درباره ما |
کد سؤال: ۴۱۸۳۳ | امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) »فضائل امام علی (ع) امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) | تعداد بازدید: ۵۷ |
باسلام
دوست گرامی
خوب است بدانید نه تنها دیوار کعبه شکافته شد و حتی در داخل کعبه حضرت علی علیه السلام با مادرش سخن می گفت، بتهای بی جان نیز به سجده افتادند
شیخ صدوق نقل می کند: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِینَارٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ قَالَ قَالَ یَزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ کُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ فَرِیقٍ مِنْ عَبْدِ الْعُزَّى بِإِزَاءِ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ کَانَتْ حَامِلَةً بِهِ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ وَ قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ فَقَالَتْ رَبِّ إِنِّی مُؤْمِنَةٌ بِکَ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَ کُتُبٍ وَ إِنِّی مُصَدِّقَةٌ بِکَلَامِ جَدِّی إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ ع وَ أَنَّهُ بَنَى الْبَیْتَ الْعَتِیقَ فَبِحَقِّ الَّذِی بَنَى هَذَا الْبَیْتَ- وَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِی فِی بَطْنِی لَمَّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلَادَتِی قَالَ یَزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ فَرَأَیْنَا الْبَیْتَ وَ قَدِ انْفَتَحَ عَنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِیهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا وَ الْتَزَقَ الْحَائِطُ فَرُمْنَا أَنْ یَنْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ یَنْفَتِحْ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِکَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ خَرَجَتْ بَعْدَ الرَّابِعِ وَ بِیَدِهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ثُمَ قَالَتْ إِنِّی فُضِّلْتُ عَلَى مَنْ تَقَدَّمَنِی مِنَ النِّسَاءِ لِأَنَّ آسِیَةَ بِنْتَ مُزَاحِمٍ عَبَدَتِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً فِی مَوْضِعٍ لَا یُحِبُّ أَنْ یُعْبَدَ اللَّهُ فِیهِ إِلَّا اضْطِرَاراً وَ أَنَّ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْیَابِسَةَ بِیَدِهَا حَتَّى أَکَلَتْ مِنْهَا رُطَباً جَنِیًّا وَ أَنِّی دَخَلْتُ بَیْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ فَأَکَلْتُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ أَوْرَاقِهَا فَلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَخْرُجَ هَتَفَ بِی هَاتِفٌ یَا فَاطِمَةُ سَمِّیهِ عَلِیّاً فَهُوَ عَلِیٌّ وَ اللَّهُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَى یَقُولُ إِنِّی شَقَقْتُ اسْمَهُ مِنِ اسْمِی وَ أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِی وَ وَقَفْتُهُ عَلَى غَامِضِ عِلْمِی وَ هُوَ الَّذِی یَکْسِرُ الْأَصْنَامَ فِی بَیْتِی وَ هُوَ الَّذِی یُؤَذِّنُ فَوْقَ ظَهْرِ بَیْتِی وَ یُقَدِّسُنِی وَ یُمَجِّدُنِی فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ أَطَاعَهُ وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَصَاهُ.
یزید بن قعنب گوید من با عباس بن عبد المطلب و جمعى از عبد العزى برابر خانه کعبه نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین (ع) که نه ماه باو آبستن بود آمد و درد زائیدن داشت گفت خدایا من بتو ایمان دارم و بدان چه از نزد تو آمده است از رسولان و کتابها مؤمنم و بسخن جدم ابراهیم خلیل تصدیق دارم و او است که این بیت عتیق را ساخته بحق آنکه این خانه را ساخته و بحق مولودى که در شکم منست ولادت را بر من آسان کن، یزید بن قعنب گوید ما بچشم خود دیدیم که خانه از پشت شکافت و فاطمه بدرون آن رفت و از دیده ما نهان شد و دیوار بهم آمد و خواستیم قفل در خانه را بگشائیم گشوده نشد و دانستیم که این امر از طرف خداى عز و جل است و پس ازهار روز بیرون آمد و امیر المؤمنین را در دست داشت و سپس گفت من بر همه زنان گذشته فضیلت دارم زیرا آسیه بنت مزاحم خدا را بنهانى پرستید در آنجا که خوب نبود پرستش خدا جز از روى ناچارى و مریم دختر عمران نخل خشک را بدست خود جنبانید تا از آن خرماى تازه چید و خورد و من در خانه محترم خدا وارد شدم و از میوه بهشت و بار و برگش خوردم و چون خواستم بیرون آیم یک هاتفى آواز داد اى فاطمه نامش را على بگذار که او على است و خداى اعلى میفرماید من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تادیبش نمودم و غامض علم خود را باو آموختم و اوست که بتها را در خانه من میشکند و او است که در بام خانهام اذان میگوید و مرا تقدیس و تمجید میکند خوشا بر کسى که او را دوست دارد و فرمان بردار و بدا بر کسى که او را دشمن دارد و نافرمانى کند و صلى اللَّه على نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین.ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، ۱جلد، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، ۱۳۷۶ش ص ۱۳۲ همچنین آمده است: فکان یتکلم فی بطنها فکانت فی الکعبة فتکلم علی مع جعفر فغشى علیه فألقیت الأصنام خرت على وجوهها فمسحت على بطنها وقالت : یا قرة العین سجدتک الأصنام داخلا فکیف شأنک خارجا،در ایام حمل، على علیه السّلام در کعبه از بطن مادر با فاطمه سخن مى کرد و روزى جعفر طیار در مکه با مادرش فاطمه حرف می زد و على علیه السّلام از شکم مادر پاسخ او گفت، و جعفر از این جریان عجیب مدهوش افتاد و چون به خویش آمد اصنام را نگریست که از کعبه بصورت به زیر افتادند پس فاطمه گفت: اى فروغ دیده، بتان خدمت تو مى کنند و هنوز در شکم جاى دارى، پس آنگاه که بیرون باشى شآن و منزلتت چگونه باشد. ابن شهر اشوب ف مناقب آل ابی طالب ۲ص۲۱ بنابراین واقعیتی است در تاریخ نقل شده است وبه صرف غیر عادی بودن نمی شود آن را خرافی دانست والا باید سخن گفتن حیوانات با پیامبران که در قرآن نیز آمده است و با جریان شق القمر و غیره را نیز خرافی دانست؟!! موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات |