باسلام

دوست گرامی؛ ممنون از مثالهای زیبای شما

۱. ازدواج یکی از سنن موکد الهی است و از این جهت که اولیای الهی مانند امام عصر عجل الله فرجه مجریان و هادیان اوامر الهی اند و در این کارها برای دیگران اسوه هستند چنین سوالاتی پیش آمده که تحلیلهای مختلف در این مورد بیان شد.

۲. ازدواج افرادی مانند حضرت خضر و حضرت عیسی علیهما السلام هم همانند امام زمان عجل الله فرجه از آن حیث که افرادی دارای شرایط خاص هستند در حد احتمالات مطرح است البته حضرت عیسی علیه السلام بنا بر روایات در آسمان چهارم هستند و پیامبر بودن حضرت خضر علیه السلام هم اختلافی است لذا ممکن است در این مورد با امام عصر عجل الله فرجه فرق داشته باشند.

۳. انسان دارای شهوت است و نفی کردن آن از افرادی همچون اولیای الهی ولو بطور احتمال صحیح نمی باشد چون این یک نقص است و آنها از عیب و نقص مبرّی هستند و اگر این نیروی مهم در امتحان الهی را نداشته باشند چگونه بتوانند الگوی دیگران باشند؟ البته کنترل شهوت یک مساله ای است که در مورد همه انبیا چه در مواقع تعهل و چه مجرد بودن مطرح است از آن می توان به عنوان یک احتمال در قسمتی از دوران زندگی آنها آنهم بجهت شرایط خاص یاد کرد.

۴. ازدواج یا عدم ازدواج کردن آنها آنقدر دارای اهمیت نیست تا قرار باشد علما آن را به عنوان یک دقدقه بیان کنند و عموما اینگونه مسائل نزد آنها جایگاهی برای فکر کردن و درگیر کردن ذهن ندارد مضاف به اینکه افرادی که با ایشان در ارتباط هستند از ارتباط خود سخنی نمی گویند و عموما یا گمنام اند و یا ارتباط خود را مخفی می دارند و تشرفات آنها آنقدر معنوی و روحانی است و افراد از خود بی خود و محو جمال حضرت شده که اینگونه مسائل در یادشان نمی ماند بقول سعدی: گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم ؛ چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

۵. جریان انار که مرحوم کافی در سخنرانی های خود بیان می کنند هم یک گزارش تاریخی از یک واقعیت مربوط به مردم بحرین است و قضه آن با اینجا خیلی فرق دارد در آنجا بحث جان برخی از شیعیان و هدایت و عدم هدایت افراد و... مطرح است اما در اینجا یک مساله غیر مهم و فرعی و غیر ضروری که حل ان تاثیر بخصوصی در دین و دنیای مردم ندارد مطرح است.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

(۱)