درباره ما

آیا دیدگاه احمد بن حنبل در رابطه با معنی حدیث من مات ولیس فی عنقه بیعة صحیح است؟
کد سؤال: ۴۰۸۳۶امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت عامه »امامت عامه مفاهیم و کلیات »دلیل بر لزوم امامت
تعداد بازدید: ۴۲
آیا دیدگاه احمد بن حنبل در رابطه با معنی حدیث من مات ولیس فی عنقه بیعة صحیح است؟

با سلام
دوست گرامی
اولا: اینکه می گویند انتخاب امیر طبق نظر اهل سنت شورایی است ، این بر خلاف آن چیزی است که روایات آمده است در روایات معتبر شما آمده است که انتخاب حاکم امر الهی است و کسی حق اظهار نظر در این خصوص را ندارد همچنانکه انتخاب پیامبران فقط به دست خداست و کسی حق دخالت و یا حتی پیشنهاد کسی را در این خصوص ندارد لذا وقتی خود پیامبر نیز حق پیشنهاد در این خصوص را ندارد و در طول زندگی خود نیز چینن کاری را نکرد چطور کسان دیگر ا چنین حقی را دارند آیا عقل آنها از پیامبر بیشتر بوده است ؟!!
خوب است در این خصوص به روایتی از صحیح بخاری دقت شود که حجت را برای همگان روشن کرده است:
عن ابن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما قال قَدِمَ مُسَیْلِمَةُ الْکَذَّابُ على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَجَعَلَ یقول: إن جَعَلَ لی مُحَمَّدٌ الْأَمْرَ من بَعْدِهِ تَبِعْتُهُ وَقَدِمَهَا فی بَشَرٍ کَثِیرٍ من قَوْمِهِ. فَأَقْبَلَ إلیه رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَمَعَهُ ثَابِتُ بن قَیْسِ بن شَمَّاسٍ وفی یَدِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قِطْعَةُ جَرِیدٍ حتى وَقَفَ على مُسَیْلِمَةَ فی أَصْحَابِهِ فقال: لو سَأَلْتَنِی هذه الْقِطْعَةَ ما أَعْطَیْتُکَهَا وَلَنْ تَعْدُوَ أَمْرَ اللَّهِ فِیکَ وَلَئِنْ أَدْبَرْتَ لیَعْقِرَنَّکَ الله وَإِنِّی لَأَرَاکَ الذی أُرِیتُ فِیکَ ما رأیت
ابن عَبَّاسٍ رضى الله عنهما گفت: مُسَیْلِمَه ْکَذَّاب در زمان رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم مى‌گفت: اگر محمد امارت بعد از خودش را براى من قرار دهد از او پیروى مى‌کنم، او با افراد فراوان از قبیله‌اش به سمت آن حضرت آمد و رسول خدا صلى الله علیه وسلم به همراه ثابت بن قیس به او رو کرد و در حالى که در دستشان تکه چوبى بود به نزد او رفت و در مقابلش ایستاد و فرمود: اگر این تکه چوب را از من بخواهى، به تو نخواهم داد وَ هرگز امر الله را در خود نخواهى دید و اگر پشت کنى (و اسلام نیاوری) قطعا خداوند تو را خوار خواهد کرد و من عاقبت تو را شوم مى‌بینم. صحیح البخاری - کتاب المناقب - باب علاماة النبوة فی الإسلام - ح ۳۳۷۴
همچنین در روایت دیگر آمده است:
عن الزهری أنه أتى بنی عامر بن صعصعة فدعاهم إلى الله عز وجل وعرض علیهم نفسه فقال رجل منهم یقال له بیحرة بن فراس قال ابن هشام فراس بن عبدالله بن سلمة الخیر بن قشیر بن کعب ابن ربیعة بن عامر بن صعصعة:
والله لو أنی أخذت هذا الفتى من قریش لأکلت به العرب ثم قال أرأیت إن نحن بایعناک على أمرک ثم أظهرک الله على من خالفک أیکون لنا الأمر من بعدک. قال: الأمر إلى الله یضعه حیث یشاء.
از زهرى روایت است که حضرت رسول صلى الله علیه الله علیه واله به میان قبیله بنى عامر ین صعصعه آمد و آنها را به خداوند متعال دعوت کرد؛ مردى از آن قبیله که به او « بیحرة بن فراس» گفته مى‌شد، ... گفت: اگر ما با تو بیعت کردبم و خداوند تو را بر مخالفین پیروز گردانید آیا حکومت بعد از تو براى ما خواهد بود؟ پیامبر صلى الله علیه واله فرمود : أمر حکومت با خداوند است هر جا که یخواهد آن را قرار مى‌دهد..
ابن هشام، عبد الملک بن هشام بن أیوب الحمیری أبو محمد، (متوفای۲۱۸هـ)، السیرة النبویة، ج۲، ص۲۷۲، تحقیق : طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعةالأولى ، ۱۴۱۱ هـ
الطبری، محمد بن جریر أبو جعفر (متوفای۳۱۰)، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری) ، ج ۲، ص ۸۴، تحقیق و مراجعه وتصحیح وضبط : نخبة من العلماء الأجلاء، ناشر : مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت – لبنان، الطبعةالرابعة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م ،توضیحات : قوبلت هذه الطبعة على النسخة المطبوعة بمطبعة «بریل»بمدینة لندن فی سنة ۱۸۷۹ م؛
التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم(متوفای۳۵۴ هـ)، الثقات، ج ۱، ص۸۹ ـ ۹۰، تحقیق السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعةالأولى، ۱۳۹۵هـ – ۱۹۷۵م؛
بنابراین در این خصوص باید تابع پیامبر بود نه کس دیگر و نباید در این خصوص از حضرت پیشی گرفت همچنانکه قرآن به این امر اشاره کرده است
ثانیا: اگر مسئله خلافت شورایی است بیایند ثابت کنند که خلافت ابوبکر شورایی بوده است خود علمای اهل سنت گفته اند که بیعت ابوبکر با یک نفر بوده است قرطبی می‌نویسد: فإن عقدها واحد من أهل الحل والعقد فذلک ثابت ویلزم الغیر فعله خلافا لبعض الناس حیث قال : لا تنعقد إلا بجماعة من أهل الحل والعقد ودلیلنا أن عمر رضى الله عنه عقد البیعة لأبی بکر.
اگر امامت و خلافت توسظ یک نفر از اهل حل و عقد منعقد شد، بر دیگران لازم است که آن را قبول کنند بر خلاف عده‌ای ازمردم که می‌گویند خلافت و امامت منعقد نمی‌شود مگر با جماعت اهل حل وعقد ولی دلیل ما این است که عمر(که یک نفر بود ) با ابوبکر بیعت کرد.
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاى۶۷۱هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج ۱، ص ۲۶۹، ناشر: دار الشعب القاهرة.
در اینجا قرطبی بر این مطلب اشاره می‌کند که بیعت با ابوبکر توسط جمیع اهل حل و عقد نبود، دلیل این مطلب را فقط بیعت عمر با ابوبکر می‌داندکه گروهی نبوده است.آیا این شد شوری؟!!! و چرا خود عمر طبق شورا انتخاب نشد؟!!
ثالثا: اگر شوری را ملاک می دانند خوب اجماع انصار حضرت علی را قبول داشتند چرا در اینجا این را شوری به حساب نمی آورند؟!!
انصار با ابوبکر بیعت نکردند و معتقد بودند که فقط با علی علیه السلام بیعت می کنند: فقالت الأنصار أو بعض الأنصار لا نبایع إلا علیا
الکامل فی التاریخ ، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی الوفاة: ۶۳۰هـ ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۵هـ ، الطبعة : ط۲ ، تحقیق : عبد الله القاضی ج ۲ ص ۱۸۹
بیعت انصار که زیاد بودند شوری نیست!!!!!
البته خوب است در این خصوص به منابع خود نیز نگاه کنند که چطور برای ابوبکر بیعت می گرفتند تا مطلب معلوم شود که اگر عده ای نیز بیعت کرده اند به چه صورت بوده است:
وهم یحتجزون الأزر الصنعانیة ، لا یمرون بأحد إلا خطبوه ، فإذا عرفوه قدموه فمدوا یده ، فمسحوها على ید أبی بکرٍ ، که ابو بکر به همراهى عمر، ابو عبیده و گروهى از حاضران سقیفه پیش آمد. جامه ‏هاى صنعانى بر تن کرده بودند و با هر کس رویارو مى‏شدند او را به جبر مى‏کشیدند و دستش را براى بیعت بر دست ابو بکر مى‏نهادند، خواسته یا ناخواسته.الآبی، ابوسعد منصور بن الحسین (متوفاى۴۲۱هـ)، نثر الدر فی المحاضرات، ج ۱، ص ۲۷۷، تحقیق: خالد عبد الغنی محفوط، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت /لبنان، الطبعة: الأولى، ۱۴۲۴هـ - ۲۰۰۴م.
رابعا: این گفتند و هرگاه در دوره ای از زمان امام یا حاکم و امیری وجود نداشت، پس تکلیف از دوش مسلمانان برداشته می شود ، در این صورت در زمان حضرت علی و حضرت زهرا علیهما السلام که خلیفه بود پس چرا آنها بیعت نکردند حضرت علی (ع) طبق نظر شما شش ماه و حضرت زهرا ع تا اخر عمر با این خلیفه بیعت نکرد در این صورت تکلیف آنها چی می شود آیا آنها گنهکار هستند ویا اینکه خلافت ابوبکر را مشروع نمی دانستند ؟ در حالی که پیامبر حضرت زهرا را سیده نساء اهل بهشت خوانده است که در این صورت اگر حضرت زهرا گناهی مرتکب می شد پیامبر چنین سخنی نمی گفت
خامسا: گفتند طبق آیه « لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا» (بقره ۲۸۶) خداوند متعال هیچکس را بیشتر از تواناییش مکلف نمی سازد؛هرگاه حاکم و امیرالمومنین وجود نداشت و حکومت در دست مسلمین نبود، این حرف شما یک تناقض گویی است از یک طرف می گویند اگر حاکم وجود نداشت ، تکلیف نیست از طرف دیگر می گویید حاکم شورایی است خوب وقتی شورایی شد دیگر دست مردم است که او را انتخاب کنند نه اینکه او وجود باید داشته باشد تا بیعت کنند این تناقض گویی را چطور جواب می دهید
خامسا: در خصوص موروثی بودن نیز خوب است بدانند این مطلب برای شیعه چیز خنده داری است چون آنها انقدر روایت دارند که نام ائمه از طرف خدا در لسان پیامبر ذکر شده است که این حرف موروثی بودن را باطل می کند
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۰۴۹
همچنین طبق اعتقاد انها که معتقد به شورایی هستند در منابع آمده است که مردم با امام حسن بیعت کردند در این خصوص موروثی بودن چه معنی می دهد
أبیه أن أهل العراق لما بایعوا الحسن قالوا
سیر أعلام النبلاء ج ۳ ص ۲۶۳
همچنین آمده است
أهل الکوفة لما بایعوا الحسن
المحن ج ۱ ص ۱۶۴
سادسا: در منابع معتبر اهل سنت آمده است تا قیامت دوازده خلیفه در بین مردم وجود دارد :إِنَّ هذا الْأَمْرَ لَا یَنْقَضِی حتى یَمْضِیَ فِیهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً. قال: ثُمَّ تَکَلَّمَ بِکَلَامٍ خَفِیَ عَلَیَّ قال: فقلت لِأَبِی: ما قال؟ قال: کلهم من قُرَیْشٍ.
جابر بن سمره مى‌گوید: همراه پدرم بر رسول خدا (ص) وارد شدیم، شنیدیم که حضرت مى‌فرمود: امر خلافت اسلامى به پایان نخواهد رسید مگر این که دوازده جانشین در میان آنها حکومت کند. سپس کلامى را فرمود که برایم معلوم نشد، به پدرم گفتم: حضرت چه فرمود‌؟ پدرم گفت: حضرت فرمود: تمام این دوازده خلیفه از قریش هستند.
النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲، ح۱۸۲۱،
این روایت با لفظ اثنی عشر نقیبا و اثنی عشر امیرا و اثنی عشر قیما هم آمده است
با این وجود آیا می شود گفت پیامبر اسامی اینها را نگفته و باعث شده است که مردم به مرگ جاهلیت بمیرند؟!!
بویژه اینکه علمای اهل سنت اعتراف کرده اند که زمین خالی از حجت نیست و آن حجت نیز حضرت مهدی علیه السلام است
ابن حجر میگوید:
وفی صلاة عیسى خلف رجل من هذه الأمّة مع کونه فی آخر الزمان وقرب قیام الساعة دلالة للصحیح من الأقوال أنّ الأرض لا تخلو عن قائم للّه بحجّة.
و در نماز خواندن حضرت عیسی پشت سر مردی از این امت با اینکه نزدیک به قیامت و آخر الزمان است دلالت میکند که اقوال صحیح که زمین از حجت خدا خالی نیست
فتح الباری، ج ۶، ص ۳۵۸.
در این صورت آیا با این توجیهات و یا انکارها می شود حقیقت را پنهان کرد؟!!
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت