درباره ما

آیا حضرت علی در دومین روز با ابوبکر بیعت کرد؟ آیا درگیری حضرت زهرا و ابوبکر فقط مادی بود؟ آیا حضرت زهرا از ابوبکر راضی شد؟
کد سؤال: ۴۰۴۸۸چند سؤالی
امامت و ائمه (علیهم السلام) »حضرت زهرا (س)
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) و خلفاء
تعداد بازدید: ۵۹
آیا حضرت علی در دومین روز با ابوبکر بیعت کرد؟ آیا درگیری حضرت زهرا و ابوبکر فقط مادی بود؟ آیا حضرت زهرا از ابوبکر راضی شد؟

با سلام
جناب آقای موسی
۱- مسئولین گروه پاسخ به شبهات تا کنون با صدها نفر از اهل سنت ، به صورت مشترک بحث کرده اند و خم به ابروی خویش نیاورده اند .
شما که برای بحث با شیعه به این سایت آمده بودید و به خاطر اینکه در ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به سوالات پاسخ داده نمی شد ، دوست گرامی ما جناب آقای مهدی به شما پاسخ دادند ؛ که البته جای تشکر از ایشان نیز دارد که به حق به خوبی جواب دادند و حقیقت امر را بر همگان روشن کردند که پاسخ گفتن به اهل سنت ، تنها کار یک شخص یا گروه نیست و همگان باید در این امر سهیم باشند .
۲- عبارت «ولی من قبول میکنم با همه شما این بحث را ادامه میدهم»
بعد از عبارتی که در ابتدا آورده بودید ، در مناظرات به این معنی است که من در ابتدا یک راه فرار برای خود درست می کنم و سپس به بحث می پردازم ! در صورتی که خواستید مناظره داشته باشید ، از گفتن این سخن پرهیز کنید .
۳- «وقتی به حضرات شیخین (رض) اشاره شده بالطبع حضرات صهرین (رض) که بعد از ایشانند نیز مرادند»
جالب است که وقتی شیعه می گوید پیامبر اعظم که معصوم هستند ، و یکی از پنج تنی که آیه عصمت در مورد آنها نازل شده است ، در مورد معصومیت سایر ائمه سخن گفته است و این دلیل معصومیت همه آنها است ، قبول نمی کنند ! اما وقتی می گوییم نام علی و عثمان کجاست ، می گویند «چون که صد آمد نود هم پیش ما است»!!!
چون که صد آمد نود هم پیش ما است ، یعنی صد ، هر چه در نود بوده دارد ،‌ و می توان به صد اکتفا کرد . به همین دلیل در اینجا طبق نظر اهل سنت استدلال بر عکس است ؛ اهل سنت عثمان و امیر مومنان را از ابوبکر و عمر پایین تر می دانند !!! (العیاذ بالله در مورد امیر مومنان) و در چنین موقعیتی دستور به تبعیت از ابوبکر و عمر نمی تواند دستور به تبعیت و یا مدح پایین تر از انها باشد ؛ مگر آنکه قبول داشته باشید که امیر مومنان علی علیه السلام را از ابوبکر و عمر برتر بدانید .
۴- «اگر میشد با این گونه دلایل احادیث صحیح نبوی (ص) را رد کرد که امروزه دیگر حدیث قابل استنادی در دست نبود»
اتفاقا نظر اهل سنت در مورد فضائل امیر مومنان علی علیه السلام همین است که اینگونه باید رد شود ؛ همچنین در مورد خطاهای صحابه نظر آنها این است که روایاتی که چنین مطالبی را مطرح می کرده است باید نابود شده و یا رد شود !!! حال چرا وقتی به فضائل خلفا می رسیم ، تا زمانی که یک در یک میلیارد احتمال نیشغولی باقی مانده باشد این روایت را تصحیح می کنند ؟
۵- پیامبر (ص) طبق نظر اهل سنت ، علم غیب نداشته اند ؛ از کجا می دانستند که ابوبکر و عمر بعد از ایشان زنده می مانند ؟
۶- «ابن ابی الحدید معتزلی الشیعی در شرح نهج البلاغه جلد اول صفحه ۱۵۴ میگوید : ( قال علی و الزبیر رضی الله عنهما ما غضبنا الا فی المشورة انا نری ابابکر احق الناس بها انه صاحب الغار و انا لنعرف له سنه و امر رسول الله (ص) بالصلاة و هو حی»
این روایت را نه شیعه و نه سنی قبول ندارد ، زیرا اهل سنت می گویند امیر مومنان تا بعد از شهادت حضرت زهرا و شیعه می گوید تا زمان شهادت خودشان با ابوبکر و عمر بیعت نکردند !
اگر امیر مومنان احقیت ابوبکر را دیده بودند و می دانستند که دستور پیامبر (ص) برای نماز به معنی خلافت است و... چرا تا آن موقع بیعت را ترک کردند ، که در صورت مردن در این زمان به مرگ جاهلیت مرده بودند !!!
۷- «که در البدایة و النهایة جلد ۵ صفحه ۲۴۹ نیز آمده است . و همچنین پروفسور سید امیر علی مورخ و نویسنده معروف شیعی در کتاب روح الاسلام مینویسد که حضرت امیر بیدرنگ با حضرت صدیق بیعت کرد »!!!
پروفسور سید امیر علی شیعه است !!!! بهتر است نگاهی به سایت اسلام اون لاین داشته باشید تا بدانید او یکی از متفکرین اهل سنت در هند بوده که اولین کتاب تاریخ اسلام مدون را به زبان انگلیسی تالیف کرد ؛ او از مدافعین دولت عثمانی بود !!!!و موسسه وقف اسلامی را در مورد اوقاف اهل سنت تاسیس کرد که بعد از چند سال به دست انگلیسی ها گرفته شد .
البته جالب است که شما به خاطر نداشتن مدرک معتبر از شیعه به کتاب چنین نویسنده ای (که تنها آشنایی اجمالی با اسلام داشته و تخصص او چیز دیگری بوده است) آنهم از اهل سنت استدلال می کنید !!!
۸- «و همچنین ابن کثیر از دارقطنی و او از سعید ابن مسیب و او از ابن عمر رضی الله عنهما روایت میکند که : وقتی حضرت صدیق (رض) آماده حرکت به سوی ذی القصه شد و بر مرکب خود سوار گشت حضرت امیر (رض) زمام مرکب او را گرفت و گفت : ای خلیفه رسول خدا کجا میروی ؟ برای تو همان چیزی را میگویم که رسول الله (ص) در روز احد فرمود : شمشیرت را در نیام کن و ما را به غم فراقت مبتلا نکن زیرا به خدا سوگند اگر به تو صدمه ای برسد نظام اسلام از هم می پاشد لذا به مدینه برگرد و ایشان هم برگشتند »!!!
چه استدلال محکمی برای شیعه آورده اند !!!
در ابتدا مساله درگیری بین امیر مومنان با ابوبکر و عمر را که در صحاح آمده است حل کنید و سپس به سراغ روایات ضعیف دارقطنی و ابن کثیر بروید .(تازه نه در مقابل شیعه که در هنگام استدلال در مقابل شما جز به کتب اهل سنت آنهم روایات صحیح استدلال نمی کند)
۹- «مسئله ای که بین حضرت زهرا رضی الله عنها با حضرت صدیق (رض) رخ داد مسئله طلب میراث بود نه رد ولایت صدیقی (رض) و بعد از اقامه ادله منوط بر اینکه انبیا وارث ندارند ، از سوی حضرت صدیق (رض) مسئله فیصله یافت و اینکه مسئله غضب حضرت زهرا (رض) را علم میکنید ، این است که حضرت صدیق (رض) قصد مغضوب کردن و ناراحت کردن ایشان را نداشتند و فقط با استناد به احادیث نبوی (ص) حکم صادر کردند و ناراحتی حضرت زهرا (رض) به علت طبیعت بشری ایشان بوده نه چیز دیگر»
ا. شما برای بالا بردن مقام ابوبکر مقام فاطمه زهرا را پایین می اورید !!! فاطمه زهرا بخاطر یک مطلب دنیوی ، با ابوبکر قهر کرده تا آخر عمر با او قهر بوده و با او سخن نمی گویند و وصیت می کنند که شبانه دفن شوند تا ابوبکر و عمر در نماز و تشییع جنازه آن حضرت شرکت نکنند !!!
از اینکه چنین کلامی را در مورد فاطمه زهرا سلام الله علیها به کار می بریم از خداوند پوزش می طلبیم اما شما برای ترمیم چهره ابوبکر کینه ... آنهم در مورد امری دنیوی برای فاطمه زهرا اثبات می کنید !!!
ب. نظر شما در مورد غضب خدا چیست ؟ آیا خداوند به خاطر امور دنیوی غضب می کند ؟
نظر شما در مورد غضب رسول خدا چیست ؟ آیا رسول خدا به خاطر امور دنیوی غضب می کند ؟ طبق روایات صحیحه اهل سنت ، هر چه سبب غضب رسول خدا شود ، سبب غضب خداوند است .
و طبق روایات صحیحه اهل سنت ، هرچه سبب غضب فاطمه زهرا شود ، سبب غضب رسول خدا(ص) است .
در واقع شما به خاطر ترمیم چهره ابوبکر ، روایات رسول خدا و کلام آن حضرت را نیز زیر سوال می برید ، یعنی پیامبر به دروغ فرموده اند هرچه سبب غضب فاطمه شود ، مرا غضبناک می کند !
۳۵۵۶ حدثنا أبو الْوَلِیدِ حدثنا بن عُیَیْنَةَ عن عَمْرِو بن دِینَارٍ عن بن أبی مُلَیْکَةَ عن الْمِسْوَرِ بن مَخْرَمَةَ رضی الله عنهما أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال فَاطِمَةُ بِضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی
صحیح البخاری ج ۳ ص ۱۳۷۴ ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: ۲۵۶ ، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷ ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا
۱۰- «آیا میتوان ادعا کرد که حضرت هارون (ع) به علت غضبناک کردن حضرت موسی(ع) که پیامبر اولوالعزم است ،از دایره نبوة و ولایت باید ترد شود ؟ نخیر معاذ الله »!!!
آیا معاذ الله می توان ادعا کرد که هارون سبب غضب حضرت موسی شده است ؟!!!!
۱۱- «روایات صحیح السند در دست است که بعد از آن حضرت صدیق(رض) به دلجویی حضرت زهرا (رض) به خانه ایشان تشریف بردند»
جناب آقای موسی ، مشکل اهل سنت همین تعارضات است ، که از یک سو در بخاری آمده است که فاطمه زهرا از دنیا رفت و از ابوبکر راضی نشد !!! از سوی دیگر در دیگر کتب شما (با سند صحیح طبق ادعای شما) امده است که فاطمه از ابوبکر و عمر راضی شد !!!
کدام ادعای اهل سنت را قبول کنیم ؟ آیا می تواند هر دو سند صحیح باشد ؟ یا قطعا یکی از دو راوی دروغگو است ؟
و اگر یکی از آن دو دروغگو است چرا اهل سنت او را راستگو می پندارند و روایت او را صحیح ؟
در مورد عدم رضایت فاطمه زهرا سلام الله علیها از ابوبکر و عمر تا زمان شهادت ، در آدرس ذیل به صورت مفصل بحث شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=۶۰۴۷
۱۲ - « و از همه مهمتر صاحب محجاج السالکین که از علمای بزرگ شیعه میباشد در کتاب خود روایت میکند که : ان ابا بکر رضی الله عنه لما رای ان فاطمة انقبضت عنه و هجرته و لم تتکلم بعد ذلک فی امر فدک کبر ذلک عنده فاراد استرضاءها فاتاها فقال لها صدقت یا بنت رسول الله (ص) فیما ادعیت و لکنی رایت رسول الله (ص) یقسمها فیعطی الفقراء و المساکین و ابن السبیل بعد ان یؤتی منها قوتکم و الصنعین بها فقالت افعل فیها کما کان ابی رسول الله (ص) یفعل فیها فقال ذلک الله علی ان افعل فیها کان یفعل ابوک فقالت و الله لتفعلن فقال و الله لافعلن ذلک فقالت اللهم اشهد فرضیت بذالک و اخذت العهد الیه و کان ابو بکر رضی الله عنه یعطیهم منها قوتهم و یقسم الباقی فیعطی الفقراء و المساکین و ابن السبیل»
این صاحب محجاج السالکین کیست ؟ لطفا او را به شیعه معرفی کنید تا او را و کتاب او را بشناسند !
جالب اینجاست که در هیچ کتاب فهرست شیعه ای نام او یافت نشد !!! و تنها نام او در سایت های اهل سنت آمده است !!!
البته نام کتاب نیز خنده آور است !!!‌محجاج السالکین ؛ محجاج در لغت به چند معنی است :۱- تیغ (نه شمشیر) ۲- کسی که بسیار به حج می رود ! ۳- کسی که بسیار مجادله می کند !(که از جهت ادبی معنی خوبی ندارد)
حال محجاج السالکین به چه معنی است خدا می داند !
۱۳- «و اما شما هیئت محترم پاسخگویی من در ابتدا فکر میکردم با علمای طراز اول مواجه هستم»
خیر ، گروه پاسخ به شبهات ، تعدادی طلبه جوان هستند که به راحتی به شبهات شما پاسخ می دهند و شما تا کنون نتوانسته اید به یک سوال آنها پاسخ دهید !
۱۴- «ولی وقتی پاسخهای شما را در مقابل خود میبینم نظر دیگری نسبت به شما برای من پیش می آید ، باید بگویم که جناب مهدی.ذ بهتر از شما عمل میکند »
بسیار خوشحالیم که می بینیم کسانی هستند که به گفته اهل سنت ،‌ بسیار بهتر از ما پاسخ می دهند ، خداوند امثال ایشان را زیاد نماید .
۱۵- «و یا از استاد خود جناب قزوینی که بنده بی صبرانه منتظر تشریف فرمایی ایشانم دعوت کنید تا ادامه بحث را با بنده انجام دهند»
همانطور که قبلا نیز گفته ایم ، تا زمانی که کسی باشد بتواند پاسخ شما را بدهد (گروه پاسخ به شبهات و یا جناب آقای مهدی) نیازی به آمدن جناب دکتر قزوینی نیست !!!
البته برای ما جالب است که شما با این همه ردیه هایی که دریافت کرده اید و حقیقت شما بر همگان روشن شد ، چطور دوباره ادعای مناظره با جناب دکتر قزوینی را دارید !
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت