با سلام

دوست گرامی

قبل از اینکه سؤال های تکراری و کپی شده و به خیال خود اساسی را برای ما بفرستید، به جواب های این شبهات که در سایت های مختلف شیعی بویژه سایت تحقیقاتی ولی عصر (عج) وجود دارد نیز نگاه می کردید بعد اگر توانایی داشتید به آنها پاسخ می دادید! نه اینکه بیایید و سؤالات تکراری را برای ما کپی کنید . هرچند این شبهات بی پایه جواب داده شده است ولی بخاطر اینکه شاید شما به دنبال آگاهی بیشتر هستید سؤالاتتان را بی پاسخ نمی گزاریم

در خصوص سؤال اولتان عرض می کنیم

اولا: شما که مبنای شیعه را در خصوص کافر دانستن افراد درست نمی دانید چطور به خود اجازه می دهید و دروغی را به شیعه نسبت می دهید؟. کجا شیعیان گفته اند که عمر کافراست؟! طبق نظر شیعیان هر فردی که شهادتین را بر زبان جاری کند مسلمان است چه شهادتین را با تمام وجود گفته باشد و یا اینکه فقط به زبان اقرار کرده باشد، که در صورت اول این شخص مسلمان واقعی است و در صورت دوم این شخص مسلمان غیر واقعی است. بنابراین خلفاء چون شهادتین را ولو به زبان گفته باشند مسلمانند و آنها را کافر نیستند

ثانیا:ازدواج کردن چه ربطی به عصمت دارد حضرت لوط دخترانش را به ازدواج کفار درآورد آیا لطمه ای به عصمتش وارد شد؟! پیامبر(ص) با ام حبیبه دختر ابوسفیان ازدواج کرده و یا با دختر کافری دیگر که دشمنش بود ازدواج کرد آیا عصمتش لکه دار شد؟! حضرت آسیه با فرعون که کافر بود ازدواج کرد آیا به ایمان او نقصی وارد شد؟!

ثالثا: اول بیایید این ازداوج را ثابت کنید بعد بیاید اشکال کنید؟ اگر هم تلاش بکنید که این ازدواج را ثابت کنید، باز به ضرر خودتان است چون عمر بن خطاب قبل از ازدواج با ام کلثوم ، ساق پایش را لمس می کند و او را در بغل گرفت و بوسید. وام کلثوم از این کار زشت، عصبانی شد و به وی گفت: اگر تو خلیفه نبودی، دماغت را می شکستم، چشمت را کور می کردم . الاصابه، ابن حجر: ۸/۴۶۴ و سیر أعلام النبلاء، ذهبی:۳/۵۰۱. تاریخ بغداد، الخطیب البغدادی، ج ۶، ص ۱۸۰

اگر این قضیه صحت داشته باشد، باید شما که طرفدار خلیفه هستید پاسخ دهید که آیا درست است حاکم اسلامی که باید حافظ ناموس ملت باشد، خود با ناموس مردم این چنین کند. تا انجا که سبط ابن جوزی از علمای اهل سنت می گوید:به خدا سوگند این کاری که از عمر نقل می کنند، قبیح است دست زدن به دختر نامحرم حرام است ... ( وهذا قبیح والله، ثمّ بإجماع المسلمین لایجوز لمس الأجنبیّة فکیف ینسب عمر إلى هذا ؟) تذکرة خواص الأمة : ۳۲۱

رابعا: برفرض هم بگوییم این ازدواج رخ داده باشد، این ازدواج با اجبار و خشونت عمر بوده است . هیثمی از علمای بزرگ اهل سنت نوشته اشت: در برابر اعتراض عقیل به این ازدواج ، علی علیه السلام خطاب به عباس فرمود: خشونت عمر باعث این کاری که می بینی گردید (درة عمر أحرجته الی ماتری) . مجمع الزوائد ج ۴ ص ۲۷۲، معجم کبیر ج ۳ص۴۵.

آیا این ازدواج اجباری نشان از ظلمی نیست که عمر درباره مرتکب شده است؟ آیا شما حاضر هستید ثابت کنید عمر شخص ظالمی بوده است؟! آیا اگر این اتفاق برای یکی از اقوام شما اتفاق بیفتد مثلا یک پیرمرد که قدرت نظامی هم دارد بیاید و از فامیل شما یک دختر ۹ ساله را برای ازدواج خواستگاری کند نگاه شما به این شخص چگونه است ؟ آیا از کار او ناراحت می شوید و یا پدر دختر را مذمت می کنید که چرا دخترت را به این شخص دادی؟!

در خصوص افسانه ازدواج ام کلثوم با عمر مقاله مفصلی در سایت موجود است جهت اطلاع بیشتر به آنجا رجوع کنید

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=۸۳

حالا این تضاد در مذهب شماست یا مذهب شیعیان ؟!

اما درباره سؤال دومتان نیز باید بگوییم این سؤال شما نشان از ضعف علمی و عدم اطلاع جناب عالی از منابع خود و شیعیان است لذا بهتر بود قبل از اینکه قاطعانه بگویید حضرت علی علیه السلام با سه خلبفه بیعت کرد، اول به منابع رجوع می کردید و یا از بزرگان خودتان می پرسیدید تا برایتان روش می شد که آیا واقعا حضرت علی (ع) با خلفاء بیعت کرده است یانه؟!

شیعیان معتقدند که حضرت علی علیه السلام حتی برای یک لحظه نیز با ابوبکر بیعت نکرد و در کتب شما نیز آمده است که حضرت بعد از شش ماه آن هم با اجبار و تهدید و آنهم با دست کشیدن ابوبکر با دست بسته حضرت علی (ع)، بیعت کرد و در هیچ کتابی نیز نیامده است که حضرت علی علیه السلام با عمر و عثمان بیعت کرده باشد

جهت اطلاع بیشتر به این آدرس رجوع کنید تا واقعیات تاریخ بر شما آشکار شود

اما اینکه گفتید امام علی (ع) خلافت ابوبکر و عمر را پسندیده می دانستند هرگز چنین نبوده است؛ زیرا حضرت علی علیه السلام ابوبکر و عمر را دروغگو و گنه‏کار ونیرنگ‏باز مى‏ دانست ؛ « فلمّا توفّی رسول اللّه - صلى اللّه علیه وسلّم - قال أبو بکر : أنا ولیّ رسول اللّه ، فجئتما . . . فرأیتماه کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . ثمّ‏توفّی أبوبکر فقلت : أنا ولیّ رسول‏اللَّه - صلى اللّه علیه وسلّم - وولیّ أبی بکر ، فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً » صحیح مسلم ، ج ۵ ، ص ۱۵۲ ، کتاب الجهاد ، باب ۱۵ ، حکم الفئ حدیث ۴۹ . .

در این صورت چگونه امکان دارد حضرت خلافت آنها را قبول کرده و بپسندد آیا این حرف شما توهین به حضرت علی علیه السام نیست که ایشان را متهم به حمایت از خائن و دروغگو، و گنکار می

خود حضرت شدیداً از کارهای آنان انتفاد کرده اند و اصل خلافت آنها را زیر سؤال برده اند. نمونه آشکار آن در خطبه شقشقیه که قبل از سید رضی اهل سنت نقل کرده اند، مشهود است

اگر واقعا حضرت علی علیه السلام سیره شیخین را می پسندید، چرا در روز شورای ششه نفره وقتی سه بار به حضرت پشنهاد دادند که بر طبق سنت ابوبکر و عمر رفتار کند تا با او بیعت کنند ، حضرت با قاطعیت تمام رد نموده و اعلام کرد معیار و ملاک حکومت من فقط کتاب خدا و سنّت پیامبر است و با وجود این دو ، نیازى به ضمیمه کردن سیره دیگرى نیست.

درخصوص اینکه گفتید آیا پدری حاضر است فرزندش را به نام سرسخت‌ترین دشمن خود نامگذاری کند؟ آن هم در صورتی که پدر علی بن ابی طالب باشد، اولا: اینجا نیز شما یک چیزی را به عنوان فرض ثابت می گیرید بعد اشکال می کنید .شما این را یک چیز حتمی گرفتید که پدر نام فرزندش را انتخاب می کند درحالی که خیلی جاها کسان دیگر بویژه مادر نیز نام فرزندش را انتخاب می کند همچنانکه خود عمر نام فرزند حضرت علی (ع) را به عمر نام گذاری کرد

ثانیا: اگر قرار بود که امیر مؤمنان علیه السلام نام فرزندش را ابوبکر بگذارد، از نام اصلى او (عبد الکعبه، عتیق، عبد الله و... با اختلافى که وجود دارد) انتخاب مى‌کرد نه از کنیه او یعنی ابوبکر

ثالثا: بنا بر قولى، نام این فرزند را امیر مؤمنان علیه السلام، عبد اللّه گذارد که در کربلا سنّش ۲۵ سال بوده است

رابعا: چه کسی گفته علی (ع) اولین قرریش بوده که نام فرزندانش را به اسم خلفاء گذاشت؟ خیلی از صحابه بودند که نام شان ابوبکر و یا عمر و عثمان بود یکی از صحابه نامش عثمان بن مظعون بود از طرف دیگر فرزند حضرت علی علیه السلام که عثمان نام داشت بعد از پیامبر متولد شد آیا حضرت علی علیه السلام اولین شخصی بود که نام فرزندش را به نام عثمان گذاشت؟! مگر اینکه بگوییم عثمان بن مظعون که لاز صحابه بود، بعد از فرزند حضرت علی (ع) متولد شده باشد!!!

جهت اطلاع در این خصوص نیز به این آدرس رجوع کنید

اما سؤال آخرتان نیز نشان از بی اطلاعی شما از مسئله علم غیب پیامبر و ائمه علیهم اذلسلام صلی الله علیه و آله است؛ زیرا هرچند امامان علهم السلام از علم غیب خدادادی برخوردار بودند و از گذشته و آینده خبر می‌دادند و از نحوه شهادت خود با خبر بودند، ولی مکلف نبودند طبق علم‌شان عمل کنند، بلکه در همه مواردمگر مصلحت ایجاب کند، مطابق آن چه علوم عادی اقتضا می‌کرد، عمل می‌نمودند. همان گونه که خداوند می‌توانست در تمام برخوردهای بین کفر و توحید، پیامبران، امامان و اولیای الهی و رهروان راه حق را پیروز گرداند و کفر و کافران را مغلوب کند، ولی این کار را جز در موارد استثنایی انجام نداد، زیرا که سنت الهی بر این است که جریان امور دنیوی به طور عادی و طبیعی پیش رود.

حال ما نیز از شما سؤالی داریم اگر می شود پاسخ بدهید .پیامبر که عالم به همه چیز است ، غذای مسموم را خوردند آیا خودکشی کردند؟!

شما مگر معتقد نیستید که عمر بن خطاب علم غیب می دانست؟ همچنانکه داستان ساری الجبل معروف است یا اینکه از آتش سوزی خانه یک نفر خبر داد. قال من بنی ضرام قال من أین أقبلت قال من حرة النار قال فأین ترکت أهلک قال بلظى قال أدرک أهلک فقد احترقوا فکان کذلک قوله من الحرقة لأن بنی حمیس یقال لهم الحرقة حمیس بضم الحاء المهملة وفتح المیم وبالیاء تحتها نقطتان وآخره سین مهملة . اللباب فی تهذیب الأنساب ج ۲ ص ۲۶۳

در این صورت که علم غیب داشتند چرا به مسجد رفت تا کشته شود آیا این خودکشی نیست؟!

ثالثا:این حرف شما بر خلاف سیره صحابه می باشد؛ زیرا صحابه در رکاب پیامبر صلی الله علیه و آله عاشقانه به جنگ می رفتند و احتمال شهادت و کشته شدنشان نیز وجود داشت آیا رفتن آنها به جنگ خودکشی بود؟! شهادت را با خودکشی اشتیاه نگیرید خیلی از جاها انسان خود را به خطر می انذازد تا بلاء و یا مشکلی را بر طرف کند شهادت ائمه باعث شد دین از خطر سقوط محفوظ بماند آیا این خودکشی است؟! اگر خدادیی نکرده بچه شما در آب بیفتد و احتمال غرق شدنش نیز وجود دارد اگر شما خود را به آب بیندازید و او را نجات بدهید و از آن طرف هم می دانید که احتمال غرق شدن خود نیز هست آیا این خودکشی است؟!

بنابرین عوض اینکه خود را به این در و آن دربزنید مقداری محققانه تحقیق کنید و تعصب را کنار بگذارید تا نور حقیقت برای شما روشن شود

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات