چرا حضرت علی که معصوم بود با خلفاء بیعت کرد؟
آیا کسی که قدرت ندارد صلاحیت امامت دارد؟
چرا زمانی که پیامبر بیمار بود یکبار علی پیش نماز نشد؟
چرا علی در شورای ۶ نفره نگفت که دربارة او به خلافت وصیت شده است؟
چرا حضرت علی و اصحابش با خلفاء همکاری کردند؟
آیا حضرت علی شیوه انتخاب خلفاء را قبول داشت؟
تمجیدهایی که حضرت علی از صحابه میکند منظور چه افرادی است؟
آیا حضرت علی از خلفاء تمجید کرده است؟
آیا به گفته حضرت علی واقعا عثمان داماد پیامبر و همسر دختران خدیجه بود؟
با سلام دوست گرامی اگر چه نامه شما خطاب به دوستان است ، اما به خاطر در خواست برخی از خوانندگان به آن پاسخ میدهیم : ۱- آیا اینکه گفته شود عمر فرزند یک کافر بوده است ، برای شما سخت است ؟ اگر سخت است ، چرا علنا نمیگویید و اگر اشکالی ندارد ، چرا این مقدار در مورد آن سخن گفتهاید ؟ ۲- گفتهاید «.............دوماّوقتی علی t میدانست که خداوند او را خلیفه قرار داده پس چرابنا به گفته شما بامشرکانی مانند ابوبکر و عمر و عثمان (رض) بیعت کرد؟» ا. امیرمومنان با کسی بیعت نکرد ، بلکه طبق مصادر تاریخی ، ابوبکر روی دست حضرت دست کشید «فمسح ابوبکر علی یده وهی مضمومة»! ب. آیا حضرت هارون نبی نمیدانست که پیامبر است و وصی موسی و بر حق ؟ پس چرا با قوم گوساله پرست نجنگید ؟ لابد به نظر شما این نشانه برحق بودن گوساله پرستان یا مشرک بودن حضرت هارون است ؟ ۳- گفتهاید «آیا بعد از وفات پیامبر(ص) شجاعت علی تمام شد و به خاطر این با ابوبکر بیعت کرد؟» ا. گفته شد که امیرمومنان بیعت نکرد ! ب. آیا رسول خدا (ص) ۱۳ سالی که در مکه بود و با کفار نجنگید ، شجاعتش تمام شده بود ؟ یا به خاطر مصلحت حفظ اسلام چنین کرد ؟ ج. حتی به اقرار بخاری (که ادعای بیعت را دارد) امیرمومنان تا چند ماه بعد از رحلت رسول خدا (ص) با ابوبکر بیعت نکرده بودند ! ۴- گفتهاید « اگر بگویید قدرت و توانایی نداشت، پس کسی که قدرت ندارد صلاحیت امامت را ندارد، چون فقط کسی میتواند امام باشد که توانایی به دوش گرفتن بار امامت را داشته باشد. و اگر بگویید امام توانایی داشت اما او خودش از تواناییاش استفاده نکرد، پس این خیانت است به امر الله و خائن نمیتواند امام باشد!» شما در مورد هارون نبی چه میگویید ؟ قدرت نداشت ، یا قدرت داشت و خیانت کرد ؟ ۵- گفتهاید «عمر t قبل از وفاتش شورای شش نفرهای را تعیین کرد، سپس سه نفر از آنها دست کشیدند، و سپس عبدالرحمن بن عوف t کنار کشید و عثمان و علی م باقی ماندند، پس چرا علی از همان اوّل نگفت که دربارة او به خلافت وصیت شده است؟! آیا بعد از وفات عمر t از کسی میترسید؟!.» ا. چه کسی گفته است که امیرمومنان نگفت که من اولا هستم؟ مناشده امیرمومنان در شورای شش نفره در کتب شیعه و سنی آمده است ! آن حضرت به صراحت فرمودند خلافت حق من بوده و هست ! ب. سپس کناره گرفته و گفتند باید با من بیعت کنید ! و به همین سبب عبد الرحمن بن عوف ، به خانه حضرت رفت و در آنجا گفت اگر به سیره ابوبکر و عمر عمل کنید ، با شما بیعت میکنم ! اما حضرت قبول نکردند !(زیرا این کار تایید سیره ابوبکر و عمر بود!) ۶- گفتهاید «به اتفاق همه ثابت است که سلمان فارسی (رض) در زمان خلافت عمر (رض) فرماندار مدائن بوده است، و عمار بن یاسر فرماندار کوفه بوده است، شما میگویند این دو نفر از یاران و شیعیان علی بودهاند، پس اگر از دیدگاه آنها عمر مشرک و ستمگری میبود که علیه علی شوریده بود، آنها در زمان او پُست فرمانداری را قبول نمیکردند، چون آنها هرگز ستمگران و مرتدان را یاری نمیکردند»! ا. چه کسی گفته است که آنها به خاطر عمر فرمانداری را قبول کردند ؟ بهتر است نامه جناب سلمان فارسی به عمر را در زمان حکومت بر مدائن ببینید : إعلم : أنی لم أتوجه أسوسهم وأقیم حدود الله فیهم إلا بإرشاد دلیل عالم فنهجت فیهم بنهجه ، وسرت فیهم بسیرته ( ۲ ) . واعلم : أن الله تبارک وتعالى لو أراد بهذه الأمة خیرا أو أراد بهم رشدا لو لی علیهم أعلمهم وأفضلهم ، ولو کانت هذه الأمة من الله خائفین ، ولقول نبی الله متبعین ، وبالحق عاملین ، ما سموک أمیر المؤمنین ، فاقض ما أنت قاض ، إنما تقضی هذه الحیاة الدنیا ، ولا تغتر بطول عفو الله عنک وتمدیده بذلک من تعجیل عقوبته وأعلم : أنک سیدرکک عواقب ظلمک فی دنیاک وآخرتک ، وسوف تسأل عما قدمت وأخرت ، والحمد لله وحده الاحتجاج - الشیخ الطبرسی - ج ۱ ص ۱۸۸ ب. آیا وقتی حضرت یوسف ، معاونت پادشاه مصر را قبول کرد ، مومن بود یا کافر؟ گاهی اوقات مومن از جانب خداوند مامور میشود که در زمان حکومت کافر یا غیر مومن، مسئولیت به دست گیرد ، تا بتواند اندکی از ظلم او بر مردمان بکاهد ! ۷- فرمودهاید «در مورد صحابه که ما مدام دم از آنها می زنیم درنهج البلاغه مورد احترام تقدیرحضرت علی قرار گرفته اند اگرآنها نقشه ترور سرور خلائق محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) را داشتند هرگزحضرت آنهارامورد تقدر قرار نمی داد» آیا معاویه و ابوبکر و عمر و عثمان را جزو صحابه نمیدانید ؟ آیا نمیدانید که بیشترین خطبهها و نامههای نهج البلاغه در توبیخ معاویه است ؟ ۸- گفتهاید «- امام علی ، پیامبر ص و یارانش را در جنگ چنین توصیف میکند. «وکان رسول الله ص إِذا احمرّ الباس، وأحجم الناس، قدّم أهل بیته، فوقى بهم أصحابه حرّ السیوف والأسنّة». » آری ! هرکس چنین باشد ، صحابی واقعی است و اهل بهشت ! اما آیا تمامی کسانی که شما اهل سنت صحابی میدانید اینگونه بودند ؟ آیا در مورد اقرار ابوبکر و عمر به فرار در جنگها در کتب اهل سنت چیزی نشنیدهاید ؟ ۹- در مورد سخن امیرمومنان با معاویه که «إنه بایعنی القوم الذین بایعوا أبا بکر وعمر وعثمان على ما بایعوهم علیه، فلم یکن للشاهد أن یختار، ولا للغائب أن یردّ، وإِنما الشورى للمهاجرین والأنصار، فإن اجتمعوا على رجل وسمّوه إِمامًا کان ذلک لله رضًا، فإن خرج عن أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردّوه إلى ما خرج منه، فإن أبى قاتلوه على اتباعه غیر سبیل المؤمنین، وولاه الله ما تولى».به صورت مفصل در آدرس ذیل پاسخ داده شده است : http://valiasr-aj.com/lib/book۱۰۱/۰۴.htm#۱۶ ۱۰- در مورد روایت «لقد کنّا مع رسول الله ص نقتل آباءنا وأبناءنا وإِخواننا وأعمامنا، ما یزیدنا ذلک إلا إیمانًا وتسلیمًا، ومضیًّا على اللقم، وصبرًا على مضض الألم، وجدًّا فی جهاد العدو، ولقد کان الرجل منا والآخر من عدونا یتصاولان تصاول الفحلین، یتخالسان أنفسهما، أیهما یسقی صاحبه کأس المنون، فمرة لنا من عدونا ومرة لعدونا منا، فلما رأى الله صدقنا أنزل بعدونا الکبت، وأنزل علینا النصر، حتى استقرّ الإِسلام ملقیًا جرانه، ومتبوئًا أوطانه. ولعمری لو کنا نأتی ما أتیتم ما قام للدین عمود، وما اخضرّ للإیمان عود، وایم الله لتحتلبنّها دمًا، ولتتبعنّها ندمًا!». میفرمایند ما اینجور بودیم ! اما مقصود از ما کیست ؟ ابوبکر و عمر ؟ بهتر است اول مرجع ضمیر را مشخص کنید ، و بعد اینگونه استدلال کنید ! سایر ادله شما نیز اینچنین است ؛ که صفاتی را که امیرمومنان به عنوان علامت ذکر کردهاند ، نمیبینید و تنها میگویید مربوط به تمام اصحاب است ! به عکس ، این نامهها و سخنرانیها نیز خطاب به گروهی از اصحاب است ، که بر ضد حضرت جنگیدند ! آیا شما گمان کردهاید که شیعه تمامی اصحاب را بد میداند ؟ حتی صحابهای که در زمان رسول خدا (ص) در جنگ ها به شهادت رسیدند ؟ یا صحابهای که در راه دفاع از امیرمومنان به شهادت رسیدند ؟ ۱۱- معنی عبارت «إِنما اختلفنا عنه لا فیه». یعنی ما در مورد سنت رسول خدا با هم اختلاف داریم ، نه در مورد خود رسول خدا ! اما روایتی در کتب شیعه و سنی موجود است که امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشود و همگی در آتش و یکی در بهشت است ! آیا دو طرف در صفین از یک فرقه بودند ؟ امت من یعنی کسانی که من را به نبوت قبول دارند ؛ یعنی کسانی که در اصل رسول خدا اختلاف نمیکنند و بلکه «اختلفوا عنه» یعنی به عکس نظر شما ، طبق روایات ، این اختلاف سبب جهنمی شدن گروه زیادی میشود ! ۱۲- خطبهای که در شماره ده ذکر کردهاید ، از ابن ابی الحدید است که برای شیعه معتبر نیست ! ۱۳- خطبه «لله بلاد فلان، فلقد قوّم الأود، وداوى العمد، وأقام السنة، وخلّف الفتنة؛ ذهب نقیّ الثوب، قلیل العیب، أصاب خیرها وسبق شرها» به اقرار علمای اهل سنت ، مربوط به یکی از اصحاب حضرت است که به احتمال زیاد جناب سلمان فارسی است ، چرا که او یکی از کسانی بود که حاکم بر منطقهای بود ! ۱۴- راجع به ماجرای مشورت عمر با امیرمومنان ، بهتر است کل ماجرا را نقل کنید ! خود عمر از امیرمومنان طلب مشورت کرد و گفت : اینجا جایی است که اگر درست انجام ندهیم ، اسلام نابود میشود ! یعنی مساله ، مساله عمر نبود ، مساله اسلام بود ! سپس فرمودند تو الان حاکم هستی و طبیعی است که با کشته شدن تو شیرازه لشکر به هم میریزد و به خاطر اشتباه تو اسلام نابود میشود، پس معقول نیست که خود به جنگ بروی ! آیا این دفاع از عمر است ؟ البته اخر روایت نیز مهم است که وقتی حضرت گفتند یک شخص آبدیده را به جنگ بفرست ، عمر گفت چه کسی از شما بهتر ؟ حضرت فرمودند من به جنگ نمیروم ! آیا موردی سراغ دارید که امیرمومنان تحت پرچم ابوبکر و عمر و عثمان به جنگ رفته باشد ؟ ۱۵- گفتهاید که « امام۶۱۵۵۶; ، عثمان ۶۱۵۵۶; را میستاید» اما نگفتهاید که این خطبه : ا. ثابت میکند که معاویه دخیل در کشته شدن عثمان است ! ب. علت تلاش امیرمومنان برای کشته نشدن عثمان ، باز نشدن باب خلیفه کشی است ، زیرا باز شدن این باب ، به ضرر آن حضرت بود و وقتی که بعد از عثمان (به صورت طبیعی) به خاطر ظلم عثمان به مردم ، مردم به حضرت علی روی میاوردند ، باز باب خلیفه کشی باز بود ! ج. خطبه دومی که در دفاع از عثمان آوردهاید ، به خوبی نشان میدهد که عثمان ، جائر و ظالم بوده است ! و امیرمومنان او را نهی از منکر میکنند ومیگویند تو از جهت فامیلی ، به رسول خدا (ص) نزدیکتری ؛ اگر ابوبکر و عمر بدی کردند ،دورتر بودند ، اما تو نزدیکتری و شایسته است که کار نیک کنی ! آیا این مدح عثمان است ؟ مثل اینکه به پسر نوح بگویید تو پسر نوح هستی و بر تو لازمتر است که از پدرت تبعیت کنی ! ۱۶- بهتر است نگاهی نیز به صحیح مسلم بیاندازید و عبارت «کاذبا آثما غادرا خائنا» را در مورد ابوبکر و عمر ببینید ! تا مشخص شود نظر امیرمومنان راجع به آن دو چیست ! یا خطبه شقشقیه ! موفق باشید گروه پاسخ به شبهات |