درباره ما

چگونه ممکن است که عمر در مقابل پیامبر و صحابه و اهل بیت به تنهایی بایستد و نگذارد که پیامبر مطلب خود را بنویسد؟ چرا پیامبر این مطلب را بعدا ننوشتند؟
کد سؤال: ۴۰۵۷۷نبوت »حضرت محمد (ص) »حدیث قرطاس
تعداد بازدید: ۳۵
چگونه ممکن است که عمر در مقابل پیامبر و صحابه و اهل بیت به تنهایی بایستد و نگذارد که پیامبر مطلب خود را بنویسد؟ چرا پیامبر این مطلب را بعدا ننوشتند؟

با سلام

دوست گرامی

اولا:مشخص نشد مذهب شما چیست؟! اگر شیعه هستید پس چطور اعتقاداتت بر خلاف شیعه است که این امر در نوشته هایت مشهود است لذا لازم نبست تقیه کرده و خود را شیعه بدانید چون این چیزها که شما مطرح می کنید تمام برخلاف عقاید شیعه هست پس به دروغ خود را شیعه ننامید

ثانیا: شما که خود را مدافع اهل سنت می دانید وقتی از مبانی آنها آگاه نیستید چطور به خود اجازه می دهید چیزی را در دفاع از آنها مطرح کنید که حتی آنها نیز به آن اعتقاد ندارند.چون مطلبی را که درباره عرضه روایات به قرآن گفتید خود اهل سنت چنین چیزی را قبول ندارند و تمام روایات عرض بر قرآن را جعلی می دانند. شما گفتید حدیث نباید با عقل معارض باشد و با این حرف حدیث قرطاس را می خواهید رد کنید، در حالی که چنین نیست حتی علمای اهل سنت چنین برداشتی را در مورد این روایت را ندارند حتی خیلی از علمای اهل سنت وقتی با روایاتی که منجر به تجسیم خداوند می شود نمی گویند چون مخالف عقل است پس مردود است بلکه می گویند در این خصوص به ظاهر روایت باید عمل شود چون تاویل را که مسئله عقلی است قبول ندارند . اما شرط سوی که گفیتد بله این درست است باید روایت صحیح السند باشد این از اعتقادات اهل سنت است یکی از راههای صحت روایت بودن آن در صحیحین است که بدون بررسی سند روایت پذیرفته می شود روایت قرطاس نیز در این شرط را دارد شاید شما خبر ندارید و یا خود را به آن راه زدید

ثالثا:چه کسی گفته پیامبر صلی الله علیه و آله نزد برخی صحابه کم آورد بلکه حضرت همان کاری را کرد که خداوند با شیطان کرد وقتی تمرد کرد او را طرد کرد پیامبر (ص) نیز برخی را با لفظ قوموا عنی، بیرون کرد اگر با این استدلال که پیامبر (ص) کوتاه آمد و کاری نکرد بخواهید برخی صحابه را تبرئه کنید اول باید به خداوند اشکال بکنید که چطور در مقابل این همه افراد معصیت کار که هر روز مخالفتش می کنند، در همان محلی که معصیت می کنند آنها را مجازات نمی کند آیا این به این معنا است که خدا کم آورده است؟!

ثالثا:همچنانکه در روایت آمده است صحابه در مقابل این کار عمر به نزاع پرداختند فَتَنَازَعُوا ولا یَنْبَغِی عِنْدَ نَبِیٍّ تَنَازُعٌ..دعوا کردند با اینکه سزاوار نیست در نزد پیامبران دعوا کنند! لذا اگر امیرمؤمنان علیه السلام نیز جواب آن‌ها را مى‌داد و بر آوردن دوات و قلم اصرار مى‌ورزید، مجبور بود که با آن‌ها به نزاع بپردازد و نزاع و درگیرى در حضور رسول خدا صلى الله علیه وآله شایسته نبود؛ از این رو امیرمؤمنان علیه السلام منتظر فرمان رسول خدا صلى الله علیه وآله ماند و از نزاع و درگیرى با اهانت کنندگان و بلند کردن صداى خود در حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله خوددارى کرد. یعنى پاسخ دادن (در حضور رسول خدا) عملى ناپسند بود و امیرمومنان قطعا چنین عمل ناپسندى را انجام نمى‌دادند.

رابعا: اما اینکه اشکال می کنید چرا پیامبر (ص) ننوشت این بی اطلاعی و عدم دقت شما را می رساند چون پیامبر (ص) بعد اینکه دیدند به ایشان نسبت هذیان می زنند دیگر فاید ای ندیدند تا بنویسند همچنانکه محمد بن سعد در الطبقات الکبرى و شهاب الدین نویرى در نهایة الأرب در این خصوص مى‌نویسند:

عن بن عباس قال: اشتکى النبی صلى الله علیه وسلم یوم الخمیس فجعل ـ‌یعنی بن عباس‌ـ یبکی ویقول: یوم الخمیس وما یوم الخمیس ! اشتد بالنبی صلى الله علیه وسلم وجعه فقال: «ائتونی بدواة وصحیفة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا». قال: فقال بعض من کان عنده: إن نبی الله لیهجر. قال: فقیل له: ألا نأتیک بما طلبت؟ قال: أوبعد ماذا؟ قال: فلم یدع به.

از ابن عباس نقل شده است که بیمارى رسول خدا در روز پنجشنبه شدت بیشترى گرفت. ابن عباس همواره گریه مى‌کرد و مى‌گفت: روز پنجشنبه؛ چه روز پنجشنبه‌اى! هنگامى بیمارى رسول خدا شدید شد؛ فرمود: دوات و صحیفه‌اى بیاورید تا کتابى براى شما بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید. برخى از کسانى که حضور داشتند، گفتند: به درستى که پیامبر خدا هذیان مى‌گوید. ابن عباس مى‌گوید: برخى دیگر گفتند: آیا آن چه را خواسته‌اى بیاوریم؟ رسول خدا فرمود: آیا بعد از آن چه گفتید؟ پس آن‌ها منصرف شدند.

الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفای۲۳۰هـ)، الطبقات الکبرى، ج۲، ص ۲۴۲، ناشر: دار صادر – بیروت؛

در بی اطلاعی شما همین بس که بداند در برخی از کتب شما نقل شده است که حضرت نوشتند . ابن حبان در الثقات روایت صحیحی را نقل می کند که حضرت نامه را نوشت اما عمر آن را پرت کرد

۱۰۳۶۴ قرة بن خالد السدوسی کنیته أبو خالد من أهل البصرة یروى عن الحسن وابن سیرین وعمرو بن دینار روى عنه یحیى بن سعید القطان وابن مهدى وکان متقنا مات سنة أربع وخمسین ومائة حدثنا إبراهیم بن خریم قال ثنا عبد بن حمید قال ثنا عثمان بن عمر قال ثنا قرة بن خالد السدوسی عن أبى الزبیر عن جابر أن النبی صلى الله علیه وسلم دعا بصحیفة عند موته فکتب لهم فیها شیئا لا یضلون ولا یضلون وکان فی البیت لغط وتکلم عمر فرفضها

جابر نقل کرد که پیامبر صحیفه ای را خواست و سپس نوشت برای آنها در آن چیزی که گمراه نشوند و گمراه نکنند در منزل پیامبر عمر شروع به فریاد کرد و آن صحیفه را رد کرد

الثقات ج ۷ ص ۳۴۲ ، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی الوفاة: ۳۵۴ ، دار النشر : دار الفکر - ۱۳۹۵ - ۱۹۷۵ ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : السید شرف الدین أحمد

همچنین ابن حجر نیز نقل می کند که حضرت چه در خانه و چه در هنگام مریضی خود، حدیث ثقلین را بیان کردند . ابن حجر در این خصوص چنین نقل می کند:

ثم اعلم أن لحدیث التمسک بذلک طرقا کثیرة وردت عن نیف وعشرین صحابیا ومر له طرق مبسوطة فی حادی عشر الشبه وفی بعض تلک الطرق انه قال ذلک بحجة الوداع بعرقة وفی أخرى أنه قاله بالمدینة فی مرضه وقد امتلأت الحجرة بأصحابه وفی أخرى أنه قال ذلک بغدیر خم وفی أخرى أنه قاله لما قام خطیبا بعد انصرافه من الطائف کما مر ولا تنافی إذ لا مانع من أنه کرر علیهم ذلک فی تلک المواطن وغیرها اهمتاما بشأن الکتاب العزیز والعترة الطاهرة

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ج ۲ ص ۴۴۰

خامسا: اما در خصوص آیه وامرهم شوری بینهم شما تفسیر آیه را بهتر می فهمید یا پیامبر صلی الله علیه و آله؟! اگر این آیه دلالت بر انتخاب امام و خلیفه توسط مردم می کند چرا پیامبر (ص) بر خلاف این آیه، خلافت را الهی می دانست

خوب است به این روایت توجه کنید تا بطلان استدلال خود را ببیند:

عن ابن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما قال قَدِمَ مُسَیْلِمَةُ الْکَذَّابُ على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَجَعَلَ یقول: إن جَعَلَ لی مُحَمَّدٌ الْأَمْرَ من بَعْدِهِ تَبِعْتُهُ وَقَدِمَهَا فی بَشَرٍ کَثِیرٍ من قَوْمِهِ. فَأَقْبَلَ إلیه رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَمَعَهُ ثَابِتُ بن قَیْسِ بن شَمَّاسٍ وفی یَدِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قِطْعَةُ جَرِیدٍ حتى وَقَفَ على مُسَیْلِمَةَ فی أَصْحَابِهِ فقال: لو سَأَلْتَنِی هذه الْقِطْعَةَ ما أَعْطَیْتُکَهَا وَلَنْ تَعْدُوَ أَمْرَ اللَّهِ فِیکَ وَلَئِنْ أَدْبَرْتَ لیَعْقِرَنَّکَ الله وَإِنِّی لَأَرَاکَ الذی أُرِیتُ فِیکَ ما رأیت

ابن عَبَّاسٍ رضى الله عنهما گفت: مُسَیْلِمَه ْکَذَّاب در زمان رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم مى‌گفت: اگر محمد امارت بعد از خودش را براى من قرار دهد از او پیروى مى‌کنم، او با افراد فراوان از قبیله‌اش به سمت آن حضرت آمد و رسول خدا صلى الله علیه وسلم به همراه ثابت بن قیس به او رو کرد و در حالى که در دستشان تکه چوبى بود به نزد او رفت و در مقابلش ایستاد و فرمود: اگر این تکه چوب را از من بخواهى، به تو نخواهم داد وَ هرگز امر الله را در خود نخواهى دید و اگر پشت کنى (و اسلام نیاوری) قطعا خداوند تو را خوار خواهد کرد و من عاقبت تو را شوم مى‌بینم. صحیح البخاری - کتاب المناقب - باب علاماة النبوة فی الإسلام - ح ۳۳۷۴

اگر آیه ی وَأَمْرُهُمْ شُورَى&#۱۶۴۸; بَیْنَهُمْ ر این دلالت بکند که تعیین خلیفه باید به وسیله ی شوری باشد ، خلافت عمر نا مشروع می شود زیرا تنها با نص ابوبکر خلیفه شد. قیل لعمر: ألا تستخلف؟ قال: إن أستخلف فقد أستخلف من هو خیر منی أبو بکر و إن أترک فقد ترک من هو خیر منی رسول الله صلی الله علیه و سلم

به عمر گفته شد: آیا نمی‌خواهی خلیفه معین کنی؟ گفت:اگر خلیفه معین کنم،أبو بکر که بهتر از من بود نیز خلیفه معین کرده بود و اگر خلیفه معین نکنم،رسول الله (ص) که بهتر از من بود نیز خلیفه معین نکرده بود.

صحیح البخاری - کتاب الأحکام - باب الإستخلاف - ح ۶۷۰۵

و نیز خلافت عثمان نا مشروع می شود زیرا او هم با نص عمر ولی با کمی ظاهر سازی به خلافت رسید:و نیز خلافت خود ابوبکر نامشروع می شود زیرا در به خلافت رسیدن او خبری از شوری و اجماع نبود

بویژه اینکه این آیه مختص به انصار قبل از هجرت به مدینه است که التحریر والتنویر ، اسم المؤلف: محمد الطاهر بن عاشور الوفاة: ۱۲۸۴ ، دار النشر : دار سحنون للنشر والتوزیع - تونس - ۱۹۹۷م

والذین استجابوا لربّهم وأقاموا الصلاة وأمرهم شُورى بینهم ( ( الشورى : ۳۸ ) أرید به الأنصار قبل هجرة النبی صلى الله علیه وسلم إلى المدینة . تفسیر التحریر والتنویر ج ۲۵ ص ۱۱۰

س این شما هستید که دارید سفسطه می کنید و سعی دارید که خلفاء خود را تبرئه کنید اما حاضر نیستد قبول کنید که چه بی حرمتی نسبت به پیامبر (ص) شده است

حال چه کسی دروغگوست؟

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت