درباره ما

آیا حدیث قرطاس سند صحیح دارد؟ چرا به جز عباس ۱۰ ساله که معلوم نیست در جلسه حضور داشته است یا خیر دیگر صحابه این روایت را نقل نکردند؟ اگر پیامبر سواد خواندن و نوشتن نداشتند؛ چرا درخواست قلم و کاغذ می‌کنند تا چیزی بنویسند؟ چرا الفاظ حدیث با لغت اهل حجاز همخوانی ندارد؛ در حالی که پیامبر به لغت اهل حجاز حرف می‌زدند و لذا نباید هلموا می‌گفتند؛ بلکه هلم باید می‌گفتند؟ چگونه پیامبر که رحمت للعالمین است اطرافیان خود را از خانه بیرون می‌کند؟ آیا نسیان راوی باعث ضعف روایت نمی‌شود؟ آیا پیامبر با ننوشتن مطلب خود باعث گمراهی امت شد؟ آیا با ننوشتن آن مطلب اهل بیت هم گمراه شدند؟
کد سؤال: ۴۰۷۰۶نبوت »حضرت محمد (ص) »حدیث قرطاس
تعداد بازدید: ۷۳
آیا حدیث قرطاس سند صحیح دارد؟ چرا به جز عباس ۱۰ ساله که معلوم نیست در جلسه حضور داشته است یا خیر دیگر صحابه این روایت را نقل نکردند؟ اگر پیامبر سواد خواندن و نوشتن نداشتند؛ چرا درخواست قلم و کاغذ می‌کنند تا چیزی بنویسند؟ چرا الفاظ حدیث با لغت اهل حجاز همخوانی ندارد؛ در حالی که پیامبر به لغت اهل حجاز حرف می‌زدند و لذا نباید هلموا می‌گفتند؛ بلکه هلم باید می‌گفتند؟ چگونه پیامبر که رحمت للعالمین است اطرافیان خود را از خانه بیرون می‌کند؟ آیا نسیان راوی باعث ضعف روایت نمی‌شود؟ آیا پیامبر با ننوشتن مطلب خود باعث گمراهی امت شد؟ آیا با ننوشتن آن مطلب اهل بیت هم گمراه شدند؟

باسلام

دوست گرامی؛ اولاً ابن عباس سنش پانزده سال بوده چنانکه إبن حجر عسقلانی در کتاب تهذیب التهذیب، جلد ۵، صفحه ۲۴۳ در شرح حال إبن عباس می‌گوید: اختلاف است که آیا إبن عباس در زمان رحلت نبی معظم (صلی الله علیه و آله) ۱۰ ساله بود یا ۱۳ یا ۱۵ ساله بود.

بعد روایتی را از خود إبن عباس نقل می‌کند که می‌گوید: «قبض النبی صلی الله علیه و سلم و أنا بن خمس عشر سنة.»

وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم از دنیا رفت، من ۱۵ ساله بودم.

سپس می‌گوید: این نظریه را که إبن عباس در زمان رحلت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) ۱۵ ساله بوده، مورد تایید آقای احمد بن حنبل رئیس حنابله است.

ثانیاً روایتی که در صحیحین آمده تصحیح سندی نمی شود و مورد قبول است. و در صورت زیر سوال بردن ابن عباس، روایات فراوانی از او که در صحیحین آمده را باید رد کنید و این مشکل را بیشتر می کند و با اعتقاد اهل سنت در مورد این کتاب نمی سازد. مضاف به اینکه امام بخاری، امام مسلم، علامه بدر الدین عینی، علامه ابن حجر و... آنرا صحیح دانسته اند.

ثالثاً این روایت از غیر ابن عباس هم آمده است در منابع معتبر أهل سنت مانند المعجم الاوسط طبرانی همین روایت را از قول خود عمر بن خطاب نقل کرده است. یعنی حدیث قرطاس را از غیر إبن عباس، خود عمر بن خطاب هم نقل می‌کند و می‌گوید:

عن عمر قال: لما مرض النبی صلی الله علیه و سلم قال: أدعوا لی بصحیفة و دواة أکتب کتابا لا تضلوا بعده أبدا، فقال النسوة من رواء الستر: ألا تسمعون ما یقول رسول الله صلی الله؟ فقلت: إنکن صواحبات یوسف إذا مرض رسول الله صلی الله علیه و سلم عصرتن أعینکن و إذا صح رکبتن عنقه، فقال رسول الله صلی الله علیه و سلم: دعوهن، فإنهن خیر منکم.

وقتی رسول الله (صلی الله علیه و سلم) بیمار شد، فرمود: قلم و کاغذی بیاورید تا نامه‌ای بنویسم که شما را از ضلالت و گمراهی حفظ کند.

(المعجم الاوسط للطبرانی، ج۵، ص۲۸۸ ـ الطبقات الکبرى لمحمد بن سعد، ج۲، ص۲۴۳ ـ مجمع الزوائد للهیثمی، ج۹، ص۳۴ ـ کنز العمّال للمتقی الهندی، ج۵، ص۶۴۴)

بعد می‌گوید: ما از این کار رسول الله (صلی الله علیه و سلم) به شدت ناراحت شدیم. با این‌که زن‌ها از پشت پرده اعتراض کردند و من به زن‌ها اعتراض کردم.

آقای احمد بن حنبل حدیث قرطاس را از طریق جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده است:

عن جابر: أن النبی صلی الله علیه و سلم دعا عند موته بصحیفة لیکتب فیها کتابا لا یضلون بعده، قال: فخالف علیها عمر بن الخطاب حتی رفضها.

رسول الله (صلی الله علیه و سلم) در هنگام مرگ، قلم و کاغذی خواست تا کتابی بنویسد که امت را از گمراهی برای همیشه مصون بدارد. عمر بن خطاب با این کار مخالفت کرد تا این‌که رسول الله (صلی الله علیه و سلم) صرف نظر نمود.

(مسند احمد، ج۳، ص۳۴۶)

در این مورد می توانید به مقاله «آیا حدیث قرطاس، تنها از طریق ابن عباس نقل شده است؟» مراجعه نمایید.

همچنین در کتب شیعه با اسناد مختلف آمده است که می توانید به مقاله «آیا حدیث قرطاس در منابع شیعه نیز آمده است ؟‏» مراجعه نمایید.

رابعاً این سخن شما با روایات و تعریفاتی که از ابن عباس شده نمی سازد؛ إبن عباس درست است یک کودک بود، حالا یا ۱۰ سال یا ۱۵ سال، ولی در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از یک موقعیت علمی ویژه برخودار بود. یعنی یک فرد نابغه بوده که خود عبدالله بن عمر نقل می‌کند از خلیفه دوم که می‌گفت:

من خودم دیدم رسول الله صلی الله علیه و سلم روزی إبن عباس را در کنارش نشانید و دست بر سرش کشید و آب دهان در داخل دهان إبن عباس نهاد و فرمود: «أللهم فقهه فی الدین و علمه‌ التأویل.» خدایا! او را فقیه در دین نما و تأویل در قرآن را به او بیاموز.

(مسند احمد، ج۱، ص۲۶۶ ـ مستدرک علی الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج۳، ص۵۳۴ ـ مجمع الزوائد للهیثمی، ج۹، ص۲۷۶ ـ المصنف لإبن أبی شیبة الکوفی، ج۷، ص۵۲۰)

و جالب این‌که إبن حجر نقل می‌کند از خود إبن عباس که می‌گوید: من بعضا نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌رفتم و می‌دیدم جبرئیل امین در کنار ایشان است و وحی نازل شده است. روزی جبرئیل به من گفت: «إنه کائن حبر هذه الأمة، فاستوص به خیرا.» این از شخصیت‌های برجسته علمی امت خواهد بود.

(تهذیب التهذیب لإبن حجر العسقلانی، ج۵، ص۲۴۴ ـ عمدة القاری شرح صحیح بخاری للعینی، ج۱۳، ص۲۶۰ ـ الإتقان فی علوم القرآن للسیوطی، ج۲، ص۴۹۴ ـ سبل الهدى و الرشاد للصالحی الشامی، ج۱۱، ص۱۲۹)

خامساً رسول الله بی سواد نبوده است و امی به معنی کسی است که در ام القری یعنی در مکه به دنیا آمده و آیه دیگری که بیان داشتید هم قبل از نبوت ایشان را می گوید چنانکه تصریح دارد. در این مورد به مقاله «آیا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم بی سواد بودند ؟» مراجعه نمایید.

فرمودید از مفهوم این روایت بدست می آید که رسول الله صلی الله علیه و آله با سکوت در برابر آوردن قلم و دوات خودش سبب گمراهی امت شده است!

باید بدانید وظیفه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دستور دادن است، اگر مردم مخالفت کردند و دچار گمراهی شدند، مسؤولیتش به عهده خود مانعین کتابت است، نه به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله). در سوره مائده، آیه ۹۲ این قضیه را خیلی واضح و روشن بیان کرده است.

«وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَی رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ»

خدا و پیامبر را اطاعت کنید، از مخالفت بپرهیزید. اگر مخالفت کردید، وظیفه پیامبر رساندن است.

اتفاقاً کسانی که فکر و عقل برای تعقل داشته و دارند حقیقت را از این جریان می فهمند بدون اینکه ایشان چیزی نوشته باشند در حقیقت رسول الله صلی الله علیه و آله به دو دلیل از نوشتند منصرف شدند ا. اگر می نوشتند آنهایی که در حضور رسول الله صلی الله علیه و آله گفتند ما را قرآن بس است به یقین یعد از آن هم همین را به راحتی می گفتند لذا نوشتن این مطلب فایده ای نداشت. ۲. اعتراض افرادی که قرار است حکومت را غصب کنند به همه نشان داد که اینها حتی لیاقت مسلمان نامیده شدن ندارند که اینگونه در مقابل رسول خود گستاخانه سخن می گویند چون مسلمان یعنی تسلیم، چه برسد به اینکه حکومت هم بخواهند بکنند اگر کسانی نفهمیدند و یا حالا نمی فهمند مسئول اعمال و اعتقاداتشان خودشان باید باشد نه رسول الله صلی الله علیه و آله.

فرمودید: اگر گمراه شده باشند اهل بیت هم جزو آنها هستند!

چقدر این سخن بی اطلاعی شما را در مورد وقایع تاریخ نشان می دهد همه می دانند پس از رسول الله صلی الله علیه و آله چه اتفاق افتاده اصحاب دو گروه شده و... چگونه همه را یک گروه حساب می کنید. در این مورد به مقاله «صحابه‌ای که مشروعیت خلافت ابوبکر را قبول نداشتند» مراجعه نمایید.

برای توضیحات بیشتر در مورد حدیث قرطاس می توانید به مطالب زیر مراجعه نمایید:







موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

(۱)
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت