درباره ما

آیا علوان بن داود البجلی تضعیف شده است؟
کد سؤال: ۴۲۰۸۸اعلام و تراجم
تعداد بازدید: ۱۲۸
آیا علوان بن داود البجلی تضعیف شده است؟

با سلام
دوست گرامی
در پاسخ این اشکالات به چند نکته باید توجه کرد:
۱-این روایت با چندین سند نقل شده است که تنها در یکى از آن‌ها «علوان بن داوود» وجود دارد؛ از جمله شمس الدین ذهبى پس از نقل روایت مى‌گوید:
رواه هکذا وأطول من هذا ابن وهب، عن اللیث بن سعد، عن صالح بن کیسان، أخرجه کذلک ابن عائذ.ابن وهب و نیز ابن عائذ، این روایت را با تفصیل بیشترى نقل کرده‌اند.الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای۷۴۸هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج ۳، ص ۱۱۸، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م.
در این سند هیچ نامى از علوان بن داوود به میان نیامده و لیث بن سعد به طور مستقیم‌ از صالح بن کیسان روایت را نقل کرده است.
ابن عساکر نیز با این سند روایت را نقل مى‌کند:
أخبرنا أبو البرکات عبد الله بن محمد بن الفضل الفراوی وأم المؤید نازیین المعروفة بجمعة بنت أبی حرب محمد بن الفضل بن أبی حرب قالا أنا أبو القاسم الفضل بن أبی حرب الجرجانی أنبأ أبو بکر أحمد بن الحسن نا أبو العباس أحمد بن یعقوب نا الحسن بن مکرم بن حسان البزار أبو علی ببغداد حدثنی أبو الهیثم خالد بن القاسم قال حدثنا لیث بن سعد عن صالح بن کیسان عن حمید بن عبد الرحمن بن عوف عن أبیه... .
و پس از نقل روایت مى‌گوید: کذا رواه خالد بن القاسم المدائنی عن اللیث وأسقط منه علوان بن داود وقد وقع لی عالیا من حدیث اللیث وفیه ذکر علوان.
مدائنى نیز این روایت را از لیث نقل کرده و در از آن علوان بن داوود نامى‌نبرده و روایتى که من از لیث نقل کرده‌ام و علوان در آن وجود دارد، با سلسه سند کوتاه‌ترى نقل شده است. ابن عساکر الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله (متوفای۵۷۱هـ)،‌ تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج ۳۰، ص۴۱۷ ـ ۴۱۹، تحقیق محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.
بلاذرى در انساب الأشراف همین روایت را با سند ذیل نقل مى‌کند:
حدثنی حفص بن عمر، ثنا الهیثم بن عدی عن یونس بن یزید الأیلی عن الزهری أن عبد الرحمن بن عوف قال: دخلت على أبی بکر فی مرضه... .البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای۲۷۹هـ) أنساب الأشراف، ج ۳، ص ۴۰۶ ، طبق برنامه الجامع الکبیر.
۲- اولا :وثاقت عُلوان ثابت است؛‌ ثانیاً: نسبت «منکر الحدیث» به وى صحت ندارد؛ ثالثاً: بر فرض صحت این انتساب، منکر الحدیث بودن علوان ضررى به اعتبار روایت وارد نمى‌سازد.
ابن حبّان ، از دانشمندان مشهور علم رجال اهل سنت، علوان بن داوود را در کتاب «الثقات» ذکر کرده است :عُلْوان بن داود البِجِلّی من أهل الکوفة یروی عن مالک بن مِغْوَل روى عنه عمر بن عثمان الحِمْصی.
التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم (متوفای۳۵۴ هـ)، الثقات، ج ۸، ص ۵۲۶، رقم: ۱۴۸۲۹، تحقیق السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعة: الأولى، ۱۳۹۵هـ – ۱۹۷۵م.و این دلیل بر وثاقت او است
اینکه به بخاری نسبت داده شده است که وی علوان را منکر الحدیث دانسته است، چنین چیزی صحت ندارد؛ با تفحص در کتاب‌هاى بخارى؛ از جمله التاریخ الکبیر، الکنى، التاریخ الأوسط و ضعفاء الصغیر، هیچ شرح حالى از علوان بن داوود پیدا نکردیم تا به صحت نسبت «منکر الحدیث» بودن علوان از دیدگاه بخارى اطمینان پیدا کنیم. نخستین کسى که این مطلب ذکر کرده، عقیلى در کتاب الضعفاء الکبیر است که از آدم بن موسى، از بخارى نقل کرده است:
حدثنی آدم بن موسى قال سمعت البخاری قال علوان بن داود البجلی ویقال علوان بن صالح منکر الحدیث.
آدم بن موسى مى‌گوید: از بخارى شنیدم که مى‌گفت: علوان بن داوود بجلى که به او علوان بن صالح نیز مى‌گویند ، روایات وى غیر قابل قبول است.
العقیلی، أبو جعفر محمد بن عمر بن موسى (متوفای۳۲۲هـ)، الضعفاء الکبیر، ج ۳، ص ۴۱۹، تحقیق: عبد المعطی أمین قلعجی، ناشر: دار المکتبة العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۰۴هـ - ۱۹۸۴م.
اشکال اساسى این است که نامى از آدم بن موسى ناقل سخن بخارى، در هیچ یک از کتاب‌‌هاى رجالى اهل سنت نیامده است و در حقیقت مجهول است؛ چنانچه محمد ناصر البانى در ارواء الغلیل در رد روایتى که آدم بن موسى در سلسله سند آن وجود دارد مى‌نویسد:
لکن آدم بن موسى لم أجد له ترجمة الآن.
در باره آدم بن موسى تا کنون شرح وتوضیحى ندیده ام.
الألبانی، محمد ناصر (متوفای۱۴۲۰هـ)، إرواء الغلیل، ج ۵، ص ۲۴۲، تحقیق: إشراف: زهیر الشاویش، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، ۱۴۰۵ - ۱۹۸۵ م.
بنابراین اصل استناد چنین سخنى به بخارى قابل اثبات نیست. در ضمن خود بخاری از راویانی که منکر الحدیث هستند نقل روایت کرده است
و سخن دیگر درباره علوان اینکه، هر منکر الحدیثى نمى‌تواند ضعیف باشد؛ چرا که این اصطلاح در باره بسیارى از راویان ثقه نیز به کار رفته است.
ذهبى و ابن حجر نیز در جاهایی که تقویت راوى به نفع آن‌ها بوده، تصریح کرده‌‌اند که هر منکر الحدیثى، ضعیف نیست.
ذهبى در میزان الإعتدال در ترجمه احمد بن عتاب المروزى مى‌گوید: ما کل من روی المناکیر یضعّف. هر کسى که روایت منکر نقل کند، نباید تضعیف ‌شود.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای۷۴۸هـ) میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج ۱، ص ۲۵۹، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۹۹۵م.
ابن حجر عسقلانى در لسان المیزان در ترجمه حسین بن فضل البجلى مى‌گوید:
فلو کان کل من روى شیئاً منکراً استحق أن یذکر فی الضعفاء، لما سلم من المحدثین أحد. اگر بنا باشد هر کسى که روایت منکرى را نقل کرده است ضعیف بدانیم و نام او را در ردیف ضعفا بیاوریم، هیچ یک از محدثان و راویان سالم نخواهند ماند.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲ هـ) لسان المیزان، ج ۲، ص ۳۰۷، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة - الهند، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۶هـ – ۱۹۸۶م.
جهت اطلاع بیشتر در این مورد به این آدرس رجوع کنید
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات


* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت