درباره ما

اگر دین در جریان غدیر کامل شد دیگر چه نیازی به حدیث قرطاس بود؟
کد سؤال: ۳۱۱۱۹نبوت »حضرت محمد (ص) »حدیث قرطاس
تعداد بازدید: ۲۷
اگر دین در جریان غدیر کامل شد دیگر چه نیازی به حدیث قرطاس بود؟

استاد قزوینی:nبلهnبیننده:nحدیث را بیان کردند؟nمجری:nیعنی مفادش را بیان کردند؟nبیننده:nبلهnمجری:nابن عباس بیان می‌کند که چه بوده است.nبیننده:nنفرمودند.nفرمودند: که کاغذی بیاورید که من برای شما چیزی بنویسم که گمراه نشوید.nقبل از آن ما به وسیله دین مبین اسلام و نبوت حضرت رسول و قرآن کتاب خدا هدایت شده بودیم.nمجری:nپس چرا قرآن می‌فرماید:nالْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا.nسوره مائده آیه۳nبیننده:nاین آیه قبل از آن بوده است.nاستاد قزوینی:nاین آیه آخرین آیه‌ای است که بر پیامبر نازل شده است.nبیننده:nاز مکه برگشته بودند و دین کامل شده بود.nوقتی که حضرت علی را به امامت نصب کردند (به قول شما) اگر این جوری بگیریم، امروز دین کامل شده است، دیگر احتیاجی به همچین حدیثی نیست.nوقتی که فرمودند:nالْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْnسوره مائده آیه۳nاین آیه بعد از نصب حضرت علی به عنوان امامت نازل شد و دین کامل شد. بعد از کامل شدن دین ما چه چیزی می‌خواهیم؟nاستاد قزوینی:nبزرگان شما اعلام کرده‌اند که مراد از این حدیث قرطاس که پیغمبر اکرم می‌خواست بیان کند چه بوده است.nبیننده:nهر چه که آورده باشند، من دارم از شما می‌پرسم. خودمان دو نفری حرف می‌زنیم.nاستاد قزوینی:nبزرگان اهل سنت گفته‌اند که مراد نبی مکرم از حدیث قرطاس این بود که می‌خواست یک کلمه‌ای را بیاورد که امت اسلامی از گمراهی نجات پیدا کند.nمجری:nاین عبارت را فرمودند:nلن تضلوا بعدهnما می‌خواهیم بگوییم که فلسفه این‌که با این کلام مخالفت شد و اجازه ندادند چیست. ما وقتی تمام احادیث حضرت رسول را می‌بینیم، فقط این کلام یک جا تکرار شده است آن هم در حدیث ثقلین است.nوقتی حدیث ثقلین را می‌فرماید:nما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدهnمن دو چیز گران بهاء برای شما می‌گذارم که این‌ها قرآن و عترت من است.nاین‌ها از هم جدا نمی‌شوند و اگر شما به این دو تمسک کنید، هرگز گمراه نمی‌شوید. در حدیث قرطاس این بحث می‌شود، یاد آور حدیث ثقلین می‌شود و حاضرین هم متوجه می‌شوند و مخالفت می‌‌کنند.nاستاد قزوینی:nابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری می‌گوید:nوقیل بل أراد أن ینص على أسامی الخلفاء بعده حتى لا یقع بینهم الاختلاف قاله سفیان بن عیینة.nفتح الباری، ج۱، ص ۲۰۹nپیغمبر در حدیث قرطاس می‌خواست اسامی خلفاء بعد از خودش را بنویسد تا بعد از او اختلافی در میان امت ایجاد نشود و این را سفیان بن عیینه می‌گوید.nسفیان بن عیینه از فقهاء به نام اهل سنت است.nجناب آقای عینی در کتاب عمدة القاری می‌گوید:nوقال سفیان بن عیینة : أراد أن ینص على أسامی الخلفاء بعده حتى لا یقع منهم الاختلاف.nعمدة القاری، ج۲، ص ۱۷۱nاین چیزی است که بزرگان شما این را نقل کرده‌اند.nاین قسطلانی در نرم افزارهایی که در کامپیوتر من در اختیار دارم نیست.nقسطلانی هم می‌گوید:nأکتب لکم کتابا فیه النص علی ائمة من بعدی.nارشاد الساری جلد ۱ صفحه ۲۰۷nپیغمبر می‌گوید: می‌خواهم چیزی بنویسم که نام ائمه بعد از من در اینجا گنجانده شود.nایشان از علمای بزرگ اهل سنت است.nاز بزرگان معاصر جناب آقای احمد امین مصری که متوفای ۱۳۷۳ هجری قمری است می‌گوید: پیغمبر در آن بیماری‌شان که فرمود: قلم و کاغذی بیاورید که بنویسم چیزی که گمراه نشوید، آنجا می‌گوید:nاراد أن یعین من یلی الامر من بعده.nیوم الاسلام صفحه۴۱nمی‌خواست نام والیان بعد از خودش را بنویسد.nشما می‌گویید: چه می‌خواست بنویسد، بزرگان شما این گونه گفته‌اند.nبینندهnشما کتاب‌ها را کنار بگذارید. اگر روزی که دین کامل شد و پیغمبر به مدینه برگشتند و بعد از آن مریض شدند و وفات فرمودند، خوب دین در قضیه غدیر کامل شده بود، احتیاجی به حدیث دیگری نیست. وقتی دین کامل شد، بعد از کامل شدن ما چه چیزی می‌خواهیم؟nمجری:nعلت کامل شدن دین چیست؟nبیننده:nعلت آن همین آیه است. این‌که توحید و نبوت و رسالت و شریعت را برای ما بیان کرده است.nمجری:nدر این آیه چه اتفاقی افتاده است؟nبیننده:nبعد از این‌که دین کامل شد ما چه چیزی می‌خواهیم؟nاستاد قزوینی:nدین کامل شده است؛ ولی بعد از نبی مکرم، پیغمبر اکرم می‌داند که دست‌هایی خواهد آمد و عواملی دست به دست هم می‌دهد که موجب انحراف امت اسلامی می‌شود.nپیغمبر می‌فرماید: چیزی بنویسم که والیان و امامانی بیایند تا دین را از تحریف نجات بدهند. کامل شدن دین با این قضایا هیچ ارتباطی به هم دیگر ندارند.nبیننده:nمگر شما نمی‌گویید: امامت منصوب از جانب خدا است؟nمجری:nبلهnبیننده:nاحتیاجی به گفتن پیامبر نیست. چیزهایی که خداوند در قرآن فرموده است، پیغمبر به آن اصرار نکرده است، فقط آن‌ها را توضیح داده است. نگفته است که شما فلانی را انتخاب کنید.nاستاد قزوینی:nصدای شما را متوجه نمی‌شوم.nبیننده:nاگر خداوند حضرت علی را تعیین کرده است، احتیاجی نیست که پیغمبر ایشان را تعیین کند.nاستاد قزوینی:nباز هم متوجه نشدم که شما چه می‌گویید.nمجری:nخدا که تعیین کرده است، این تعیین باید از زبان پیغمبر گفته شود.nبیننده:nاز زبان خودش بگوید در قرآن.nاستاد قزوینی:nدر قرآن هم آمده است.nمجری:nخداوند در قرآن می‌فرماید:nوَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى.nسوره نجم آیه ۳ و ۴nاستاد قزوینی:nخداوند در آیه ۵۹ سوره نساء می‌فرماید:nیَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْnبیننده:nپس چرا آنجا نگفته است: اطیعوا اولی الامر؟nاستاد قزوینی:nیعنی اطاعت از پیغمبر و اطاعت اولی الامر یکسان است و برای همین اولی الامر تکرار نشده است.nبیننده:nاطاعت خدا و اطاعت پیامبر یکسان است؛ اما اولی الامر یکسان نیست. چرا؟nاستاد قزوینی:nشما چه می‌گویید؟nبیننده:nچرا اطیعوا را برای اولی الامر نیاورده است؟nاستاد قزوینی:nبرای این‌که اولی الامر، اطاعتش با پیغمبر یکسان است.nدر آیه دیگر می‌فرماید:nإِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَnسوره مائده آیه ۵۵nشما بگویید که چرا ولیکم الله گفته و ولیکم الرسول نگفته است.nاین قانون ادبیات عرب است.nاگر یک مبتدایی آمد و چند خبر برای آن آمد؛ یعنی تمام این محمول حمل بر یک موضوعی شد، آن موضوع در تمام این محمول‌ها یک نواخت است.nولیکم الله و رسول و الذین آمنواnیک ولی آمده است و یک محمول الله است و یک محمول رسول است و یک محمول الذین آمنوا است.nاگر تفاوت داشته باشد؛ یعنی یک جا یک مبتدایی آمده است و یک موضوعی آمده است و محمول‌ها در حمل‌شان بر موضوع تفاوت دارد.nدر این آیه می‌فرماید:nقُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَnسوره توبه آیه ۶۱nکلمه یؤمن تکرار شده است؛ چون ایمان پیغمبر به خدا، ایمان واقعی است و ایمان پیغمبر به مردم و مؤمنین، ایمان ظاهری است.nآن‌ها می‌آمدند یک چیزی می‌گفتند و پیغمبر هم به ظاهر آن‌ها را تأیید می‌کردند.nبرای همین ایمان پیغمبر به مؤمنین با ایمان پیغمبر به الله تفاوت دارد، یؤمن تکرار شده است.nدر آیه ولایت، ولایت الله و رسول و ولایت امیرالمؤمنین، یک نواخت است و یک موضوع آمده است و سه محمول دارد.nبینندهnچرا در آیه دو تا اطیعوا آمده است؟ مگر معطوف نیستند؟ چرا دو بار تکرار کرده است؟nاستاد قزوینی:nاطاعت خدا با اطاعت پیغمبر خیلی تفاوت دارد، اطاعت خدا یک اطاعت دیگری است.nشما می‌خواهید اطاعت از خدا را با اطاعت از پیغمبر یک نواخت بدانید؟nاطاعت خدا، اطاعت ذاتی است؛ ولی اطاعت پیغمبر، به تبع اطاعت خدا است.nبیننده:nبه لحاظ فلسفی‌اش را نمی‌گوییم. به لحاظ ادبی و نحوی آن را می‌گوییم.nاستاد قزوینی:nچون اطاعت از اولی الامر برگرفته از اطاعت از پیغمبر است، تفاوتی ندارد؛ همان طوری که در غدیر خم هم فرمود:nأَلَسْتُ أَوْلَى بِکُمْ من أَنْفُسِکُمْ قالوا بَلَى قال فَمَنْ کنت مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُnالمعجم الکبیر، ج ۵، ص ۱۹۵nآمد آن ولایتی را که خدای عالم در آیه ۶ سوره احزاب تثبیت کرده است برای امیرالمؤمنین هم تثبیت کرد. الان نزدیک ۱۸ دقیقه است که ما در خدمت شما هستیم.nجناب آقای حسین نژاد آدم مؤدبی است و ما به ایشان احترام می‌گذاریم و این مباحث را اگر قبلا بزرگواری کنند بنویسند، تا خیلی سریع این‌ها را بخوانند. ایشان حرف‌های خوبی داشتند.nn.n
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت