درباره ما |
کد سؤال: ۳۱۱۰۵ | ولایت فقیه نهج البلاغه امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت عامه »امامت عامه مفاهیم و کلیات »طریق تعیین امام امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) و خلفاء چند سؤالی | تعداد بازدید: ۵۵ |
استاد قزوینی:nدر آیه ۱۲۴ سوره بقره جواب شما را خدا داده است.nإِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا.nخدا نسبت به حضرت ابراهیم میگوید من تو را به عنوان امام نصب میکنم.nاین خیلی واضح و روشن است و در آیه ۶۷ سوره مائده هم ما خواندیم که :nیا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ان علیا ولی المومنین.nاز کتاب آقای آلوسی هم خواندیم ج ۶، ص۱۹۳ که گفتندکه از عبد الله مسعود در زمان پیامبر این گونه قرائت میشد.nو سنت قبیح هم از منابع عزیزان اهل سنت هم که ما قبلاً آوردیم براینکه پیامبر اکرم در ابتدای امر که نبوتشان را به مردم ابلاغ میکردند مردم میگفتند که یا رسول الله ما حاضریم با تو بیعت کنیم و تو را به نبوت بپذیریم به شرط اینکه امامت بعد از تو به عهده ما باشد.nپیغمبر فرمود :nالأمر إلى الله.nامر امامت به دست خداست.nیضعه حیث یشاء.nهرکس را صلاح بداند امام قرار میدهد.nالسیرة النبویة، ج۲، ص ۲۷۲nالثقات، ج۱، ص۹۰nاینها را ما قبلاً هم خدمت شما عزیزان مطرح کردیم .nمجری:nهمان طوری که در قرآن جعل انبیاء توسط خداوند بوده است، اوصیاء انبیاء مانند هارون که جانشین و وصی حضرت موسی بود جعلش توسط خداوند بود.nبیننده :nگوش بدهید، مقام معظم رهبری که امام ما است الان.nاستاد قزوینی :nعزیز من شما الآن سؤال کردید از من که امام بعد از پیامبر را چه کسی انتخاب میکند. شما از امامت و رهبری مقام معظم رهبری سؤال کردید یا خلافت و امامت بعد از پیامبر ؟nبیننده :nخوب این هم ربط پیدا میکند.nاستاد قزوینی :nاصلاَ هیچ ربطی ندارد.nبیننده :nشما میگویید خداوند امام را تعیین میکند پس امام خمینی و مقام معظم رهبری هم که امام ما هستند.nاستاد قزوینی :nنه، به هیچ وجه امام ما نیستند، آنها ولی فقیه هستند و نایب امام هستند برادر من اینها را قاطی نکنید.nبیننده :nپس چرا حضرت علی در نهج البلاغة میگوید: شورا برای مهاجرین و انصار است و امامی که توسط شورا و مهاجرین تعیین میشود. از این حرف امیرالمؤمنین مشخص است که خود بندگان، امام را تعیین میکند و نه خداnاستاد قزوینی :nشما میتوانید آن عبارت امیرالمؤمنین را بخوانید ؟nبیننده :nنهج البلاغه را دارم ولی در نهج البلاغه ای که من دارم این عبارت موجود نیست ولی در نهج البلاغه آقای ابن ابی الحدید و استاد کریمیان این عبارت را آورده اند و گفته بود که حضرت فرموده است :nشورا برای مهاجرین و انصار است و هرکس در این شورا تعیین شود امام ماست.nحالا شورا مگر خدا بوده است نعوذ بالله ؟nاستاد قزوینی :nبرادر من! نهج البلاغه برای شما حجت است؟.nبیننده :nحجت است.nاستاد قزوینی :nچند جای دیگر هم امیرالمؤمنین صراحتاً گفته است که انتخاب ما به دست خداوند بوده است و بشر در انتخاب ائمه دخالتی نداشتند.nدر نامه ۶ نهج البلاغه نامه ای است به معاویه و از باب الزام میگوید :nمعاویه تو که در شام هستی و به من نامه نوشتی که با تو بیعت نمی کنم؛ پس چرا با ابو بکر و عمر بیعت کردی؟ اگر ملاک تو این است که مهاجرین و انصار با ابو بکر و عمر بیعت کردند تو با آنها بیعت کردی، خوب مهاجرین و انصار هم با من بیعت کردند.nاین در حقیقت از باب احتجا ج است خود جناب آقای خوارزمی حنفی که از بزرگان و شخصیت های برجسته اهل سنت است کتابی دارد به نام المناقب که در آن صراحتاً میگوید: امیر المؤمنین نامه نوشت به معاویهnلأخذ الحجة علیهnبرای اینکه اتمام حجت کند با او.nمعاویه نه قرآن را قبول دارد نه سنت را قبول دارد چکار کند علی با او ؟ از باب الزام خصم و اتمام حجت امیرالمؤمنین میگوید: این بیعت با ابو بکر و عمر اگر به خاطر این بوده است همین ملاک در من هم است و اضافه در بعضی از روایات دارد که اگر چنانچهnفإذا اجتمعوا على رجل فسموه إماما، کان ذلک رضى الله.nاگر مهاجرین و انصار آمدند با کسی بیعت کردند این موجب رضایت مهاجرین و انصار است. نهnذلک رضى اللهnهمنطوری که در بعضی از نسخه ها آمده است.nو اضافه این نام حجت است امیر المؤمنین کفر معاویه را در اینجا ثابت کرده است، حضرت فرمود هرکس از آنچه که مهاجرین و انصار انتخاب کردند سرباز بزند در حقیقت توnعلى اتباعه غیر سبیل المؤمنین.nکردیnوولاه الله ما تولى وأصلاه جهنم.nنتیجه تو رفتن در آتش جهنم است.nاگر واقعاً اول نامه را قبول میکنید آخر نامه هم میگوید:nفان أبى قاتلوه على اتباعه غیر سبیل المؤمنین وولاه الله ما تولى وأصلاه جهنم.nالمناقب - الموفق الخوارزمی، ص ۲۰۲nخوب اینها را هم حاضر هستید قبول کنید یا فقط اول این قضیه را قبول دارید ؟nو اضافه روایات متعددی در نهج البلاغه امده است که :nلا یقاس بآل محمّد صلَّى اللَّه علیه و آله من هذه الأمّة أحد.nلهم خصائص حقّ الولایة ، و فیهم الوصیّة و الوراثة.nولایت حق مخصوص آل محمد است و وصیت پیامبر بر آل محمد بوده است.nخطبه دوم نهج البلاغهnدر خطبه ۱۴۴ نهج البلاغه امیر المؤمنین میفرماید:nانّ الائمة من قریش غرسوا فى هذا البطن بنى هاشم.nامامت مخصوص بنی هاشم است.nلا تصلح على من سواهم .nغیر از بنی هاشم صلاحیت برای امامت ندارند.nو وقتی امیر المؤمنین سلام الله علیه به خلافت میرسد صراحتاً میگوید:nالآن إذ رجع الحق إلى أهله ونقل إلى منتقله.nالآن حق به حق دار رسید.nنهج البلاغة - خطب الإمام علی ( ع ) - ج ۱، ص ۳۰nاگر بناست شما نامه ۶ نهج البلاغه را در نظر بگیرید نامه ۱۴۴ نهج البلاغه ، خطبه دوم نهج البلاغه و دیگر کلمات امیر المؤمنین را هم در نظر داشته باشید.nبیننده :nآقای قزوینی شما میگویید حق شخصی و حقشان گرفته شده است، یعنی حق علی گرفته شده، امام حسن گرفته شده است، امام حسین هم گرفته شده است تا امام عسکری.nپس چرا حضرت علی در زمان همان گونه که پیامبر فرموده است اگر به شما ظلم شد سا کت ننشینید و در برابر آنان بایستید هیچ حرفی نزد و شمشیر را از غلاف نکشیده است؟nاستاد قزوینی:nآیا برای شما ثابت شده است که امیر المؤمنین برای گرفتن حق خود هیچ کاری نکرده است؟nبیننده :nهیچ جای نهج البلاغه این موجود ندارد.nاستاد قزوینی:nاگر من از نهج البلاغه آوردم چی؟nبیننده:nحضرت علی شمشیر برداشته و بر علیه حضرت عمر و ابو بکر و عثمان جنگیده است؟nاستاد قزوینی :nدر نهج البلاغه موارد متعدد آمده است که امیر المؤمنین سلام الله علیه میگوید:nوطفقت أرتأی بین أن أصول بید جذاء.nآیا من با دست خالی در برابر اینها قیام کنم.nأو أصبر على طخیة عمیاء.nیا بر این محیط خفقان زا و تاریک صبر کنم؟nنهج البلاغة - خطب الإمام علی ( ع ) - ج ۱، ص ۳۱nاینجا کاملا امیر المؤمنین میگوید من چون نیرو نداشتم.nبیننده :nبنی هاشم چه بودند ؟nاستاد قزوینی :nبنی هاشم چند نفر بودند؟ ۲۰ نفر ؟ ۳۰ نفر یا ۵۰ نفر در برابر چند نفر؟nشما میگویید در نهج البلاغه نیست و من از نهج البلاغه آوردم. خطبه ۲۶ نهج البلاغه را بخوان.nبیننده :nنهج البلاغه ای را که امروز داریم درست و غلط بودنش را خدا میداند.nاستاد قزوینی :nببین عزیز من این راه و رسم حرف زدن نیست شما گفتید در نهج البلاغه نیست و من از خطبه ۳ نهج البلاغه آوردم، خطبه ۲۶ نهج البلاغه را مطالعه کن که امیر المؤمنین میفرماید:nفنظرتnنگاه کردم که بخواهم قیام کنم و با آنها بجنگم .nفإذا لیس لی معین إلا أهل بیتیnغیر از اهل بیت من کسی در سپاه من نبود و از من دفاع نکرد.nفضننت بهم عن الموتnترسیدم اگر اهل بیتم را در برابر شمشیر طرفداران خلیفه قرار بدهم از بین بروند و دیگر آثاری از اهل بیت پیامبر نماند.nنهج البلاغة - خطب الإمام علی ( ع ) - ج ۱ ص ۶۷nبیننده:nآهان شما گفتید حضرت علی ترسیده استnاستاد قزوینی :nخطبه ۲۱۷ نهج البلاغه را هم بخوان برادر عزیزم.nبیننده :nشما گفتید حضرت علی از اینکه اتفاقی برای اهل بیتش نیفتد ترسیده است؛ پس چرا پیامبر ما حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم از هیچ چیز نترسید ، زمانی که بنی قریش آمدند علیه پیامبر وارد جنگ شدند و پیامبر کسی را نداشت وقتی که پیامبر شخص خودش به آن شهر رفت و او را سنگ باران کردند پیامبر از هیچ چیز نترسید؛ ولی علی که داماد رسول الله علیه و آله وسلم باشد باید این گونه باشد و از حق دفاع کند.nمجری :nدر این ۱۳ سال پیامبر قیام کرد ؟ چرا از مکه فرار کرد و به مدینه رفت ؟nبیننده :nچون مهاجرین و انصار را داشت . قبلش چرا در قریش ۳ سال رفتند در شعب ابو طالب ماندند.nاستاد قزوینی :nپیامبر که بنی هاشم را داشت پس چرا قیام نکردند ؟nمجری :nچرا وقتی اصحابش را در مقابل خودش شکنجه میکردند چیزی نمی گفتند؟nبیننده :nپیامبر گذاشت تا اصحابش شکنجه شوند و منتظر بود تا خدا او را یاری کند.nاستاد قزوینی:nپس علی هم منتظر بود تا خدا یاریش کند. عزیز من شما اولاً مطالعه بکنید ، در صحیح بخاری آمده است که : افرادی که در کنار پیامبر بودند از او دفاع نکردند به پیامبر سنگ میزدند و بر سر او زباله میریختند و جناب ابو بکر و دیگران نظاره میکردند.nحتى جَاءَتْهُ فَاطِمَةُ فَطَرَحَتْ عن ظَهْرِهِnتا فاطمه زهرا آمد و خاکروبه را از سر پیامبر برداشت و او را پاک کرد.nاین در صحیح بخاری است.nصحیح البخاری، ج۱، ص ۱۶۸nپیامبر اکرم در آن ۱۳ سال هیچ قیامی نکرد؛ بلکه ۳ سال تمام در شعب ابو طالب با اینکه ابو طالب و بنیهاشم یاران او بودند و قطعاً یاران پیامبر در مکه بیش از یاران امیر المؤمنین در مدینه بودند؛ بلکه عاقبت هم پیامبر از دست قریش فرار کرد و به غار ثور رفتند و از آنجا هم شبانه به مدینه رفت.nشما هر دلیلی آوردید که نبی مکرم در مکه قیام نکرد در برابر قریش همان دلیل برای عدم قیام امیر المؤمنین است. خود امیر المؤمنین سلام الله علیه میفرماید :nلی فی رسول الله علیه أسوة.nاگر من قیام نکردم خواستم از پیامبر اکرم اسوه بگیرم.nشرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج ۲، ص ۲۷۵nاین کاملاً عبارتی است که خود امیر المؤمنین در کتاب های شیعه و اهل سنت تمام این قضایا آمده است. لطف کنید با مطالعه تشریف بیاورید.n |