درباره ما

آیا عمر خلافت را رکن دین می‌داند؟ چرا در آیه اولی الامر نگفته در اختلافات به اولی الامر مراجعه کنید؟ چگونه در شایعات جنگی به خدا رجوع کرد؟
کد سؤال: ۴۰۴۳۶چند سؤالی
خلفا »عمر
عمومی »بررسی روایات
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت عامه »امامت عامه در قرآن »آیه اولی الامر
قرآن و کتب آسمانی »شان نزول
تعداد بازدید: ۴۳
آیا عمر خلافت را رکن دین می‌داند؟ چرا در آیه اولی الامر نگفته در اختلافات به اولی الامر مراجعه کنید؟ چگونه در شایعات جنگی به خدا رجوع کرد؟

با سلام

دوست گرامی

در خصوص سوال اولتان باید به این نکته توجه داشت مراد از عهد در این روایت همان خلافت است و ضمیر در انه رکن نیز به عهد بر می گرد یعنی خلافت رکنی از ارکان است والا معنی ندارد که بگوییم زبیر رکنی از ارکان است همچنان که برخی از نسخه های چنین برداشت می شود که زیبر رکن است.زیرا مراد عمر این بوده که این عهد که همان خلافت است را نمی خواست به زبیر برسد زیرا در نظر عمر خلافت رکنی بود که زبیر لیافت آن را نداشت

اما در خصوص سوال دومتان نیز می گوییم هر چند در آیه اطیعو الله و اطبعوا الرسول از رجوع به اولی الامر حرفی به میان نیامده است، ولی در سوره نساء آیه ۸۳ امر به رجوع به رسول و اولی الامر شده است: وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً و هنگامى که خبرى از پیروزى یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع مى ‏سازند؛ در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافى دارند- بازگردانند، از ریشه‏هاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمى، همگى از شیطان پیروى مى‏کردید (و گمراه مى‏ شدید).

اما اینکه در اطعیو الله و اطیعو الرسول چرا رد تنازع به اولی الامر نشده است بخاطر این است که کلمه (شى‏ء)، در آی&#۱۷۲۸; شریفه:«تنازعتم فی شیء» هر چند عمومیت دارد و همه احکام و دستورات خدا و رسول و اولى الامر را شامل مى ‏شود، و لیکن جمله بعد که مى ‏فرماید:فردوه الی الله والرسول به ما مى ‏فهماند که مراد از کلمه شى‏ء مورد تنازع، چیزى است که اولى الامر در باره آن استقلال ندارد و نمى‏ تواند در آن به رأى خود تکیه نمایند، لذا منظور از نزاع مردم، نزاع در احکام و دستورات ولی امرشان که در دایره ولایتش اجرا می کند نخواهد بود، مثل این که به آنها دستور جنگیدن و یا صلح کردن با دشمن، و یا امثال اینها را بدهد؛ زیرا مردم موظف به اطاعت از اولی الامر در این احکامند، و معنا ندارد بفرماید وقتى در این گونه احکام نزاع نمودید، ولى امر خود را رها کرده، به خدا و رسولش مراجعه کنید.

بنابر این آیه شریفه دلالت دارد بر این که مراد از کلمه (شى‏ء)، خصوص احکام دینى است، که احدى حق ندارد در آن دخل و تصرفى بکند، مثلا حکمى را که نباید انفاذ کند؛ چون این گونه تصرفات در احکام دینى خاص خدا و رسول او است، و آیه شریفه مثل صریح است در این که احدى را نمى ‏رسد که در حکمى دینى که خداى تعالى و رسول گرامى او تشریع کرده ‏اند تصرف کند. تفسیر المیزان ج۴ ص۳۸۸

و گاهی اختلاف و نزاع در مصداق « اولی الامر » است که در این صورت چاره ای نیست جز آن که برای حلّ نزاع به خدا و رسول مراجعه کرد.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت