درباره ما

ابوبکر و دیگر صحابه تابع محض پیامبر بودند؟ حضرت علی هم از جیش اسامه سرپیچی کرد؟ آیا مالک اشتر امیر و فرمانده حسنین بود؟
کد سؤال: ۴۰۴۹۳چند سؤالی
خلفا »ابوبکر
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع)
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »حسنین علیهما السلام
تعداد بازدید: ۶۰
ابوبکر و دیگر صحابه تابع محض پیامبر بودند؟ حضرت علی هم از جیش اسامه سرپیچی کرد؟ آیا مالک اشتر امیر و فرمانده حسنین بود؟

با سلام
دوست گرامی
در مورد تحریف !!! بهتر است بدانید که بنا بود بحث علمی باشد ، بیشتر نظرات شما که علنی نشد ، در زمانی بود که ما مشغول پاسخگویی به نظر شما بودیم و شما به صورت مکرر می گفتید شما ترسیده اید و فرار کرده اید و ... ؛ و ما دلیلی برای علنی کردن نظر شما نمی دیدیم ، چون می خواستیم تنها به بحث علمی بپردازیم
در مورد قصد شما ؛ هر کس نظرات قبلی شما را بخواند ، متوجه مقصود شما می شود و نیازی نیست که ما مطالب ذکر شده را تکرار بنماییم .
اما در مورد بحث :
۱- فرموده اید « و اما بعد : شما به چه مجوزی می گو یید که حضرت صدیق (رض) و سپاه او که قتال مرتدین کردند مصداق این آیه شریفه نیستند ؟»
ظاهرا کل بحث را فراموش کرده اید ، شما ادعا کرده اید که این آیه در مورد آنها نازل شده است ، و ما گفتیم ثابت کنید ! این ما نیستیم که باید ثابت کنیم که این آیه در مورد ابوبکر نازل نشده است ، بلکه شما هستید که باید ثابت کنید در مورد او ثابت شده است . (ادعا از طرف شما بوده است و البینة علی المدعی)

۲- فرموده اید « پاسخ شما این است : اولا هر آیه ای که بر ذات محمدی (ص) نازل می شده و ایشان آنرا ابلاغ می فرمودند اولین مصداق آن اصحاب کرام (رض) بوده اند و بعد سایر امت تا روز قیامت »
ا. بسیاری از آیات در قرآن ، مربوط به زمان پیامبر (ص) نیست و مربوط به آینده است :
«ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» که به اقرار علمای اهل سنت ، مربوط به زمان خلافت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است .
یا آیه «وهم من بعد غلبهم سیغلبون» که مربوط به پیروزی رومی ها در جنگ با ایرانی ها است !
به نظر شما این آیات چیزی را در مورد صحابه می گوید ؟
ب. آیه ای که شما به آن استدلال کرده اید عبارتی دارد «فسوف یاتی الله بقوم»
شما می خواستید بحث علمی باشد ؛ عبارت «سوف یاتی الله بقوم» چه معنی می دهد ؟ «خداوند قومی را خواهد آورد»
بنا بر این ، این قوم اکنون موجود نیستند و خداوند باید آنان را بیاورد ؛ به نظر شما لشکر ابوبکر ، قومی بودند که در زمان رسول خدا (ص) نبودند و خداوند آنان را آورد ؟!!!
جالبتر اینجاست که در آیه عبارت «سوف» آمده است و نه «سیاتی الله» و این تنها با روایات شیعه در مورد یاوران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سازگاری تام دارد ؛ اگر چه عده ای این روایت را حمل بر یاوران امیر مومنان از یمن و قبایل مالک اشتر و همدان کرده اند که در زمان پیامبر (ص) به نزد حضرت نرسیده بودند ؛ و بعد از رحلت حضرت آمدند .

۳- فرموده اید «حضرت باری تعالی جل جلاله می فرماید :(قل ان کنتم تحبون الله فتبعونی یحببکم الله )‌یعنی این فضیلت بر کسی مختص می شود که تبعیت محض از ذات محمدی(ص) کرده باشد پس وقتی حضرت صدیق و سایر اصحاب کرام (رضی الله عنهم) مشمول این فضیلت الهی می شوند یعنی ایشان تابعین محض ذات نبوی هستند» !!!
ا. خلیفه ابوبکر و سایر صحابه ، مشمول کدام فضیلت شده اند ؟ قتال با مرتدین ؟
اگر چنین باشد ، هر کس در امری از رسول خدا اطاعت کند می شود یحبه الله !!!
ظاهرا روایت قتیل حمار را در کتب خودتان ندیده اید ! یا روایت مربوط به کسی که در جنگ شرکت داشت ولی خودکشی کرد را در صحیح بخاری ندیده اید !
یعنی به مجرد اینکه یک کار خوب از او سر زد (اگر نیت او خوب بوده باشد ، که این نیز نیاز به اثبات دارد) او می شود متبع رسول خدا (ص) و می شود «یحبه الله»!!!
ب. اتباع در همه امور مقصود است ؛ و یکی از مطالبی که باید اطاعت می شد ، خشمگین نکردن فاطمه زهرا سلام الله علیها بود ؛ و طبق اقرار بخاری ، خلفای شما مورد غضب فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار گرفتند به حدی که امیر مومنان حتی برای نماز بر فاطمه زهرا سلام الله علیها ، ابوبکر را خبر نکردند !
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبی بَکْرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتى تُوُفِّیَتْ وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی صلى الله علیه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ
صحیح البخاری ج ۴ ص ۱۵۴۹ ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: ۲۵۶ ، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷ ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا
صحیح مسلم ج ۳ ص ۱۳۸۰، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: ۲۶۱ ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=۶۰۴۷
ظاهرا شما این مخالفت صریح ابوبکر و عمر را با رسول خدا (ص) ندیده و اید و به مجرد اینکه یکی از کارهای آنان به زعم شما موافق نظر رسول خدا و اطاعت از ایشان بوده است ، مطلقا ایشان را محبوب ذات عز و جل معرفی می کنید !!

۴- در مورد ماجرای لشکر اسامه ؛ شما به جای پاسخ دادن ، این مطلب را مطرح کرده اید که پس علی هم تحت امر اسامه قرار گرفته است ، پس او نیز مقامش از اسامه پایین تر است .
ا. ما کلام رسول خدا (ص) و روایت را آوردیم که اگر کسی شخصی را به کاری بگمارد که از او افضل در میان آنان باشد ، خطا کرده است ؛ چه اسامه را امیر بر ابوبکر و عمر کند و چه بر علی ، این مطلب فرقی ندارد . اگر ابوبکر و عمر و علی افضل باشند ، باید بگویید که رسول خدا اشتباه کرده است که اسامه را بر آنان امیر کرده است ؛ و اگر اسامه بر آنان امیر شده باشد ، قطعا از آنان افضل است ، هر که می خواهد باشد .

ب. شما باید اثبات کنید که امیر مومنان مامور به حضور در لشکر اسامه بوده اند ، اما این مطلب قابل اثبات نیست (البته اینکه ابوبکر و عمر مامور بودند در کتب فریقین امده است) زیرا در مورد افراد حاضر در این لشکر سه دسته روایت آمده است :
دسته اول
به اقرار علمای اهل سنت ، افرادی که به لشکر اسامه رفتند ، به آنجا دعوت شده بودند :
أ- کنز العمال ج۱۰/ص۲۵۷
فلما استوعب أبو بکر کلامهم قال هل منکم أحد یرید أن یقول شیئا قالوا لا قد سمعت مقالتنا فقال والذی نفسی بیده لو ظننت أن السباع تأکلنی بالمدینة لأنفذت هذا البعث ولا بدأت بأول منه کیف ورسول الله صلى الله علیه وسلم ینزل علیه الوحی من السماء یقول أنفذوا جیش أسامة ولکن خصلة أکلم بها أسامة أکلمه فی عمر یخلفه یقیم عندنا فإنه لا غنى بنا عنه والله ما أدری یفعل أسامة أم لا والله إن أبى لا أکرهه فعرف القوم أن أبا بکر قد عزم على إنفاذ بعث أسامة ومشى أبو بکر إلى أسامة فی بیته فکلمه فی أن یترک عمر ففعل أسامة وجعل یقول له اذنت ونفسک طیبة فقال أسامة نعم قال وخرج فأمر منادیه ینادی عزمة منی أن لا یتخلف عن أسامة من بعثه من کان انتدب معه فی حیاة رسول الله صلى الله علیه وسلم فإنی لن أوتى بأحد أبطأ عن الخروج معه إلا ألحقته به ماشیا
ب- تاریخ مدینة دمشق ج۲/ص۵۷
وخرج فأمر منادیه ینادی عزمة منی ألا یتخلف عن أسامة من بعثه من کان انتدب معه فی حیاة رسول الله صلی الله علیه وسلم فإنی لن أؤتى بأحد أبطأ عن الخروج معه إلا ألحقته به ماشیا وأرسل إلى النفر من المهاجرین الذین کانوا تکلموا فی إمارة أسامة فغلظ علیهم وأخذهم بالخروج فلم یتخلف عن البعث إنسان واحد
ج - فتح الباری ج۸/ص۱۵۲
وکان ممن انتدب مع أسامة کبار المهاجرین والأنصار منهم أبو بکر وعمر وأبو عبیدة وسعد وسعید وقتادة بن النعمان وسلمة بن أسلم
پس شما باید ثابت کنید که امیر مومنان نیز به این لشکر دعوت شده بود تا کلام شما صحیح باشد .
دسته دوم :
روایاتی که می گوید افراد این لشکر ، اسم نویسی شده وملزم به حضور بودند ؛ که این با بسیج عمومی سازگاری ندارد ؛ زیرا در بسیج عمومی تنها کسانی که قادر بر حضور نباشند استثنا می شوند ، نه اینکه نام حاضران را بنویسند :
البدایة والنهایة ج۶/ص۳۰۵
ثم استطلق الصدیق من أسامة عمر بن الخطاب وکان مکتتبا فی جیشه فأطلقه له
دسته سوم :
روایاتی که می گوید دستور حضور برای لشگریان اسامة صادر شد . اگر همه مأمور به حضور بودند که این قید در خطاب لغو می شد ؛ بلکه باید می گفت دستور حضور برای همه مردان صادر شد :
أ- الکامل فی التاریخ ج۲/ص۱۹۹
وأن یخرج کل من هو من جیش أسامة إلى معسکره بالجرف فخرجوا کما أمرهم
ب- الفوائد لتمام الرازی ج۲/ص۸۵
ولا یحل عن عسکره رجل إلا أن تکون أنت (عمر)ولولا حاجتی إلى مشورتک لما حللتک من عسکره
ج- البدایة والنهایة ج۶/ص۳۰۳
نادى منادی أبی بکر من الغد من متوفى رسول الله لیتمم بعث أسامة ألا لا یبقین بالمدینة أحد من جیش أسامة إلا خرج إلى عسکره بالجرف

همچنین علمای اهل سنت ، به صراحت گفته اند که ابوبکر گفت در میان تمام کسانی که در لشکر اسامه بودند ، تنها عمر حق نرفتن دارد ؛ آنهم با اجازه اسامه ؛ و هر کس دیگری که به در زمان پیامبر (ص) به این لشکر آمده است ، باید در آن شرکت کند ؛ اما به اجماع علمای فریقین ، امیر مومنان در این لشکر شرکت نکرد ! خود حضرت در نهج البلاغه می فرمایند من در هیچ جنگی از جنگ های آنان شرکت نکردم .
و در کتب اهل سنت نیز صریحا آمده است که در زمان جنگ با (به نظر شما) مرتدین ، امیر مومنان در مدینه بودند :
فلما تتاموا إلیه قام فیهم فحمد الله أثنى علیه وقال إن الله عز وجل توکل بهذا الأمر فهو ناصر من لزمه وخاذل من ترکه وإنه بلغنی أن وفودا من وفود العرب قدموا یعرضون الصلاة ویأبون الزکاة ألا ولو أنهم منعونی عقالا مما أعطوه لرسول الله صلى الله علیه وسلم من فرائضهم ما قبلته منهم ألا برئت الذمة من رجل من هؤلاء الوفود أجد بعد یومه ولیلته بالمدینة مناسوا یتخطون رقاب الناس حتى ما بقی منهم فی المسجد أحد ثم دعا نفرا فأمرهم بأمره فأمر علیا بالقیام على نقب من أنقاب المدینة وأمر الزبیر بالقیام على نقب آخر وأمر طلحة بالقیام على نقب آخر وآمر عبد الله بن مسعود یعسس ما وراء ذلک باللیل والإرتباء نهارا وجد فی أمره وقام على رجل
تاریخ مدینة دمشق ج۲۵/ص۱۵۸
فصعد أبو بکر المنبر فحمد الله وأثنى علیه وقال إن الله توکل بهذا الأمر فهو ناصر من لزمه وخاذل من ترکه وإنه بلغنی أن وفودا من وفود العرب قدموا یعرضون الصلاة ویأبون الزکاة ألا وإنهم لو منعونی عقالا مما أعطوه رسول الله صلى الله علیه وسلم مع فرائضهم ما قبلته منهم ألا برئت الذمة من رجل من هؤلاء الوفود أخذ بعد یومه ولیلته بالمدینة فتواثبوا یتخطون رقاب الناس حتى ما بقی فی المسجد منهم أحد ثم دعا نفرا فأمرهم بأمره فأمر علیا بالقیام على نقب من أنقاب المدینة وأمر الزبیر بالقیام على نقب آخر وأمر طلحة بالقیام على نقب آخر وأمر عبد الله بن مسعود بعسس ما وراء ذلک باللیل والإرتباء نهارا وجد فی أمره
کشف المشکل ج۳/ص۳۲۲
وقال لو منعونی عقالا مما أعطوه رسول الله صلى الله علیه وسلم ما قبلت منهم ألا برئت الذمة من رجل من هؤلاء الوفود وجد بعد یومه ولیلته فتواثبوا یتخطون رقاب الناس ثم أمر علیا رضی الله عنه بالقیام على نقب من أنقاب المدینة وأمر الزبیر بالقیام على نقب وأمر طلحة بالقیام على نقب آخر وأمر عبدالله بن مسعود بالعسیس باللیل وجد فی أمره وقام على رجل ...ج۴/ص۷۶وقدم أسامة بعد أن غاب شهرین وأیاما فاستخلفه أبو بکر على المدینة وقال له ولجنده أریحوا وأرعوا ظهورکم
المنتظم ج۴/ص۷۵
قد تقدم أن رسول الله لما توفی ارتدت أحیاء کثیرة من الأعراب ونجم النفاق بالمدینة وانحاز إلى مسیلمة الکذاب بنو حنیفة وخلق کثیر بالیمامة والتفت على طلیحة الأسدی بنو أسد وطیء وبشر کثیر أیضا وادعى النبوة أیضا کما ادعاها مسیلمة الکذاب وعظم الخطب واشتدت الحال ونفذ الصدیق جیش أسامة فقل الجند عند الصدیق فطمعت کثیر من الأعراب فی المدینة وراموا أن یهجموا علیها فجعل الصدیق على أنقاب المدینة حراسا یبیتون بالجیوش حولها فمن أمراء الحرس علی بن أبی طالب والزبیر بن العوام وطلحة بن عبد الله وسعد بن أبی وقاص وعبد الرحمن بن عوف وعبد الله بن مسعود
البدایة والنهایة ج۶/ص۳۱۱
البته ما این روایات اهل سنت را قبول نداریم ، ولی طبق قاعده الزام ، بنا بر این روایات امیر مومنان مامور به حضور در لشکر اسامه نبودند . پس اسامه از ابوبکر و عمر برتر است ، و امیر مومنان از او برتر .

۵- ادعا فرموده اید که «و یا در عهد خلافت خود حضرت امیر (رض) ایشان حضرات حسنین (رضی الله عنهما ) را در جنگها تحت امارت افرادی چون مالک ابن اشتر نخعی و حتی پسر دیگرش حضرت محمد ابن حنفیه (رض) قرار میدادند»!
می توانید یک مدرک معتبر برای ادعای خویش ذکر کنید ؟

۶- در مورد نظر شما در مورد زیارت قبور و شفاعت و وهابیت ، امیدواریم برادران اهل سنت نیز توجهی به این سخنان شما داشته باشند .

۷- ظاهرا جناب خالد ، امام زمان را فرزند امام حسن عسکری می داند ؛ شما نیز چنین هستید ؟

۸- بسیاری از سوالات ما در جواب قبلی بی پاسخ ماند ، که البته دقت در انها را به خوانندگان محترم واگذار می کنیم .
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت