند ! جایی که امید ابو حاتم کارگر است ، آیا استنباط ذهبی از ظاهر حال موثر نیست ؟!
البته این را قبول داریم که اصل مبنای رجال اهل سنت بر اجتهادات مستنبط از مضمون روایات حاصل شده است و نه از بررسی راستگویی یا دروغگویی راوی !

۲- در پاسخ به اشکال ما در مورد پر بودن صحیح بخاری و صحیح مسلم از روایات شیعیان و اثبات این مطلب که شیعه بودن راوی ، بعد از اثبات وثاقت او ضرری به صحت روایت نمی زند گفته اید « جواب آن را در جوابیه های قبلی خود داده بودم و باز دوباره تکرار می کنم که فرق روایت صحیح راویان شیعه در کتب سنی را با روایاتی که از راویان سنی در کتب شیعه نقل می شود را توضیح دادم ومعلوم است شما برادران ولی عصری اصول اولیه مطالعه را نمی دانید زیرا در تمام جوابیه های خود بارها بوده که یک جمله را بدلیل عدم دقت شما در نگارش متن یا خواندن جوابیه چند بار تکرار کردم ولی شما باز از کنار آن بی توجه می گذشتید»!
۳- گفته اید « نیز نظر شما در مورد آتش زدن بخاری ومسلم در واقع حاکی از درون مشتعل شما نسبت به این دو کتاب اصلی سنت نبوی در جهان اسلام است و در واقع این جمله شما ما را به یاد دوران جنگ جهانی دوم و قصّه کتاب سوزی فاشیسم ها در تفکر آلمان نازی می اندازد »!
جالب است روایاتی که با چند واسطه که حال آنها معلوم نیست ، از پیامبر ، اگر آتش زده بشود ، یاد جنگ جهانی دوم و کتاب سوزی فاشیسم می افتید ! اما وقتی ابوبکر روایاتی را که خود از پیامبر (ص) شنیده است آتش می زند ، این حاکی از درون مشتعل او نسبت به سنت نبویه نیست !
۴- خود در تناقضی آشکار با صدر کلامتان گفته اید «اگر در بخاری و مسلم یا سائر کتب حدیث سنی از راویان شیعه یا ناصبی حدیث صحیحی وجود دارد این احادیث صحیحه از طریق فنون علم حدیث توسط ائمه حدیث تصحیح وسپس وارد کتب اهل سنت شده»
یا علمای اهل سنت، با موازین علمی چنین تصحیحی کرده اند ، که دقیقا همین موازین (همانطور که با شواهد از کلام البانی و ذهبی و... ثابت کردیم) در مورد روایت مورد بحث ما نیز موجب حجیت روایت می شود .
یا این کار آنها از روی موازین نبوده است و تنها هر روایتی که به ضرر اهل سنت نبوده است را به عنوان صحیح انتخاب کرده اند ، در این صورت قبول داریم که روایت ما را نمی توانید صحیح بدانید (نه اینکه صحیح نباشد)
۵- گفته اید « آیا آن فردی که چنین روایتی را نقل می کند می تواند ثابت کند که در حضور عایشه بوده ودیده که او این کار را کرده؟لطفا اسم او را بگویید!!!» آیا صحابه ای که از پیامبر (ص) حرکات و یا اقوالی نقل کرده اند می توانند ثابت کنند که خود شاهد و حاضر بوده اند ؟! این اشکال شما در واقع زیر سوال بردن مبنای اهل سنت ، در پذیرش کلام افراد ثقه است ، و در حقیقت نشانگر عدم قدرت پاسخگویی شما و دست گرفتن به هر خار و خاشاکی است که بتواند شما را حفظ کند .
۶- ادعا کرده اید که روایت به خاطر ابوالبختری «سعید بن فیروز» ضعیف است ، چون او شاید این واقعه را از خود جعل کرده است !
بهتر است بدانید که این شخص ، راوی بخاری و مسلم است (متفق علیه) ! نه وضاع ! همچنین به کلام البانی در مورد او دقت کنید :
نعم ؛ قد صح الحدیث موقوفاً على علی رضی الله عنه من طرق عنه ؛ فها أنا أذکرها إن شاء الله تعالى .
الطریق الأولى : عن أبی البختری قال : قالوا لعلی : أخبرنا عن سلمان ، قال أدرک العلم الأول ، والعلم الآخر ، بحر لا ینزح قعره ، هو منا أهل البیت .

أخرجه ابن أبی شیبة فی "المصنف" (۱۲/ ۱۴۸/ ۱۲۳۸۰) ، وابن سعد (۲/ ۳۴۶ و ۴/ ۸۵) ، وأبو نعیم فی "الحلیة" (۱/ ۱۸۷) ، وابن عساکر (۷/ ۴۱۱ و ۴۱۵) .
وإسناده صحیح على شرط الشیخین ، واسم أبی البختری سعید بن فیروز .
۷- گفته اید «بحث آیه تخییر را دوباره پیش کشیدید» اولا آیه مورد استدلال ما آیه تخییر نیست و آیه «تظاهر» است . ثانیا ، پاسخ شما قبلا داده شده است و لذا نیازی به پاسخ گویی نیست .
۸- این روایت طبق مبانی اهل سنت ، صحیح است ، و حد اکثر در سخت گیرانه ترین حالت ، سند آن جید است .
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت