درباره ما |
کد سؤال: ۳۰۴۲۱ | امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) »فرزندان امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) | تعداد بازدید: ۵۰ |
ما قبلاً در این مورد مفصل توضیح دادهایم، ولی الآن هم به صورت مختصر توضیح میدهم. با اینکه برادرمان جناب آقای أبو القاسمی به صورت مفصل بحث کردهاند و روی سایت شبکه هم گذاشتهایم و میتوانید فایل صوتی و تصویری و متنی آن را مشاهده کنید.n nأولاً:nطرف حساب ما، آقایان سنی هستند. آقای صالحی شامی (متوفای ۹۴۲ هجری) که از علماء بزرگ أهل سنت است، میگوید که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) دختری به نام أم کلثوم نداشت.nسبل الهدی و الرشاد للصالحی الشامی، ج ۱۱، ص ۲۸۸nآقای سیوطی هم در حاشیه قلیوبی علی شرح جلال الدین، جلد ۳، صفحه ۲۳۶ همین مطلب را دارد.nآقای شیخ محمد خضری که از علماء بزرگ مصر است، در کتاب نور الیقین فی سیرة سید المرسلین، جلد ۱، صفحه ۱۱۱ همین مطلب را داردnاز بزرگان شیعه هم مرحوم رضی الدین حلی (ره) در کتاب العدد القویة، صفحه ۲۴۲ همین مطلب را دارد.nمرحوم حضرت آیت ا... العظمی نجفی مرعشی (ره) در شرح احقاق الحق، جلد ۳۰، صفحه ۱۷۲ همین مطلب را دارد.nجناب باقر شریف قرشی که از علماء بزرگ شیعه در نجف است، در کتاب حیاة سیدة نساء فاطمة، صفحه ۲۱۹ همین مطلب را دارد.n nثانیاً:nاین آقایان میگویند یک دختری به نام أم کلثوم در خانه أمیر المؤمنین (علیه السلام) بوده است، ولی دختر خود أمیر المؤمنین (علیه السلام) نبود، بلکه دختر آقای أبو بکر بوده از أسماء بنت عمیس که بعد از وفات أبو بکر، أمیر المؤمنین (علیه السلام) با أسماء ازدواج کرد و این دختر هم در خانه أمیر المؤمنین (علیه السلام) بزرگ شد و دختر خوانده و ربیبه أمیر المؤمنین (علیه السلام) به حساب میآمد.nجناب آقای نووی (متوفای ۶۷۶ هجری) که از علماء بزرگ أهل سنت است، صراحت دارد:nو أم کلثوم هذه، تزوجها عمر بن خطاب .nأم کلثوم که دختر أبو بکر بود، همین است و عمر بن خطاب با او ازدواج کرده است.nتهذیب الأسماء و اللغات، ج ۲، ص ۶۳۰nاز میان علماء شیعه هم جناب آقای مرعشی نجفی (ره) همین تعبیر را دارد و میگوید که این أم کلثوم، دختر خوانده و ربیبه أمیر المؤمنین (علیه السلام) بود:nو تزوجها الثانی و یخاطب محمد بإبنی و أم کلثوم هذه بنتی.nو خلیفه دوم با او ازدواج کرد و أمیر المؤمنین (علیه السلام) به محمد بن أبو بکر میگفت پسرم و به أم کلثوم هم میگفت دخترم.nشرح إحقاق الحق للسید المرعشی، ج ۳، ص ۳۱۵nاینها از دیدگاه أهل سنت بود.n nثالثاً:nاما از دیدگاه شیعه. مرحوم کلینی (ره) در کافی، جلد ۵، صفحه ۳۴۶ میگوید:nلما خطب إلیه قال له أمیر المؤمنین: إنها صبیة، قال: فلقی العباس، فقال له: ما لی؟ أبی بأس؟ قال: و ما ذاک؟ قال: خطبت إلی إبن أخیک، فردنی أما و الله لأعورن زمزم و لا أدع لکم مکرمة إلا هدمتها و لأقیمن علیه شاهدین بأنه سرق و لأقطعن یمینه، فأتاه العباس فأخبره و سأله أن یجعل الامر إلیه فجعله إلیه.nخلیفه دوم با زور و تهدید با ایشان ازدواج کرد و أمیر المؤمنین (علیه السلام) هم بنای درگیری و مخالفت با اینها را نداشت. خود مرحوم سید مرتضی (ره) هم در رسائل، جلد ۳، صفحه ۱۴۹ میگوید:nما أجاب عمر إلی إنکاح بنته إلا بعد توعد و تهدد و مراجعة و منازعة.nأمیر المؤمنین (علیه السلام) موافقت نکرد با ازدواج أم کلثوم با عمر، مگر بعد از وعیدات و تهدیداتی که توسط عمر صورت گرفت و أمیر المؤمنین (علیه السلام) مجبور شد این کار را بکند.nبعد هم میگوید:nو قد تبیح الضرورة أکل المیتة و شرب الخمر، فما العجب مما هو دونها؟nگاهی ضرورت إقتضاء میکند که انسان أکل میته و شرب خمر کند. تعجبی ندارد که قضیه ازدواج، کمتر از این است.nمرحوم شیخ مفید (ره) در المسائل السرویة، صفحه ۹۱ صراحت دارد:nاگر علی بن أبی طالب (علیه السلام) به عمر دختر داد، ازدواج و تزویج و تزوج بر محور شهادتین است.nو قطعاً خلیفه دوم شهادتین را جاری میکردند. أمیر المؤمنین (علیه السلام) هم برای اینکه هم خودشان در محذوریت بودند، چون تهدید شده بودند، و هم شیعیانش را تهدید کردند:nفأجابه إلی ذلک ضرورة، کما قلنا إن الضرورة تشرع إظهار کلمة الکفر، قال تعالی: «إلا من أکره و قلبه مطمئن بالإیمان (نحل / ۱۰۶) ».nضرورت اقتضاء کرد که أمیر المؤمنین (علیه السلام) تن به این ازدواج داد. همانطور که ضرورت إقتضاء میکند که گفتن کلمه کفر، مشروع باشد. خداوند فرمود: «مگر کسی که از روی اجبار چیزی بر خلاف ایمان اظهار میکند، ولی قلب او با ایمان مطمئن و آرام است».nالبته این قضیه تهدید را هم علماء أهل سنت آوردهاند.nالمعجم الکبیر للطبرانی، ج ۳، ص ۴۵ ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهیثمی، ج ۴، ص ۲۷۲n nرابعاً:nاین قضایا منحصر در ازدواج اجباری با أم کلثوم نبود. آقایان أهل سنت این مسائل را نقل کردهاند و به ما ربطی ندارد؛ چه خوب باشد و چه بد. آقایان نقل میکنند:nأن عاتکة بنت زید کانت تحت عبد الله بن أبی بکر فمات عنها و اشترط علیها أن لا تزوج بعده فتبتلت و جعلت لا تزوج و جعل الرجال یخطبونها و جعلت تأبی. فقال عمر لولیها: أذکرنی لها، فذکره لها فأبت عمر أیضا، فقال عمر: زوجنیها، فزوجه إیاها، فأتاها عمر، فدخل علیها، فعارکها، حتی غلبها علی نفسها فنکحها، فلما فرغ قال: أف أف أف أف بها.nفردی به نام عاتکه بنت زید، شوهرش مرد و وصیت کرده بود بعد از من حق ازدواج کردن با کسی را نداری. او هم هر مردی را که به خواستگاریاش میآمد، ردّ میکرد. عمر به پدر عاتکه گفت: برو او را برای من خواستگاری کن. پدرش رفت و به عاتکه گفت که عمر خواستگار توست. ولی باز هم عاتکه ردّ کرد. عمر به پدر عاتکه گفت: او را به عقد من درآور، پدرش هم این کار را کرد. عمر آمد و وارد اتاق حجله شد و عاتکه هم تمکین نمیکرد، تا اینکه عمر با عاتکه درگیر شد و بالأخره عمر بر آن دختر غلبه کرد و با او همبستر شد. وقتی عمر از اتاق خارج شد، گفت: اف اف اف اف بر همچنین زنی.nالطبقات الکبری لمحمد بن سعد، ج ۸، ص ۲۶۵ ـ کنز العمال للمتقی الهندی، ج ۱۳، ص ۶۳۳nاینکه در آن اتاق چه گذشت، ما نمیدانیم که عمر اینچنین گفت.nوقتی این آقایان از خلیفه دوم همچنین چیزی را به این شکل نقل میکنند، باید گفت که خلیفه دوم سابقه انجام کارهای زوری و اجباری را داشته است. اگر واقعاً همچنین مطلبی در کتب شیعه بود، قطعاً بنده نقل نمیکردم و جرأت نقل آن را نداشتم؛ چون خیلی عبارتها زشت است و کارش وقیح است.nالبته جوابهای دیگری هم هست، ولی به همین چند مورد إکتفاء میکنیم.n |