درباره ما

برای توسل دلیل شرعی وجود دارد؟
کد سؤال: ۴۰۸۸۰عقاید شیعه و پاسخ به شبهات آن »توسل
تعداد بازدید: ۵۲
برای توسل دلیل شرعی وجود دارد؟

با سلام
دوست گرامی
صوفیان را اهل خرافه می دانید و حال آنکه ابوحنیفه خود استاد طریقت و صوفی گری بود
ابو علی دقاق گوید که من تصوف وطریقت را از ابی القاسم نصر آبادی فرا گرفتم و ابو القاسم هم از معروف کرخی و او هم از داود الطائی و او هم علم وطریقت را از امام ابوحنیفه فرا گرفته وتمامی این علماء وائمه بر فضل و عظمت علم وتقوای امام اعظم ابوحنیفه اقرار کرده اند
سَمِعْت الْأُسْتَاذَ أَبَا عَلِیٍّ الدَّقَّاقَ یَقُولُ: أَنَا أَخَذْت هَذِهِ الطَّرِیقَةَ مِنْ أَبِی الْقَاسِمِ النَّصْرَابَاذِیِّ. وَقَالَ أَبُو الْقَاسِمِ: أَنَا أَخَذْتهَا مِنْ الشِّبْلِیِّ، وَهُوَ أَخَذَهَا مِنْ السَّرِیِّ السَّقَطِیِّ، وَهُوَ مِنْ مَعْرُوفٍ الْکَرْخِیِّ، وَهُوَ مِنْ دَاوُد الطَّائِیِّ. وَهُوَ أَخَذَ الْعِلْمَ وَالطَّرِیقَةَ مِنْ أَبِی حَنِیفَةَ، وَکُلٌّ مِنْهُمْ أَثْنَى عَلَیْهِ وَأَقَرَّ بِفَضْلِهِ. فَعَجَبًا لَک یَا أَخِی: أَلَمْ یَکُنْ لَک أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی هَؤُلَاءِ السَّادَاتِ الْکِبَارِ؟ أَکَانُوا مُتَّهَمِینَ فِی هَذَا الْإِقْرَارِ وَالِافْتِخَارِ، وَهُمْ أَئِمَّةُ هَذِهِ الطَّرِیقَةِ،
[الدر المختار وحاشیة ابن عابدین۱ص ۶۰
در ادامه نیز آمده است که باید از اینها که از بزرگان تصوف هستند، پیروی کرد
همچنین علامه بزرگ شیخ محمد سفارینی حنبلی از ابراهیم ابن عبد الله علانی نقل میکند که احمد بن حنبل در مورد صوفیه گفته است: هیچ قوم وطائفه ای را سراغ ندارم که شریفتر و افضلتر باشد از این قوم ( صوفیه) با گفتند این قوم گاهگاهی فریاد میکشند و به حالت سماع واهتزاز و وجد می افتند نظر شما چیست ؟ گفت: اینها را بگذارید که با خدای خویش ساعتی شاد وخوشحال باشند
وذکر الحافظ ابن الأخضر فی من روى عن أحمد فی ترجمة إبراهیم بن عبد الله القلانسی قال قیل لأحمد بن حنبل إن الصوفیة یجلسون فی المساجد بلا علم على سبیل التوکل قال العلم أجلسهم فقیل لیس مرادهم من الدنیا إلا کسرة خبز وخرقة فقال لا أعلم على وجه الأرض أقواما أفضل منهم قیل إنهم یستمعون ویتواجدون قال دعوهم یفرحون مع الله تعالى ساعة قیل فمنهم من یغشى علیه ومنهم من یموت فقال
الآداب الشرعیة والمنح المرعیة ج۲ ص۳۰۸ الإمام أبی عبد الله محمد بن مفلح المقدسی الوفاة: ۷۶۳هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - ۱۴۱۷هـ - ۱۹۹۶م ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : شعیب الأرنؤوط / عمر القیام
امام مالک شما نیز گفته است: هرکس فقه وعلوم را فرا گیرد اما در مسیر تزکیه و تصوف نباشد عاقبت کارش فسق و فجور است.
با این وجود یا باید گفت تمام اینها همه مشرک و اهل خرافه هستند که در این صورت خود شما نیز اهل خرافه به حساب می شوید چون امامتان صوفی بوده است و یا اینکه اعتراف کنید در این راه و مسیر دچار اشتباه شدید؟!
طبق توجیهی که شما برای آیه انی اقرب الیکم من حبل الورید بیان می کنید، در این صورت پس چرا خدا برای رساندن پیامهایش به بشر از پیامبران استفاده می کند؟! اینکه می گوید خدا به ما نزدیک است دیگر چه نیازی به وسیله داریم باید همه اسباب شرعی از جمله نماز و روزه را نیز نفی کرد؟! چون اینها هم اسبابند توسل هم یک سبب شرعی است با این تفاوت که این سبب یک موجود معنوی به نام ولی الهی است. بنابراین این آیات نفی قانون اسباب نمی کنند پس در ارتباط انسان با خدا هم اسباب زیادی مطرح می شود که بیان آن بر عهده شرع مقدس است لذا توسل هم یک امر مشروع است:
اینکه خدا از رگ گردن به انسان نزدیک تر است" انی اقرب الیکم من حبل الورید " ، این سخن با توسل به خدا تعارضی ندارد؛ زیرا اگر چه خدا از رگ گردن نزدیک تر است اما خودش ما را امر به آوردن وسیله در درگاه خود نموده است . و در صورتی وسیله آوردن به درگاه خدا دارای اشکال می باشد که ما برای آن وسیله یک تاثیر گذاری جدا از خداوند در نظر بگیریم اما ما هیچ نوع تاثیر گذاری استقلالی برای ائمه و سایرین قائل نیستیم ، لذا تاثیر گذاری معصومین در طول تاثیر گذاری خداست نه در عرض آن تا مشکلی به لحاظ اعتقادی پیش نیاید .
اگر واقعا مرده طبق اعتقاد شما قادر بر چیزی نیست و یا نمی شنود چرا خود پیامبر (ص) بر مرده توسل کردند آیا ایشان این را نمی دانستند؟!! آیا حضرت مرتکب کار حرام و شرک آلودی شدند؟!!
طبرانی روایتی را این چنین نقل می کند:حدثنا : أحمد بن حماد بن زغبة ، ثنا : روح بن صلاح ، ثنا : سفیان الثوری ، عن عاصم الأحول ، عن أنس بن مالک ، قال : لما ماتت فاطمة بنت أسد بن هاشم أم علی بن أبی طالب ، دخل علیها رسول الله (ص) : فجلس عند رأسها فقال : رحمک الله : یا أمی ، کنت أمی بعد أمی ، وتشبعینی وتعرین ، وتکسینی ، وتمنعین نفسک طیباً ، وتطعمینی تریدین بذلک وجه الله والدار الآخرة ، ثم أمر أن تغسل ثلاثاً ، فلما بلغ الماء الذی فیه الکافور سکبه رسول الله (ص) بیده ، ثم خلع رسول الله (ص) قمیصه فألبسها إیاه وکفنها ببرد فوقه ، ثم دعا رسول الله (ص) أسامة بن زید ، وأبا أیوب الأنصاری ، وعمر بن الخطاب ، وغلاماً أسود یحفرون فحفروا قبرها فلما بلغوا اللحد حفره رسول الله (ص) بیده ، وأخرج ترابه بیده ، فلما فرغ دخل رسول الله (ص) : فإضطجع فیه ، ثم قال : الله الذی یحیی ویمیت وهو حی لا یموت ، إغفر لأمی فاطمة بنت أسد ، ولقنها حجتها ، ووسع علیها مدخلها ، بحق نبیک والأنبیاء الذین من قبلی فإنک أرحم الراحمین..
زمانی که فاطمه بنت اسد شد از دنیا رفتند پیامبر صلی الله علیه و اله وارد قبر شد و لحد او را با دست مبارک خود حفر کردند، و خاک لحد را با دست‏ خود بیرون ریختند، چون از کار حفر فارغ شدند، خود در درون قبر به پشت‏ خوابیدند، و فرمودند: خداست که زنده مى‏ کند و مى ‏میراند و اوست که ابدا نمى‏ میرد. بار پروردگار من، مادرم فاطمه بنت اسد را مورد مغفرت خود قرار داده، و حجت او را بزبان او القاء بفرما، و قبر را بر او وسیع گردان بحق فرستاده ‏ات و پیامبرت محمّد و پیامبرانى که قبل از من آمده ‏اند، تو ارحم الراحمین هستى. المعجم الکبیر ج ۲۴ ص ۳۵۱
این روایت در منابع دیگر نیز آمده و هیثمی نیز نقل کرده و درباره رجالش گوید: رواه الطبرانی فی الکبیر والأوسط وفیه روح بن صلاح وثقه ابن حبان والحاکم وفیه ضعف وبقیة رجاله رجال الصحیح. مجمع الزوائد ج ۹ ص ۲۵۷.در سند این روایت تنها روح بن صلاح ضعف داشته که آن را هم ابن حبان که از متشددین در توثیق است ثقه دانسته و حاکم نیز توثیقش کرده است
این توسل به مرده هست یا نه؟ آیا قبول می کنید پیامبر نمی دانستند؟!!
در ضمن وقتی آیات قرآن سماع موتی را ثابت می کنید شما چرا بر خلاف قرآن دارید سخن می گویید؟!!
اما مطلب آخرتان درباره ایاک نستعین ، آیا شما در زندگی خود از نانوا و کشاورز و بقال و راننده و... کمک نمی‌گیرید ؟ اگر کمک می‌گیرید آیا با «ایاک نستیعن» منافات ندارد ؟ اگر ندارد ، توسلی که شبیه کمک گرفتن از نانوا و... باشد نیز اشکال ندارد
طبق این برداشتی که شما از این آیه دارید اگر یک پیرمرد در خیابان از شما کمک بخواهد ، مشرک شده است ؟ چون خلاف «ایاک نستعین» عمل کرده است ؟
شما َاین آیه را چگونه توجیه می کنید: اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ بقره وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ بقره ۴۵ آیا این منافات با آیه ایاک نستعین ندارد؟
پس منحصر کردن استعانت به خداوند صحیح است و هرگز منافاتى با استعانت از اسباب ندارد
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت