آیا حضرت علی در خطبه ۹۰ نهج البلاغه فرموده است که حجت خدا با پیغمبر ما تمام شد؟
در رابطه با حدیث یوم الانذار، چطور پیامبر بر سر ایمان آوردن معامله می‌کند و می‌گوید هر کسی ایمان بیاورد جانشین من است؟
مشرکین و افراد حاضر در آن مهمانی هنوز نبوت پیامبر را قبول نداشتند؛ چطور پیامبر در مورد جانشینی خود با آنها صحبت کرده است؟
چطور در قرآن و بیانات حضرت علی از ناسزا گفتن به دشمن منع شده است؛ ولی در زیارت عاشورا این همه لعن وجود دارد؟
راوی خطبه شقشقیه از خوارج است، شما چطور قول خوارج را می‌پذیرید؟
خطبه فدک هم سندش انقطاع دارد، چطور آن را می‌پذیرید؟
با سلام
دوست گرامی
۱- در مورد آیه مورد استدلال شما در سوره توبه ، بهتر است به آیه ذیل نیز نگاهی داشته باشید :
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَا یَکُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِکَ وَلَا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کَانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
سوره مجادلة آیه ۷
در آدرس ذیل به صورت مفصل در مورد این آیه سخن گفته شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=۱۵۸
۲- آنچه شما نسبت به کشیش مسیحی و مثال او زدید ، با آنچه شیعه در مورد اهل سنت می‌گوید فرق دارد !
در مثال شما ، مسیحی به چیزی استدلال کرده است که با اعتقادات مسلمانان در تعارض نیست ! اما شیعیان به چیزی استدلال می‌کنند که با اعتقاد اهل سنت در تعارض است !
مسیحی گفته است که شما اعتقاد به پیامبری عیسی دارید ! آری ! و این چه منافاتی با پیامبری پیامبر اسلام (ص) دارد ؟ اما اهل سنت روایت در مورد خلافت بلافصل و وصایت حضرت علی دارند ! چگونه می‌توانند این روایات را با روایات مربوط به خلافت ابوبکر و عمر جمع کنند ؟!
۳- متن خطبه شماره ۹۰ چنین است :
۹۰ - ومن خطبة له علیه السلام الحمد لله المعروف من غیر رؤیة . والخالق من غیر رویة الذی لم یزل قائما دائما إذ لا سماء ذات أبراج . ولا حجب ذات أرتاج ولا لیل داج . ولا بحر ساج . ولا جبل ذو فجاج . ولا فج ذو اعوجاج . ولا أرض ذات مهاد . ولا خلق ذو اعتماد . ذلک مبتدع الخلق ووارثه وإله الخلق ورازقه . والشمس والقمر دائبان فی مرضاته یبلیان کل جدید ویقربان کل بعید . قسم أرزاقهم . وأحصى آثارهم وأعمالهم وعدد أنفاسهم وخائنة أعینهم . وما تخفی صدورهم من الضمیر. ومستقرهم ومستودعهم من الأرحام والظهور . إلى أن تتناهى بهم الغایات . هو الذی اشتدت نقمته . على أعدائه فی سعة رحمته . واتسعت رحمته لأولیائه فی شدة نقمته قاهر من عازه ومدمر من شاقه ومذل من ناواه وغالب من عاداه . ومن توکل علیه کفاه . ومن سأله أعطاه ومن أقرضه قضاه. ومن شکره جزاه عباد الله زنوا أنفسکم من قبل أن توزنوا . وحاسبوها من قبل أن تحاسبوا . وتنفسوا قبل ضیق الخناق . وانقادوا قبل أنف السیاق واعلموا أنه من لم یعن على نفسه حتى یکون له منها واعظ وزاجر لم یکن له من غیرها زاجر ولا واعظ
اگر مقصود شما خطبه دیگری است ،متن خطبه را بیان کنید تا پاسخ داده شود !
۴- سوال کرده‌اید که آیا مساله ایمان آوردن معامله است ؟! پاسخ : خیر معامله نیست ، اما کسی که در آن موقعیت سخت ، که همه مشرکان حاضرند ، حاضر باشد دست از جایگاه جاهلی خویش بپوشد و حق را در مقابل کفار قریش علنا بگوید ، قطعا شایسته جانشینی نیز هست !
البته سوال این است که آیا رسول خدا (ص) چنین کاری کرده است یا خیر ؟! اگر چنین کرده است ، حتی اگر معامله نیز حساب شود ، باز رسول خدا (ص) چنین کرده است و باید مورد پذیرش قرار گیرد !(یعنی شما به جای اینکه اصل بحث را مورد سوال قرار دهید ، تخیلات خویش را به عنوان اشکال مطرح کرده‌اید) البته کسی که در آن ماجرا ایمان می‌آورد ، قطعا پیامبر را قبول داشت و می‌توانست جانشین شود ، و سوال دوم شما نیز سوالی عجیب به نظر می‌رسد !
۵- شما هنوز فرق بین دشنام و لعن را نمی‌دانید که چنین اشکال ساده‌ای کرده‌اید ! بهتر است نگاهی به مقاله ذیل بکنید ، تا فرق بین آن دو برای شما روشن شود :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=۱۵۴
البته آیه ذیل نیز راهگشای شماست :
لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل على لسان داوود و عیسی بن مریم!
آیا به نظر شما داود و عیسی اشتباه کرده‌اند ؟!
۶- آیا روایاتی که شیعه بر ضد اهل سنت ، به آنها استدلال می‌کند ، راوی شیعه دارد ، یا راوی اهل سنت ؟!
آیا این روایات باید مورد تایید شیعه باشد یا اهل سنت ؟!
عکرمه شخصی است که مورد تایید اهل سنت است ! و او را قبول دارند ؛ وقتی چنین شخصی ، اقرار به مطلبی بر ضد خود بکند ، قطعا راست گفته است ، و دروغ نمی‌گوید !
جدای از اینکه علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت ، بر قبول خطبه شقشقیه ، اتفاق نظر دارند ؛ و تنها ابن تیمیه و اتباع او هستند که ادعا کرده‌اند این روایت صحیح نیست !
۷- خطبه فدکیه نیز مورد قبول علمای اهل سنت است ! و بسیاری از آنها متن آن را قبول داشته و بر آن شرح نوشته‌اند ! و این خود اقرار به صحت سند روایت است ! هرچند که ابن طیفور برای آن سندی نیاورده باشد ، اما دلالت دارد که آنها این روایت را معتبر می‌دانسته‌اند !
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات | 
