 |
درباره ما |  |
| کد سؤال: ۴۰۴۸۵ | امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) »فضائل امام علی (ع) عمومی »بررسی روایات | تعداد بازدید: ۵۳ |
با سلام دوست گرامی ۱- فرموده اید « جواب: امام احمد حنبل که محدث است نظر خودش را گفته ؛ حالا معیارش چی بوده آیا آمار گرفته یا تعداد احادیثی که میشود با قرآن تائیدش کرد بیشتر بوده یا تعداد راویان از لحاظ زمانی نزدیک زمان صدر اسلام بوده یا استنادات متقن تری داشته ... بر همه پوشیده است ؛ اصلا معلوم نیست امام احمد کدام کتابها را حتما مطالعه کرده یا کدامیک را پذیرفته یا نپذیرفته و بسیاری سوالات و ابهامات دیگر در مورد این حرفش هست و بنابراین حرف امام احمد هیچ دلیل محکم و قابل قبولی برای پذیرش افضلیت علی بر سایر صحابه نیست» جالب است که وقتی به آیاتی که در مورد امیر مومنان نازل شده است ، استدلال می‌کنیم ، می گویید نظر علمای ما را در تفسیر این آیات بیاورید ؛ وقتی به روایات صحیحه ای که در کتب شما در مورد فضیلت امیر مومنان و خلافت حضرت آمده است استدلال می‌کنیم می گویید نظر علمای ما را در توجیه این روایات باید دید ؛ حال شما برای توجیه نظر خودتان ، حاضر هستید نظر بزرگترین عالم اهل سنت و رهبر فرقه حنابله در مورد روایات روایات اهل سنت در فضائل امیر مومنان را زیر سوال ببرید ! بهتر است در ابتدا نظر اهل سنت را در مورد احمد بن حنبل بدانید : قال لنا الشافعی أحمد إمام فی ثمان خصال إمام فی الحدیث إمام فی الفقة إمام فی اللغة إمام فی القرآن إمام فی الفقر إمام فی الزهد إمام فی الورع إمام فی السنة طبقات الحنابلة ج ۱ ص ۵ شافعی گفته است که احمد بن حنبل در هشت خصلت ، امام است : در حدیث ، در فقه ، در لغت ، در قرآن ، در فقر ، در زهد ، در ورع ، در سنت شما کسی را که امام اهل سنت شافعی ، او را در حدیث و سنت و قرآن امام می‌داند ، متهم می‌کنید که از روی اشتباه در مورد روایات فضائل امیرمومنان سخن گفته است ! جالب اینجاست که شما در هیچ یک از رشته های ذکر شده امام اهل سنت نیستید و در مورد امام اهل سنت اینگونه اظهار نظر می‌کنید ! ۲- در مورد روایت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت علی (علیه السلام) « والذی نفسی بیده! لولا أن یقول فیک طوائف من أمتی ما قالت النصارى فی عیسى بن مریم، لقلت فیک الیوم مقالا لا تمرّ بأحد من المسلمین إلا أخذ التراب من أثر قدمیک یطلبون به البرکة» فرموده اید « این حدیث از پیامبر نه تنها هیچ سنگینی ندارد بلکه عین کفر است و من رسول الله صلی الله علیه و سلم را مبرا از این حدیث میدانم: دلیل: پیامبر ترسیده است که چیزی در مورد علی بگوید که مردم بعد از وفات او به غلو بیفتند و مثل نصارا در باره علی غلو کنند ؛ (یادآوری میشود غلو در مورد حضرت عیسی و به تبع او همه انبیا و اولیا تا روز قیامت در قرآن نهی شده است -) در صورتی که خود حدیث میرساند علی شایسته این است در موردش غلو شود یعنی خود حدیث غلو در مورد علی است چیزی که قرآن از آن نهی فرمود ه و مساوی با کفر است ؛ در این حدیث پیامبر علی را برتر از خودش هم که یک پیامبر است معرفی کرده یعنی خود شخص رسول الله با وجود برتری به لحاظ انتخاب بوسیله رب العالمین و پیامبر بودن در مورد علی غلو کرده است بنابراین وقتی پیامبر خود مخالف نص صریح قرآن در مورد یک فردی غلو میکند آنوقت دلهره اش از چه بوده و چطور است دلهره ایشان چاره ساز نبوده و حدیثش هم لو رفته است !.» نظر شما را به چند نکته در این زمینه جلب می‌کنیم : أ. پیامبر (ص) نفرموده اند که اگر مقام خودم را نیز بگویم ، مردم اینچنین نمی‌کنند ، جالب اینجاست که در صحیحین آمده است مردم برای تبرک آب وضوی پیامبر را و نیز موهای حضرت را می‌بردند ! ب. برای شما یک مثال ساده می‌زنیم : مگر در صحیحین ندارید که پیامبر فرمود «لَوْلَا أَنْ أَشُقَّ على أُمَّتِی أو على الناس لَأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاکِ مع کل صَلَاةٍ» (صحیح البخاری ج ۱ ص ۳۰۳) به نظر شما ، آیا مسواک کردن ، ارزش این امر را داشته است یا خیر ؟ اگر داشته است چرا رسول خدا (ص) امر نکرد ؟ و اگر نداشت آیا رسول خدا (ص) به نظر شما دروغ گفته اند ؟ یا به نظر شما بخاری این روایت را به رسول خدا نسبت اشتباه داده است ؟! قطعا هم مسواک زدن اهمیت دارد ، و هم مردم قدرت انجام آن را ندارند ؛ حال در مورد روایت مذکور ، هم امیر مومنان صلاحیت ذکر این صفات (و نه مبالغه و غلو ، چون پیامبر غلو نمی‌کنند) را داشته اند ؛ و هم مردم قدرت تحمل این صفات را نداشته اند . ۳- فرموده اید «جالب اینجاست که حدیث میگوید خاک زیر پای علی وسیله تبرک و به قول مسیحی ها برکت گرفتن است ؛ اینجا به یاد سامری میافتم که مشتی از جای قدم شیطان را برداشت و با آن بت گوساله را ساخت » ظاهرا شما آیه قرآن را نخوانده اید که سامری ، مقداری از خاک قدم جبریل برداشت و نه شیطان «فقبضت قبضة من أثر الرسول» ! لابد شما مقصود از رسول (نمایندگان الهی) را که در این آیه آمده است ، را شیطان می‌دانید ! البته مناسب است که در این زمینه نظرات علمای اهل سنت را نیز مطرح کنیم : تراب «أثر» حافر فرس «الرسول» جبریل تفسیر الجلالین ج۱ ص۴۱۵ وقوله فقبضت قبضة من أثر الرسول یقول قبضت قبضة من أثر حافر فرس جبرائیل تفسیر الطبری ج۱۶ ص۲۰۵ ۴- در اواخر نیز فرموده اید «جناب قزوینی دست شما درد نکند با این یادگاری.... !» به شما می گوییم جناب منادی ، دست شما درد نکند با این اهانت به جبریل و بزرگان اهل سنت ! و زیر سوال بردن آنچه علمای اهل سنت صحیح می‌دانند !!! ۵- در آخر نیز فرموده اید «مابقی روایات و آیات مورد استناد آقای قزوینی را انشاء الله بعدا جواب میدهم » هر زمان که به سایر مطالب پاسخ گفتید ، ما نیز جواب شما را خواهیم داد ! موفق باشید گروه پاسخ به شبهات | ||