ازدواج ام کلثوم درست است؟ . در رابطه با اینکه آیا دختر علی (علیه السلام) أم کلثوم همسر خلیفه دوم آقای عمر بود یا نه؟ ما این را مفصل در سایتمان [در قسمت مقالات] جواب دادیم، چند جواب دادیم:n nاولاً:nبعضی از آقایان معتقد هستند که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) دختری به نام أم کلثوم نداشته است. از علمای شیعه آقای رضی الدین حلی (ره) در کتاب العدد القضیه، صفحه ۲۴۲ و آیت الله العظمی مرعشی (ره) در شرح إحقاق الحق، جلد ۳۰ و از علمای أهل سنت هم جناب صالحی شامی در کتاب سبل الهدی، جلد ۱۱، صفحه ۲۸۸ و در حاشیة قلیوبی علی شرح جلال الدین محلی علی منهاج الطالبین، جلد ۳، صفحه ۲۳۶ و جناب شیخ محمد خضری از علمای أهل سنت در کتاب نور الیقین، جلد ۱۱، صفحه ۱۱۱. همه اینها میگویند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) دختری به نام أم کلثوم نداشته است و أم کلثوم لقب حضرت زینب (سلام الله علیها) بوده.n nثانیا:nبعضی از آقایان میگویند أم کلثومی که همسر آقای عمر بن خطاب شد، دختر حضرت علی (علیه السلام) نبود و دختر ابوبکر و خواهر عایشه بود. بعد از آنکه ابوبکر از دنیا رفت، أسماء بنت عمیس، همسر حضرت علی (علیه السلام) شد و این أم کلثوم، دختر ابوبکر در خانه حضرت علی (علیه السلام) بزرگ شد. در حقیقت، دختر خوانده علی (علیه السلام) بود، نه دختر حضرت علی (علیه السلام).nجناب آقای نووی (از استوانههای علمی أهل سنت و متوفای ۶۷۶ هجری) شارح صحیح مسلم میگوید:nو أم الکلثوم هذه تزوجها عمر بن خطابnاین ام کلثومی که خواهر عایشه بود و دختر ابوبکر، از اسماء بنت عمیس، به عقد عمر بن الخطاب درآمدnتهذیب الأسماء و الغات، ج۲، ص۶۳۰ ، ح۱۲۲۴، نشر دار الفکر بیروت، چاپ اول، سال ۱۹۹۶ هجری.n nثالثا:nهمچنین ما روایاتی داریم بر اینکه اگر این ازدواج هم صورت گرفته باشد، چه دختر ابوبکر باشد و چه دختر حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، به زور و تهدید عمر بن خطاب انجام شده است. مرحوم کلینی (ره) در کتاب الکافی، جلد ۵، صفحه ۳۴۶، حدیث ۱ نقل میکند:nلما خطب إلیه، قال له أمیر المؤمنین: إنها صبیة. قال: فلقی العباس فقال له: ما لی أبی بأس؟ قال: و ما ذاک؟ قال: خطبت إلی إبن أخیک فردنی، أما و الله! لأعورن زمزم و لا أدع لکم مکرمة إلا هدمتها و لأقیمن علیه شاهدین بأنه سرق و لأقطعن یمینه. فأتاه العباس فأخبره و سأله أن یجعل الأمر إلیه، فجعله إلیه.nزمانی که عمر بن الخطاب از ام کلثوم خواستگاری کرد، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او فرمود: ام کلثوم خردسال است. عمر با عباس ملاقات کرد و به او گفت: من چگونهام؟ آیا مشکلی دارم؟ عباس گفت: تو را چه شده است؟ عمر گفت: از برادر زادهات دخترش را خواستگاری کردم، دست رد بر سینهام زد. قسم به خدا! چشمه زمزم را پر خواهم کرد، هیچ کرامتی را برای شما نمیگذارم؛ مگر اینکه آن را از بین ببرم، دو شاهد دروغین درست میکنم که علی سرقت کرده و دستش را قطع خواهم کرد. عباس به نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و او را از ماجرا با خبر ساخت و از او درخواست کرد که تصمیم در اینباره را بر عهده او بگذارد، امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز مسأله ازدواج را به عهده عباس گذاشت.nچون آقایان میگویند این ازدواج و خواستگاری در سال ۱۸ هجری صورت گرفته و أم کلثوم در آن زمان حدود ۸ یا ۷ ساله و جناب عمر بن الخطاب ۵۷ ساله بود. یعنی میان آقا داماد و عروس خانم ۵۰ سال فاصله بود و أمیر المؤمنین (علیه السلام) گفت دختر من هنوز کوچک است و وقت شوهر دادنش نیست.nمرحوم سید مرتضی (ره) (از علمای بزرگ شیعه، بلکه از استوانههای علمی شیعه) در رسائل، جلد ۳، صفحه ۱۴۹ میگوید:nاین ازدواج با تهدید و توعد و منازعات و کلام طویل صورت گرفته است.nمرحوم شیخ مفید (رضوان الله تعالی علیه) در مصنفات، جلد ۶، صفحه ۶۲ میگوید:nبر فرض این ازدواج صورت گرفته باشد و حضرت علی (علیه السلام) دخترش را به خلیفه دوم داده است. آیا دختر دادن دلیل بر شرافت است؟ دلیل بر روابط حسنه هست؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم دو تا از دخترانش را داده بود به دو پسر أبو لهب؛ عتبه و عتیبه که بعد از طلاق، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) أم کلثوم را داد به آقای خلیفه سوم عثمان بن عفان. همچنین در رابطه با حضرت لوط (علیه السلام)، صراحتاً به کفار میگوید:nیا قوم هؤلاء بناتی ام أظهر لکمnاینها دختران من هستند و پاک هستند.n nرابعا:nبا توجه به این قضایا، برادر عزیزم! این به هیچ وجه، اگر فرضاً هم این ازدواج صورت گرفته باشد، دلیل بر حسنه بودن روابط نیست. در کتاب صحیح مسلم، جلد ۵، صفحه ۱۵۲، حدیث ۴۴۶۸، نظر أمیر المؤمنین (علیه السلام) نسبت به خلیفه اول و دوم کاملاً واضح و روشن است و خود خلیفه دوم میگوید:nرأی شما (علی و عباس) نسبت به ابوبکر و من این است:nفرأیتمانی کاذبا آثما غادرا خائناn۲. من عرض کردم در سایت متعلق به دانشگاه امیر کبیر که تحقیق گستردهای کردهاند، آمده است که ۳۰۰ ماهواره علیه شیعه کار میکنند. شما فقط یک شبکهای که نام بردید او را نبینید؛ ببینید این شبکههای ماهواره که الآن من معذورم از بردن نامشان، بعضی از اینها، هتاکی علیه شیعه، فحاشی، اهانت، جسارت، ببینید به کجا رساندهاند؟ شما بیایید برنامههای ما را ببینید، برنامه آن آقا را هم ببینید و بعد خودتان قضاوت کنید که قضیه چه هست؟n۳. شما مطلبی را نقل کردهاید که من در شبکه ماهوارهای سلام یا جای دیگر گفتهام: «فوج فوج شیعه میشوند و بعد ۲۰۰ تا طلبه گفتهام که اینها سنی شدهاند»، برادر عزیزم این را ما روی سایتمان و همچنین در سایت یوتوب مفصل جواب دادهایم. من در یک جلسهای آن هم در استان خراسان نقل کردم از یکی از علماء به نام جناب آقای ربّانی که ایشان میگفت: «ما با ۲۰۰ نفر طلبه به مکه رفتیم و از این ۲۰۰ طلبه، چند نفر با ذهن آلوده به شبهات برگشتند» و من گفتم حرف ایشان نادرست است و این عبادت ایشان کذب است و گفتهام وهابیت حرفی برای زدن ندارند و اصلاً سخنی برای گفتن ندارند. من در همان سخنرانی گفتم من در سال ۸۳ رفتهام طائف و با مفتی اعظم عربستان صعودی جناب شیخ دیدار و گفتگو کردم و گفتگوی ما روی سایت هست و آنها حرف برای زدن. در میان فرقهها، بیمنطقترین افراد، وهابی هستند. ولی در این کلیپی که برادر عزیزمان گفتند، بله، اولِ حرف مرا بریدند، آخرِ حرف مرا بریدند وسط به اندازه تقریباً یک دقیقه از سخت من را برداشتهاند کلیپ کردند.nبرادر عزیزم! شما تشریف ببرید در همان سایت سایت یوتوب، آنجا ما به اندازه ۴ دقیقه حرفمان را گذاشتیم. اخیراً هم همین چند روز قبل بود که یک نوار یا CD را در سایتها منتشر کردند که چند عبارت از بنده آوردهاند و من در رابطه با بعضی از آقایانی که به بهانه وحدت، مباحث شیعه را دارند حراج میکنند، نسبت به اینها صحبت کردهام. این آقایان آمدهاند این تکهای از عبارت من را به اندازه ۲۰ ثانیه گزینش کردند و قبل و بعد حرف مرا بریدهاند که بله، فلانی گفته أهل سنت چنین و چنان هستند. این تقطیع سخنان، نشانه عجز وهابیت است. اگر راست میگویند، خودCD را بگذارند و کل مطالب را روی سایتشان و یا حداقل ۵ دقیقه صحبت مرا بگذارند. بعد شما بیایید قضاوت کنید.n |