درباره ما

چرا موسی در بعضی مواضع خوف داشته است؛ در حالی که خدا او را از خوف نهی کرده است؟ آیا از این خوف‌ها نمی‌توان فهمید که حزن ابوبکر در غار هم اشکالی ندارد؟
کد سؤال: ۴۲۲۶۷نبوت »عصمت انبیا
خلفا »ابوبکر
تعداد بازدید: ۲۶
چرا موسی در بعضی مواضع خوف داشته است؛ در حالی که خدا او را از خوف نهی کرده است؟ آیا از این خوف‌ها نمی‌توان فهمید که حزن ابوبکر در غار هم اشکالی ندارد؟

باسلام

دوست گرامی؛ وقتی ترس در امور روزمره زندگی است و طبیعی و عادی است امکان دارد از اینگونه امور ده ها بار برای پیامبری اتفاق بیفتد و خداوند در هر مورد او را تامین دهد و او دیگر نترسد قرار نیست ایشان پس از یک بار تامین دادن خداوند در مورد حادثه ای، از طبیعت انسانی خود خارج شود بلکه او همچنان انسان است و ترس در اینگونه موارد برای یک انسان طبیعی است. مهم این است که بعد از تامین الهی دیگر ترس او در آن مورد از بین برود که این در مورد ابوبکر اتفاق نیفتاده زیرا پیامبر پیوسته به او می فرماید: «لاتحزن» ولی او باز هم ترسیده است و آیه قرآن در این مورد تصریح دارد و نکته مهم دوم این است که جناب ابوبکر شامل سکینه الهی نشده است که نشان از عدم لیاقت او و مومن نبودن او دارد چون در آیات دیگر چنین دارد: «هُوَ الَّذِى أَنزَلَ السکِینَةَ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدَادُوا إِیمَناً مَّعَ إِیمَنهِمْ‏؛ او کسى است که آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل کرد تا ایمانى بر ایمانشان بیفزایند» و عدم نزول سکینه بر ابوبکر دلیل مومن نبودن اوست.

مضاف به اینکه ترس درآیه «اوجس فی نفسه خیفة» بخاطر سحر شدن مردم و نکول آنها از پذیرش حق بوده چنانکه خداوند به او می فرماید نترس تو پیروز می شوی و پس از معجزه ای که انجام خواهی داد اثر عمل آنها از بین خواهد رفت.

گفته اید: شاید حزن ابوبکر بخاطر جان پیامبر صلی الله علیه و آله بوده اگر بخاطر این بوده باشد هم چرا بعد از تذکر رسول الله صلی الله علیه و آله وی آرامش پیدا نمی کند؟

گفته اید: در مورد ابوبکر خوفی هم نبوده و حزن بوده جالب است بدانید که علمای شما حزن و خوف را متقارب دانسته اند بلکه حزن را بدتر از خوف دانسته اند؛ الوسی می گوید:

«الخوف والحزن متقاربان فإذا إجتمعا إفترقا وإذا إفترقا إجتمعا کما علمت آنفا کان النهی عن الحزن نهیا عن الخوف أیضا»

وی در ادامه در مورد خوف انبیا می گوید: «هو مما لا یخل بمرتبة النبوة إذ لیس کل خوف نقصا لینزهوا عنه» هر خوفی مخل به مرتبت انبیا نیست و هر خوفی نقص نیست.(روح المعانی، الألوسی الوفاة: ۱۲۷۰هـ ، ج ۱۱، ص ۱۵۳، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت)

برای تکمیل بحث سخن یکی از مفسرین را در مورد آیات خوف نقل می کنیم:

ایت الله مکارم در این مورد مى فرماید:

ممکن است براى بعضى این سؤال پیدا شود که چرا موسى (علیه‏ السلام) با آن وعده‏هاى الهى باز هم دچار نگرانى و تردید و دلهره مى ‏شود ؟ تا آنجا که خداوند به او صریحا مى ‏گوید ، بروید من همه جا با شما هستم ، همه سخنان را مى ‏شنوم ، و همه چیز را مى ‏بینم ، و هیچ جاى نگرانى نیست .

پاسخ این سؤال از اینجا روشن مى‏ شود که این ماموریت براستى ماموریت بسیار سنگینى بود ، موسى که ظاهرا یک چوپان است ، مى ‏خواهد تنها با برادرش به جنگ مرد قلدر و زورمند و سرکشى برود که بزرگترین قدرتهاى آن زمان در اختیار او بوده است ، و تازه ماموریت دارد اولین دعوت را از خود فرعون شروع کند ، نه اینکه نخست به سراغ دیگران برود و لشگر و یار و یاور فراهم آورد ، بلکه باید نخستین جرقه را بر قلب فرعون بزند ، این براستى ماموریت بسیار پیچیده و فوق العاده مشکلى بوده است ، بعلاوه ما مى ‏دانیم که علم و آگاهى مراتبى دارد ، بسیار مى ‏شود انسان چیزى را یقینا مى‏ داند ، اما مایل است به مرحله علم الیقین و اطمینان عینى برسد ، همانگونه که ابراهیم با ایمان قاطعش نسبت به معاد از خدا تقاضا کرد صحنه‏اى از زنده شدن مردگان را در این جهان با چشم خود ببیند تا اطمینان خاطر بیشترى پیدا کند. (تفسیر نمونه ج : ۱۳ ص : ۲۱۵)

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

(۱)
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت