![]() |
درباره ما | ![]() |
کد سؤال: ۴۲۵۱۴ | نبوت »حضرت محمد (ص) »حدیث قرطاس | تعداد بازدید: ۸۵ |
با سلام
دوست گرامی
خوب اگر واقعا اینطوری است که اینا می گویند پیامبر می خواست ابوبکر را انتخاب کند و یا به شورا واگذار کند، دیگر چرا با پیامبر مخالفت کردند و نگذاشتند حضرت بنویسد؟!!! این تعارض را چگونه می خواهند پاسخ بدهند که از یک طرف خودشان می گویند ابوبکر خلبفه است و از طرف دیگر نگذاشتند حضرت خلافت ابوبکر را انتخاب کند اگر واقعا مراد ابوبکر بوده باید اتفاقا از دستور پیامبر اطاعت کرده و سریع قلم و دوات می آوردند نه اینکه نگذارند!!! در این صورت اگر ابوبکر مورد انتخاب پیامبر بود آیا مخالفت با پیامبر طبق این دیدگاه این مولوی مخالفت با انتخاب ابوبکر نیست؟؟! این مولوی با حرف خود در حقیت خودش را در تعارض و تناقض قرار داده است اگر واقعا ابوبکر در نظر پیامبر بود و بعدا نیز با بیعت، ابوبکر انتخاب شد، چرا باز اخلافت از بین نرفت مگر در روایت قرطاس نیامده است که پیامبر فرمود چیزی بنویسم که گمراه نشوید و به اختلاف نیفیتد پس چرا در زمان ابوبکر باز اختلاف بود آیا در زمان او همه هدایت شده و دیگر گمراهی در جامعه نبود؟!! در حالی که کسی این را قبول نمی کند که در زمان ابوبکر اختلافی نشد بویژه اینکه حضرت علی (ع) و انصار او را قبول نداشتند و با او مخالفت کردند
در این صورت طبق گفته این مولوی یا باید گفت نعوذ بالله پیامبر دروغ گفته است چون او گوید حضرت ابوبکر را می خواست انتخاب کند که نتیجه این حرف باید این می شد که در زمان ابوبکر هیج اختلافی طبق گفته پیامبر نمی شد آیا واقعا این طور بود!! یا اینکه بگوییم کلام پیامبر درست اما مراد ابوبکر نبوده است بلکه مراد کسی دیگر بوده است که با او کسی گمراه نمی شود
البته هرچند نگذاشتند که پیامبر صلی الله علیه و آله چیزی بنویسد ولی همچنانکه علمای اهل سنت اقرار کرده اند پیامبر(ص) در مرض خود مقصود خود را از حدیث قرطاس که همان اهل بیتش بودند، بیان کرده است ابن حجر دراین خصوص می نویسد: ثم اعلم أن لحدیث التمسک بذلک طرقا کثیرة وردت عن نیف وعشرین صحابیا ومر له طرق مبسوطة فی حادی عشر الشبه وفی بعض تلک الطرق انه قال ذلک بحجة الوداع بعرقة وفی أخرى أنه قاله بالمدینة فی مرضه وقد امتلأت الحجرة بأصحابهوفی أخرى أنه قال ذلک بغدیر خم وفی أخرى أنه قاله لما قام خطیبا بعد انصرافه من الطائف کما مر ولا تنافی إذ لا مانع من أنه کرر علیهم ذلک فی تلک المواطن وغیرها اهمتاما بشأن الکتاب العزیز والعترة الطاهرة الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ج ۲ ص ۴۴۰ احتمالا این مولوی از کتب مبانی اعتقادی و حدیثی خودشان نیز بی اطلاع است او چگونه ادعا می کند که پیامبر می خواست به ابوبکر را معین کند در حالی که خلیفه دوم آنها چنین اعتقادی را نداشت او معتقد بود که پبامبر کسی را بر خلافت انتخاب نکرد
در روایت آمده است :قیل لعمر: ألا تستخلف؟ قال: إن أستخلف فقد أستخلف من هو خیر منی أبو بکر و إن أترک فقد ترک من هو خیر منی رسول الله صلی الله علیه و سلم
به عمر گفته شد: آیا نمیخواهی خلیفه معین کنی؟ گفت:اگر خلیفه معین کنم،أبو بکر که بهتر از من بود نیز خلیفه معین کرده بود و اگر خلیفه معین نکنم،رسول الله (ص) که بهتر از من بود نیز خلیفه معین نکرده بود.
صحیح البخاری ج ۶ ص ۲۶۳۸ علمای بزرگ اهل سنت اعتراف کرده اند که نصی در خصوص ابوبکر نبوده است: ایجی المواقف در این فراز اعتراف مىکند که هیچ روایتى درباره امامت ابوبکروجود ندارد؛ گرچه ادّعا مىکنند که براى امامت على علیه السلام نیز هیچ روایتى وجود ندارد. الأول أن طریقة إما النص أو الإجماع أما النص فلم یوجد الإیجی، عضد الدین (متوفاى۷۵۶هـ)، کتاب المواقف، ج ۳ ص ۵۹۶ تحقیق: عبد الرحمن عمیرة، ناشر: دار الجیل، لبنان، بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۷هـ، ۱۹۹۷م. در این استدلال ایجی اعتراف می نماید که کلام صریحى از پیامبر صلى اللَّه علیه وآله در مورد امامت ابوبکر یافت نشده است. واقعا جای تعجب است پیامبر بارها حضرت علی (ع) را به عنوان خلیفه خود معین کرده اند و روایات فروان نیز در این زمینه موجود است با این حال باز به دنبال فرار از این واقعیت بوده وسعی در مشروعیت دادن به خلافی خود دارند
ما فقط به چند مورد از مدارک معتبر اشاره می کنیم تا برای اینها روش شود که آیا علی علیه السلام خلیفه اول هست یا کس دیگر؟
۱- حدیث منزلت: عَنْ مُصْعَبِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ إِلَى تَبُوکَ وَاسْتَخْلَفَ عَلِیًّا فَقَالَ أَتُخَلِّفُنِی فِی الصِّبْیَانِ وَالنِّسَاءِ قَالَ أَلَا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَیْسَ نَبِیٌّ بَعْدِی .صحیح البخاری ، ج ۵ - ص ۱۲۹ . اگر دقت کنید در روایت لفظ «بعدی» آمده است از ظاهر این لفظ چی برداشت می شود آیا این روایت دلالت ندارد که خلیفه بعد پیامبر(ص) علی (ع) است http://valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۲۰۳ ۲- وقال له رسول الله صلى الله علیه وسلم : « أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنة » . هذا حدیث صحیح الإسناد و لم یخرجاه بهذه السیاقة . الحاکم النیسابوری ، محمد بن عبدالله ، المستدرک على الصحیحین ، ج ۳ ص۱۴۳ح۴۶۵۲، ( متوفای ۴۰۵هـ) ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۱هـ - ۱۹۹۰م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا دراین روایت صحیح نیز من بعدی امده است ۳- همچنین پیامبر (ص) فرمودند: وَأَنْتَ خَلِیفَتِی فِی کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِی».الشیبانی، عمرو بن أبی عاصم الضحاک (متوفاى۲۴۲هـ)، السنة، ج ۲، ص۶۰۳ آیا پیامبر از این نظر باید واضحتر می گفت؟؟!!
اما این مطلب که پیامبر می خواست بگوید با شورا کسی را انتخاب کنید در این صورت این توهین به پیامبر است چون خود حضرت در روایات فراوان و صحیح گفته است خلافت امر الهی بوده و در دست بشر نیست
عن ابن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما قال قَدِمَ مُسَیْلِمَةُ الْکَذَّابُ على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَجَعَلَ یقول: إن جَعَلَ لی مُحَمَّدٌ الْأَمْرَ من بَعْدِهِ تَبِعْتُهُ وَقَدِمَهَا فی بَشَرٍ کَثِیرٍ من قَوْمِهِ. فَأَقْبَلَ إلیه رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَمَعَهُ ثَابِتُ بن قَیْسِ بن شَمَّاسٍ وفی یَدِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قِطْعَةُ جَرِیدٍ حتى وَقَفَ على مُسَیْلِمَةَ فی أَصْحَابِهِ فقال: لو سَأَلْتَنِی هذه الْقِطْعَةَ ما أَعْطَیْتُکَهَا وَلَنْ تَعْدُوَ أَمْرَ اللَّهِ فِیکَ وَلَئِنْ أَدْبَرْتَ لیَعْقِرَنَّکَ الله وَإِنِّی لَأَرَاکَ الذی أُرِیتُ فِیکَ ما رأیت ابن عَبَّاسٍ : مُسَیْلِمَه ْکَذَّاب در زمان رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم مىگفت: اگر محمد امارت بعد از خودش را براى من قرار دهد از او پیروى مىکنم، او با افراد فراوان از قبیلهاش به سمت آن حضرت آمد و رسول خدا صلى الله علیه وسلم به همراه ثابت بن قیس به او رو کرد و در حالى که در دستشان تکه چوبى بود به نزد او رفت و در مقابلش ایستاد و فرمود: اگر این تکه چوب را از من بخواهى، به تو نخواهم داد وَ هرگز امر الله را در خود نخواهى دید و اگر پشت کنى (و اسلام نیاوری) قطعا خداوند تو را خوار خواهد کرد و من عاقبت تو را شوم مىبینم. صحیح البخاری - کتاب المناقب - باب علاماة النبوة فی الإسلام - ح ۳۳۷۴ طبق این روایت صحیح خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله امر الهی است نه به انتخاب مردم والا نباید پیامبر چنین استدلال می کرد و اگر واقعا هدف پیامبر بیان شورایی بودن انتخاب است چرا ابوبکر با شورا انتخاب نشد؟!! چرا عمر را ابوبکر انتخاب کرد چرا به شورا واگذار نکرد ؟!! موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات |