درباره ما |
کد سؤال: ۳۰۴۹۹ | احکام فقهی »تقلید ادیان و مذاهب »شیعه شناسی | تعداد بازدید: ۷۴ |
یک نفر از چند نفر تقلید نمیکند. بعضیها نظر حضرت آیت الله العظمی سیستانی میپسندند و از او تقلید میکنند و بعضیها نظر حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی یا حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی یا حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی یا حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی یا حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) یا حضرت آیت الله العظمی اراکی (ره) یا دیگر مراجع عظام تقلید را میپسندند و از آنها تقلید میکنند. در اول تمام رسالهها هم چگونگی راه تشخیص یک مرجع و راه تشخیص أعلمیت مرجع بیان شده است.nگروهی از شما أهل سنت هم از آقای مالک تقلید میکنید و گروهی از آقای أبو حنیفه و گروهی از آقای احمد بن حنبل و گروهی هم از آقای شافعی و اینها تقریباً ۱۳۵۰ سال قبل از دنیا رفتهاند. چرا شما از آنها تقلید میکنید؟ شما که میگویید ما أهل سنت با هم هیچ اختلافی نداریم و همه قائل به سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و قرآن هستیم. مگر آقایان مراجع عظام تقلید ما غیر از کتاب و سنت عمل میکنند؟ اینها هم به کتاب و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و قول ائمه (علیهم السلام) عمل میکنند. در میان خود آقایان أهل سنت ببینید که چه غوغایی است! آقای أبو حاتم که از او به «المحدث الإمام» تعبیر میکنند، میگوید:nمن لم یکن حنبلیا فلیس بمسلم.nهر کس حنبلی نباشد، مسلمان نیست.nتذکرة الحفاظ للذهبی، ج ۳، ص ۱۱۸۷ ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج ۲۹، ص ۳۰۳nیعنی شافعیها و حنفیها و مالکیها مسلمان نیستند. از آن طرف هم آقای أبو بکر مقری میگوید:nتمام حنبلیها کافر هستند.nشذرات الذهب، ج ۳، ص ۲۵۲nآقای أبو اسحاق شیرازی، امام شافعیها میگوید:nهر کس که اشعری نیست، کافر است.nیعنی تمام معتزلیها کافر هستند و أکثر أهل سنت ایران و حنفیها که ماتریدی هستند، کافر هستند.nشرح لمعه، ج ۱، ص ۱۱۱nآقای عبد الله انصاری هم اشعریها را لعنت میکند.nمختصر طبقات الحنابلة للشطی، ص ۷nاز اینگونه قضایا بسیار در کتابهای أهل سنت آمده است که یک فرقه، فرقه دیگر را تکفیر میکرد و آن فرقه هم این فرقه را تکفیر میکرد. آقای محمد بن موسی حنفی میگوید:nلو کان لی أمر لاخذت الجزیة من الشافعیة.nاگر من قدرت داشتم، از تمام شافعیها جزیه میگرفتم.nمیزان الإعتدال للذهبی، ج ۴، ص ۵۱ ـ لسان المیزان لإبن حجر العسقلانی، ج ۵، ص ۴۰۲nیعنی شافعیها را أهل کتاب میدانم و مسلمان نمیدانم و مانند یهود و نصاری هستند.nاز آن طرف هم آقای بروی، فقیه شافعی میگوید:nلو کان لی أمر لوضعت علی الحنابلة الجزیة.nاگر برای من امکان داشت، از تمام حنبلیها (به عنوان یهود و نصاری) جزیه میگیرم.nالعبر فی خبر من غبر للذهبی، ج ۳، ص ۵۲ ـ شذرات الذهب، ج ۴، ص ۲۲۴nاینها اختلافاتی است که در کتابهای أهل سنت به وفور آمده است. این فرقه، آن فرقه را تکفیر میکند و آن فرقه هم این فرقه را تکفیر میکند. آن وقت این آقا میفرماید که ما أهل سنت هیچ مشکلی نداریم و همدیگر را قبول داریم و به کتاب و سنت و قیاس عمل میکنیم. این قیاس از کجا آمده است؟ آیا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است به قیاس عمل کنید؟ آیا صحابه به قیاس عمل میکردند؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:nستفترق أمتی علی بضع و سبعین فرقة، أعظمها فرقة یقیسون الأمور برأیهم، فیحرمون الحلال و یحللون الحرام.nأمت من به هفتاد و اندی فرقه تبدیل میشوند و اکثریت اینها که أهل هلاکت هستند، دستهای هستند که با رأی خودشان در أمورشان به قیاس عمل میکنند و بر اساس آن، حلال را حرام میکنند و حرام را حلال میکنند.nالمستدرک علی الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج ۳، ص ۵۴۷ و ج ۴، ص ۴۳۰ ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهیثمی، ج ۱، ص ۱۷۹ ـ المعجم الکبیر للطبرانی، ج ۱۸، ص ۵۱ ـ جامع بیان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج ۲، ص ۷۶ ـ الإحکام لإبن حزم، ج ۸، ص ۱۰۶۸ ـ تاریخ البغداد للخطیب البغدادی، ج ۱۳، ص ۳۰۹ و ۳۱۰ ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج ۶۲، ص ۱۵۱ ـ لسان المیزان لإبن حجر العسقلانی، ج ۱، ص ۹۴nآقای حاکم نیشابوری این حدیث را میآورد و میگوید:nهذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه.nاین روایت بنابر شرایط صحیح بخاری و صحیح مسلم صحیح است، ولی آنها این حدیث را نیاوردهاند.nحضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در کتاب لمحات، صفحه ۴۵ میفرماید:nو لا یخفی أن معظم أهل السنة و الجماعة هم أهل الرأی و القیاس.n۲. بله، ادامه این حدیث را هم میگوییم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:nما أنا علیه الیوم و أصحابی.nآنچه که امروز، من و أصحابم بر آن عقیده هستیم، هر کس بر عقیده امروز من و أصحابم بماند، أهل نجات است.nیعنی هر کس بر آن عقیدهای باشد که من و صحابهام امروز بر آن عقیده هستیم، أهل نجات است و آن عقایدی که فردا صحابه تغییر میدهند، خیر. این اشارهای است به حدیث حوض که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:nبعد از من، أصحاب من مرتد میشوند.nبه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گفته شد:nأنهم إرتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری.nصحابه تو بعد از تو مرتد شدند و به زمان جاهلیت برگشتند.nپیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید که دستهدسته اینها را به طرف آتش جهنم میبرند و:nفلا أراه یخلص منهم إلا مثل همل النعم.nجز تعداد اندکی از اینها نجات پیدا نمیکنند.nصحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج ۷، ص ۲۰۸، ح ۶۵۸۷، کتاب الرقاق، باب فی الحوضn۳. آقای برقعی و قلمداران و طباطبائی در کجا گفتهاند که ما سنی شدهایم؟nبیننده (ادامه بحث):nمن یک دلیل دارم: شما یکی از علماء أهل تشیع را پیدا کنید که بگوید حضرت أبو بکر صدیق (رضی الله عنه). شما در کل برنامههایتان که خیلی برای صحابه یا خلفاء راشدین احترام میگذارید، میگویید جناب أبو بکر، جناب عمر یا جناب عثمان. ولی این آقا، حتی CDهای صوتی این آقا هست که میگوید أبو بکر صدیق (رضی الله عنه).nجواب:nاینها در هیچیک از کتابهایشان به هیچوجه ننوشتهاند که ما سنی شدهایم؛ نه آقای برقعی و نه آقای قلمداران. حتی خود آقای طباطبایی که خلف صالح یا ناصالح اینهاست، من دستخط او را دارم که رسماً نوشته است: «من نه شیعه هستم و نه سنی؛ من مسلمانم»؛ حتی سنی بودن را نفی کرده است. اگر بنا بر این باشد، پس ما هم چون میگوییم جناب أبو بکر و جناب عمر، دست از تشیع برداشتهایم. این دلیل نیست که اگر کسی گفت أبو بکر صدیق، سنی باشد.nمرحوم علامه امینی (ره) وقتی میخواهد از مطاعن أبو بکر بحث کند، إبتداء آنچنان از او تجلیل میکند و میگوید که ما نمیتوانیم حق او را ضایع کنیم و اول اسلام آورد و هجرت کرد و چنین و چنان کرد که صحبتهایش به سخن علامه امینی (ره) نمیخورد. بعد هم شروع میکند به کارهای نادرستی که أبو بکر انجام داده را یکی پس از دیگری از منابع أهل سنت میآورد. علامه عسکری (ره) هم هر کجا اسم أبو بکر را میآورد، «رضی الله عنه» گفته است. پس چون او «رضی الله عنه» گفته است، سنی شده است. ما در بعضی از کتابهایمان مانند قصة الحوار الهادی، گاهی حرف «ر» و «ز» قرار دادهایم؛ پس ما هم سنی شدهایم. اینها ملاک نیست. بلکه برای این است که ما آن ادب خودمان را نسبت به مقدسات طرف مقابل اثبات کنیم. نه آقای برقعی سنی شده بود و نه آقای قلمداران سنی شده بود و نه دیگر آقایانی که هر روز از آنها نام میبرید، هیچ کدام از آنها حتی یک جمله هم نگفتهاند که ما سنی شدهایم. اینها انتقاد داشتهاند و حرفهایی میزدند. آقای برقعی حدود ۳۵ کتاب نوشته در اثبات حقانیت شیعه و حدود ۳۸ کتاب نوشته علیه شیعه. اینکه علیه شیعه کتاب نوشته، نگفته که من سنی شدهام.n |