درباره ما |
کد سؤال: ۳۰۰۴۷ | چند سؤالی امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امامت خاصه در روایات »حدیث غدیر خلفا »ابوبکر »اسلام ابوبکر خلفا »عمر | تعداد بازدید: ۵۱ |
. اینکه یکی از این ماهوارها نقل کرده که حدیث غدیر فقط دلالت میکرد به امیر المؤمنین (علیه السلام) به عنوان اینکه «دوست علی، دوست خداست و دشمن علی، دشمن خداست». ببینند که آقایان أهل سنت چه آوردهاند؟ ما فقط یکی و دو مورد اشاره میکنیم و قضاوت را به مخاطبین عزیز واگذار میکنیم.nآقای عبد الله بن مسعود میگوید:nکنا نقرأ علی عهد رسول الله صلی الله علیه و سلم: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» إن علیا مولی المؤمنین «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»nما در زمان پیامبر (صلی الله علیه و سلم)، این آیه را اینگونه میخواندیم:nای پیامبر! به مردم برسان آنچه را که از سوی خداوند بر تو نازل شده است که علی، مولای مؤمنین است و اگر انجام ندهی رسالتت ناتمام است.nالدر المنثور للسیوطی، ج۲، ص۲۹۸ ـ فتح القدیر للشوکانی، ج۲، ص۶۰ ـ المنار لرشید رضا، ج۶، ص۴۶۳nمن از آقایان أهل سنت سؤال میکنم که آیا دوستی علی (علیه السلام) و دشمنی علی (علیه السلام) چیزی است که اگر آن را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ابلاغ نکند، رسالتش ناتمام هست؟ مگر خود قرآن نمیفرماید: «الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ : همه دوست هم دیگر هستند»؟nآقای آلوسی میگوید:nکنا نقرأ علی عهد رسول الله صلی الله علیه و سلم: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» إن علیا ولی المؤمنین «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ».nتفسیر الآلوسی، ج۶، ص۱۹۳nاگر شما درباره مولی شبهه دارید، درباره ولی که دیگر شبهه ندارید! خود آقای خلیفه اول، دوم، سوم، خلافتشان را با واژه ولی اعلام کردند: «وُلیتُکُمْ وَ لَسْتُ بِخَیْرِکُمْ» یا «وُلیتُ علیکم عمر بن الخطاب» و «لو کان لولا ابو حذیفة حیا لولیت علیکم» و امثال اینها وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حدیث غدیر را تمام کرد، مسلمانها آمدند به أمیر المؤمنین (علیه السلام) بشارت دادند و تبریک گفتند و از جمله از آنها جناب خلیفه دوم بود که گفت:nهنیئا لک یابن أبی طالب! أصبحت مولی کل مؤمن و مؤمنة.nگوارا باد بر تو این امری که پیامبر فرموده! امروز تو مولای تمام مؤمنین و مؤمنات هستی.nمسند احمد، ج۴، ص۲۸۱ ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج۷، ص۳۸۶ ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج۳، ص۶۳۲nاگر بناست مولی به معنای محبت باشد، آیا تبریک گفتن میخواهد؟nجالب این است که آقای إبن اثیر جزری میگوید:nعمر اینگونه تبریک گفت:nهنیئا لک یابن أبی طالب أصبحت الیوم ولی کل مؤمن.nگوارا باد بر تو ای پسر ابو طالب! امروز ولی امر همه مؤمنین هستی.nأسد الغابة فی معرفة الصحابة لإبن الأثیر الجزری، ج۴، ص۲۸ ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج۴۲، ص۲۲۰ ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج۷، ص۳۸۶nکلمه ولی را استعمال کرده است.nهمچنین تعبیر إبن اثیر میگوید:nو قول عمر لعلی: «أصبحت مولی کل مؤمن»، أی ولی کل مؤمن.nمراد از «مولی کل مؤمن» یعنی، ولی هر مؤمنی هستی.nالنهایة فی غریب الحدیث لإبن الأثیر، ج۵، ص۲۲۸ ـ لسان العرب لإبن منظور، ج۱۵، ص۴۱۰nاینکه خود أمیر المؤمنین (علیه السلام) میآید به حدیث غدیر استناد میکند و مردم را قسم میدهد:nآی مردم! هر کس از پیامبر شنید که در غدیر خم فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاه»، بلند شود گواهی بدهد.nاگر غدیر به خاطر محبت بود، دیگر این قسم دادنها و شهادت دادن اصحاب پیامبر و قسم خوردنها به چه معناست؟nمسند احمد، ج۱، ص۱۱۹ ـ أسد الغابة فی معرفة الصحابة لإبن الأثیر الجزری، ج۴، ص۲۸nخود هیثمی هم میگوید: «روایت صحیح است».nمجمع الزوائد للهیثمی، ج۹، ص۱۰۵n۲. اینکه جناب أبو بکر و عمر در چه زمانی ایمان آوردند؟ إن شاء ا... شاید در آینده، یک بحث مفصلی داشته باشیم. ولی من فقط یک جمله خدمت بینندگان عزیز عرض کنم برای اینکه سؤال ایشان شبهه ایجاد نکند، إبن کثیر دمشقی نقل میکند و میگوید:nفیکون إسلامه قبل الهجرة بنحو من أربع سنین و ذلک بعد البعثة بنحو تسع سنین و الله أعلم.nعمر بن خطاب ۴ سال قبل از هجرت مسلمان شد و آن، ۹ سال بعد از بعثت پیامبر بود که آقای عمر بن خطاب مسلمان شد.nالبدایة و النهایة لإبن کثیر، ج۳، ص۱۰۳nیعنی ۹ سال بعد از اینکه همه به اسلام رو آورده بودند، جناب خلیفه دوم مسلمان شد. در مسلمان شدنش هم گفتهاند که رفت داماد و خواهرش را زد و بحثهای دیگری هم دارد که الآن وقتش نیست.nأسد الغابة فی معرفة الصحابة لإبن الأثیر الجزری، ج۵، ص۵۱۹ ـ الإصابة فی تمییز الصحابة لإبن حجر العسقلانی، ج۸، ص۲۷۰، الإستیعاب لإبن عبد البر، ج۱، ص۳۶۹nاینکه من عرض کردم و قول دادم برای بینندگان هم عرض کنم، مسلمانان که در سال ۶ بعثت به حلشه هجرت میکردند به سر کردگی آقای جعفر طیار، میگویند عامر بن ربیعه از مادرش لیلا نقل میکند و میگوید:nکان عمر من أشد الناس علینا فی إسلامنا، فلما تهیأنا للخروج إلی الحبشة جاءنی عمر و أنا علی بعیر نرید أن نتوجه فقال: إلی أین یا أم عبد الله؟ فقلت: قد آذیتمونا فی دیننا فنذهب فی أرض الله حیث لا نؤذی فی عبادة الله فقال: صحبکم الله ثم ذهب فجاء زوجی عامر بن ربیعة فأخبرته بما رأیت من رقة عمر بن الخطاب فقال: ترجین أن یسلم؟ قلت: نعم، قال: فوالله! لا یسلم حتی یسلم حمار الخطاب. یعنی من شدته علی المسلمین.nعمر از همه بیشتر ما را به خاطر مسلمان شدنمان اذیت کرد. وقتی میخواستیم به حبشه هجرت کنیم، عمر آمد و من بالای شتر بودم و به لیلی گفت: مادر عبد الله! کجا میروی؟ لیلی گفت: به قدری به خاطر اسلاممان اذیتمان کردید که هجرت میکنیم تا برویم در یک منطقهای خدا را عبادت کنیم که ما را اذیت نکنید. لیلی میگوید: وقتی شوهرم عامر بن ربیعه آمد، جریان را گفتم که ظاهراً عمر بن خطاب خیلی ناراحت شد و قلبش رقیق شد به اینکه ما داریم به خاطر اذیت آنها هجرت میکنیم. شوهرم گفت: آیا امید داری که عمر بن خطاب اسلام بیاورد؟ با این دل رحمی که من دیدم، گمان میکنم ایمان بیاورد. عامر بن ربیعه گفت: به خدا قسم! عمر اسلام نخواهد آورد، مگر روزی که ألاغ خطاب ایمان بیاورد.nتاریخ الإسلام للذهبی، ج۱، ص۱۸۱ ـ المستدرک علی الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج۴، ص۵۸ ـ مجمع الزوائد للهیثمی، ج۶، ص۲۳ ـ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۲۵، ص۲۹ ـ أسد الغابة فی معرفة الصحابة لإبن الأثیر الجزری، ج۵، ص۵۴۱ ـ الإصابة فی تمییز الصحابة لإبن حجر العسقلانی، ج۸، ص۳۰۳ ـ سیرة إبن إسحاق، ج۲، ص۱۶۰ ـ السیرة الحلبیة للحلبی، ج۲، ص۴ ـ الکامل فی التاریخ لإبن الأثیر، ج۲، ص۸۴ ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج۴۴، ص۲۳ ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج۳، ص۱۰۰ ـ السیرة النبویة لإبن هشام الحمیری، ج۱، ص۲۲۹ ـ السیرة النبویة لإبن کثیر، ج۲، ص۳۲n |