درباره ما

چطور با حدیث قرطاس هیچ کسی گمراه نمی‌شود؟ چرا پیامبر بعدا این حدیث را ننوشتند؟ آیا حسبنا کتاب الله ترک سنت است؟ آیا پیامبر اشتباه می‌کند؟ آیا حدیث قرطاس با حدیث افتراق امت در تعارض است؟
کد سؤال: ۴۱۷۷۲نبوت »حضرت محمد (ص) »حدیث قرطاس
چند سؤالی
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت عامه »امامت عامه مفاهیم و کلیات »عصمت
تعداد بازدید: ۵۳
چطور با حدیث قرطاس هیچ کسی گمراه نمی‌شود؟ چرا پیامبر بعدا این حدیث را ننوشتند؟ آیا حسبنا کتاب الله ترک سنت است؟ آیا پیامبر اشتباه می‌کند؟ آیا حدیث قرطاس با حدیث افتراق امت در تعارض است؟

باسلام
دوست گرامی
این مقاله اتفاقا به ضرر عقیده همان کسی است که نوشته است چون اولا: اگر این کار در خصوص منع از نوشتن توسط عمر درست بود چرا اصلا پیامبر (ص) از این کار عمر ناراحت شدند و از خانه خود او را بیرون کردند آیا پیامبر از حق گریزان بود ؟!!!چرا حضرت ناراحت شدند !!
فَاخْتَلَفُوا وَکَثُرَ اللَّغَطُ قال قُومُوا عَنِّی ولا یَنْبَغِی عِنْدِی التَّنَازُعُ.
دعوا کردند و سر و صدا بلند شد؛ پیامبر فرمودند: از نزد من برخیزید که سزاوار نیست در نزد پیامبرى دعوا کنند!
صحیح البخاری، ج۱، ص۵۴، ح۱۱۴
اگر واقعا این کار عمر خوب و مورد تایید پیامبر (ص) بوده است، حضرت باید از او تشکر نیز می کرد نه اینکه بگوید بلند شوید از خانه من بروید بیرون؟!!!
اما راجع به سکوت حضرت علی (ع) اتفاقا حضرت به دستور قرآن عمل کردند مگر قرآن از نزاع در محضر پیامبر نهی نمی کند!! حتی خود پیامبر نیز این کار عمر را از نزاع دانسته است اگر کار عمر مورد تایید بود نباید پیامبر این را نزاع می دانست مخصوصا اینکه نویسنده گفته است این یک نوع امتحان صحابه بوده است خوب بعد از امتحان اگر کسی از امتحان پیروز بشود، به او جایزه می دهند و یا تنبیه می کنند!! اما در این قضیه حضرت صحابه را و عمر را تنبیه کرد!!! کدام عاقلی کسی را که در امتحان قبول بشود تنبیه می کند!!!!
فَتَنَازَعُوا ولا یَنْبَغِی عِنْدَ نَبِیٍّ تَنَازُعٌ.
دعوا کردند با اینکه سزاوار نیست در نزد پیامبران دعوا کنند!
صحیح البخاری، ج۳، ص۱۱۱۱، ح۲۸۸۸
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۱۱۸
اما در خصوص اینکه گفته شده است اینکه حضرت گفتند چیزی بنویسم که گمراه نوشید، این جزء وحی نبوده است سوال ما این است که از نویسنده این مقاله از کجا تشخیص دادند که این از وحی نیست؟‍‍!! آیا از جبرئیل بر آن شخص نازل شده و گفته که وحی نبوده یا در زمان پیامبر (ص) حضور داشتند و آنجا احساس کردند که این از وحی نبوده چون از درون پیامبر (ص) آگاه بودند!!!! یا اینکه در این زمینه روایتی نقل شده است که ما را نیز از آن خبر بدهند!!!
قرآن کریم در باره ی پیامبر(ص) می فرماید : وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ،عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى (نجم۳) ولی ‏وقتی پیامبر(ص) قلم و دوات برای نوشتن خواست تا بدان وسیله جلوی ضلالت امت را بگیرد، گفتند: این ‏مرد هذیان می گوید، در حالیکه این خلاف صریح قرآن است .حال آیا مقاله این نویسنده خلاف قرآن را نمی گویند؟!
قرآن می گوید تمام کردار حضرت وحی است حال این نویسنده برای مشورع جلوه دادن کار عمر، پیامبر را زیر سوال برده است!
در ادامه می نویسد کار عمر در جلوگیری از اختلاف، کار بزرگی بود وی در حقیقت با این حرف خود می خواهد بگوید که عمر از پیامبر (ص )بیشتر می فهمید و او نسبت به اختلاف در بین مردم دلسوزتر از پیامبر (ص) بود!!!
یعنی نوشتن پیامبر (ص) باعث اختلاف می شد اما منع از نوشتن توسط عمر، این اختلاف را از بین برد!!!
در ضمن بر فرض کار عمر مانع اختلاف می شد، خوب بعد از پیامبر (ص) یعنی هیچ اختلافی پیش نیامد!!! پس اینهمه احتلاف بین صحابه چی می شود مگر حضرت علی (ع) ابوبکر و عمر را خائن، دروغگو، گنهکار نمی دانست: فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً » صحیح مسلم ، ج ۵ ، ص ۱۵۲
کدام اختلاف از این بالاتر و یا اختلافهای دیگر که کسی با قدرت زرو و زور از مردم بیعت گرفته می شد!!
در مقاله امده است پیامبر (ص) نیز در حجه الوداع، حسبنا الله گفته است ویعنی فقط گفته کتاب الله، خوب این واقعا ضعف و غیر علمی بودن و از روی هوا نوشتن این مقاله را دارد ثابت می کند
در حجه الوداع پیامبر (ص) در کنار قرآن به عترت نیز سفارش کرده است
َطِیبًا بِمَاءٍ یدْعَى خُمًّا بین مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى علیه وَوَعَظَ وَذَکَّرَ ثُمَّ قال أَمَّا بَعْدُ ألا أَیهَا الناس فَإِنَّمَا أنا بَشَرٌ یوشِکُ أَنْ یأْتِی رسول رَبِّی فَأُجِیبَ وأنا تَارِکٌ فِیکُمْ ثَقَلَینِ أَوَّلُهُمَا کِتَابُ اللَّهِ فیه الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِکُوا بِهِ فَحَثَّ على کِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فیه ثُمَّ قال وَأَهْلُ بَیتِی أُذَکِّرُکُمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکِّرُکُمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکِّرُکُمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی .
از زید بن ارقم نقل می‌کند که روزی رسول الله (صلی الله علیه وسلم) در منطقه‌ای به نام غدیر خم بین مکه و مدینه برای ما خطبه‌ای خواند پس حمد وثنای خداوند را به جا آورد و مردم را موعظه کرد سپس فرمود : و اما بعد ای مردم آگاه باشید که من بشر هستم و نزدیک است که فرستاده پروردگارم (عزرائل) بیاید و من اجابت کنم و من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می‌گذارم ، اول کتاب خدا که در آن نور و هدایت است ، پس به کتاب خدا چنگ بزنید ، پس رسول خدا(صلی الله علیه وسلم) مردم را به کتاب خدا سفارش و ترغیب کرد ، سپس فرمود : دوم اهل بیت من ، شما را به خدا سفارش می‌کنم درمورد اهل بیتم ، شما را به خدا سفارش می‌کنم درمورد اهل بیتم ،شما را به خدا سفارش می‌کنم درمورد اهل بیتم ،
النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت
وی در ادامه جهت تثبیت اشتباه کردن پیامبر (ص) ، به رغم خود به آیاتی مانند عبس و... تحرم تسمک کرده تا حرف خود را به کرسی بنشاند در حالی که بسیاری از بزرگان شیعه و سنی صراحت دارند که مخاطب در این عبس و تولی، نپیامبر صلی الله علیه و آله نیست و ضمیر به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) بر نمی‌گردد. چون عَبَسَ وَ تَوَلَّی صیغه غایب است و وَ مَا یُدْرِیکَ صیغه مخاطب است. اگر مخاطب نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) بود، باید به جای عَبَسَ وَ تَوَلَّی می‌گفت: عبست و تولیت و به جای أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَی می‌گفت: أن جائک الأعمی. ولی می‌بینیم که این‌گونه نیست.
زرکشی ـ از علمای بزرگ أهل سنت و از متولیان علوم قرآنی ـ در کتاب البرهان فی علوم القرآن، جلد ۲، صفحه ۴۳ صراحت دارد: قیل: إنه أمیة إبن خلف و هو الذی تولی دون النبی (ص)، ألا تری أنه لم یقل عبست.
کسی که روی برگرداند، أمیة بن خلف بوده، نه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله). آیا نمی‌بینید که خداوند فرمود: عبس، نه عبست.
قاضی عیاض ـ از شخصیت‌های پر آوازه أهل سنت ـ می‌گوید: و قیل أراد ب (عبس) و (تولی) الکافر الذی کان مع النبی (ص)، قاله أبو تمّام. مراد از عبس، کافری است که همراه رسول الله (صلی الله علیه و سلم) بوده.
الشفا بتعریف حقوق المصطفی للقاضی عیاض، ج۲، ص۱۶۱، دار الأرقم ـ بیروت
و یا در خصوص لِمَ تُحَرِّمُ (چرا بر خود تحریم مى‏کنى؟) باید به این نکته توجه داشت که این به عنوان عتاب و سرزنش نیست بلکه نوعى دلسوزى و شفقت است.
مثل این که ما به کسى که زحمت زیاد براى تحصیل درآمد مى‏ کشد و خود از آن بهره چندانى نمى‏گیرد، مى‏گوئیم چرا اینقدر به خود زحمت مى‏ دهى، و از نتیجه این زحمت بهره نمى‏گیرى؟
در تفسیر اهل سنت نیز آمده است که مراد از تحریم امتناع از انتفاع است
یقال : ) لِمَ تُحَرّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ ( ؟ نقول : المراد من هذا التحریم هو الامتناع عن الانتفاع بالأزواج لا اعتقاد کونه حراماً بعدما أحل الله تعالى فالنبی صلى الله علیه وسلم امتنع عن الانتفاع معها مع اعتقاده بکونه حلالاً ومن اعتقد أن هذا التحریم هو تحریم ما أحله الله تعالى بعینه فقد کفر فکیف یضاف إلى الرسول صلى الله علیه وسلم مثل هذا .
التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب ، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی الوفاة: ۶۰۴ ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۲۱هـ - ۲۰۰۰م ، الطبعة : الأولى
التفسیر الکبیر ج ۳۰ ص ۳۸
بنابراین نوع خطاب ، از باب دلسوزی است شبیه آیاتى است که به تلاش و دلسوزى فوق العاده آن حضرت براى هدایت کافران، اشاره مى‌کند مانند: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ» شعراء ۳
مراد از عفا الله عنک در این آی نیز بخشش از گناه نیست بلکه مراد از عفو در آیه عدم الزام و عدم وجوب است یعنی لازم نیست در خصوص اذن چیزی را برای تو ملزم نکرده است
همچنانکه در روایات اهل سنت است: عَفَوْتُ لَکُمْ عن صَدَقَةِ الْخَیْلِ
مسند أحمد بن حنبل ج ۱ ص ۱۲۱
بنابراین معلوم است این نویسنده این مقاله کمترین اطلاعی از تفسیر و آیات ندارد!!!
در یک نگاه کلی این مقاله که حتی قابل پاسخ دادن را نیز ندارد (هر چند از باب اینکه شبهه در ذهن کسی نباشد، نقد جرئی شد) ، در صدد مشروع جلوه دادن کار عمر در برابر پیامبر (ص) است آنهم به این قیمت که در این نوشتار واهی، با جسارت کامل، اشتباه و خطا را به پیامبر (ص) نسبت داده است اما در مقابل کار عمر را غیر اشتباه و حق جلوه داده است یعنی کسی که این مقاله را مطالعه می کند بدون تردید احساس می کند که عمر به نبوت از پیامبر (ص) ، شایسته تر بود است!
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت