درباره ما

چرا گناهکارها مصیبت نمی‌بینند؛ ولی مذهبی‌ها یک سره بلا می‌بینند؟
کد سؤال: ۲۴۰۵۶توحید و خداشناسی
تعداد بازدید: ۲۵
چرا گناهکارها مصیبت نمی‌بینند؛ ولی مذهبی‌ها یک سره بلا می‌بینند؟

با سلام و احترام

چند نکته به محضرتان تقدیم خواهد شد، امیدواریم برایتان سودمند باشد، اولین نکته در حل این مشکل توجه به این مطلب است که سرمایه اول و آخر انسان در این دنیا، عمری است که خدا به انسان ارزانی داشته است و به حکم عقل انسان باید نهایت استفاده را از این سرمایه ببرد و نهایت تلاش خود را انجام دهد تا مبادا سرمایه دچار آفت زدگی شود؛ لذا بهترین کار برای رفع این مشکل این است که انسان برای آن برنامه داشته باشد و نگذارد خللی در راه بهره روی بیشتر از آن ایجاد شود، الحمدلله شما متوجه این ضرورت شده اید و با ارسال سوال دنبال حل مشکل هستید که خود اینکار قدمی روبه جلو محسوب میشود، نکته دومی که به نظرمیرسد در حل مشکل شما بکار بیاید این است که اصلاح روش و انتخاب مسیر خوب زمانی به نتیجه میرسد که انسان در راه طی طریق و ادامه آن، استقامت و استمرار به خرج دهد و گرنه تدابیر و تصمیهای سطحی و زودگر، آثار کوتاه و مختصر دارد؛ به عنوان نمونه اگر در طریق اجرای واجبات گام گذاردیم، باید این عمل ادامه دار و مستمر باشد تا اثر ویژه خود را داشته باشد، طبیعی به نظر میرسد با خواندن یک نماز و یکبار غیبت نکردن، نقصان طولانی مدت رفتاری ما اصلاح شود و به آرامش کامل برسیم، بلکه استمرار نیاز دارد و برای انسان خوشبختی و آرامش به ارمغان می آورد، آیات و روایات به این مطلب تصریح کرده است

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون

سوره احقاف، آیه ۱۳

کسانی که ایمان آوردند و بر آن پایداری کردند، برایشان ترس و حزنی نیست

در روایت امده است

دوام العبادة برهان‏ الظفر بالسّعادة.غرر الحکم و درر الکلم، ص ۸۱۹

استمرار عبادت، نشانه رسیدن به سعادت است

در این راه استمرار بر ولایت اهل بیت علیهم السلام و توسل به دامان ایشان، از مهمترین راه هاست، در تفاسیر ذیل آیه شریفه ۱۳سوره احقاف به این مطلب تصریح شده است

سومین نکته که از خلال بیانات شما ظاهر شد این است که بر این تصور بوده اید که هر سختی و بلا، به خاطر یک گناه از شما بوده است، این تصور هم در بسیاری از موارد اشتباه است، بسیاری از اوقات سختی ها، به خاطر گناه نبوده است و به مصلحتی که خدا برای انسان در نظر گرفته است؛ در بسیاری از اوقات برخی از ناملایمات، اثر تربیتی و روانی برای انسان دارد و شخصیت انسان را ترمیم و اصلاح میکند، بسیاری از اوقات این سختی ها پیش نیازی برای مقامات و اجر و پاداش است، پاداشی که بسیاری از اوقات انسان تصور آن راه هم نمیکند و چه بسا اگر حکمت و علت اصلی آن را می دانست، از خداوند طلب آن را میکرد، نمونه ان شخصی بنام عبدلله بن ابی یعفور است که شخصی همیشه بیمار بود و به امام صادق مراجعه کرد و از دردهای خود به امام شکایت کرد:


عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ کَانَ مِسْقَاماً فَقَالَ لِی یَا عَبْدَ اللَّهِ لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِیضِ. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۵۵

عبدلله بن ابی یعفور که همشه بیمار بود میگوید: به امام صادق علیه السلام ازدردهایم شکایت کردم، امام صادق علیه السلام به من فرمودند، ای عبدلله، اگر مومن پاداشی که خدا برای مصیبت محسوب میکند را بداند، آرزو میکند که او با مقراض(قیچی)قسمت قسمت کنند.

از نکات دیگری که ذیل این مطلب میتوان بیان کرد این است که حیات این دنیا همواره بر پایه سختی ها و مشکلات است و بهترین بنده ها نیز همواره در زندگی خود با مشکلات متعدد مواجه بوده اند، نمونه آن حیات بزرگان و علما و حتی ائمه طاهرین است، همچنین این سختی ها و ناملایمات به عنوان سبک کننده و تخفیف دهنده ای برای گناهان انسان است و از آلوده شدن کامل انسان و مبتلا شدن به قساوت قلب که به فرموده روایت ها بزرگ ترین بلا است، جلوگیری میکند، زمانی که انسانی به قساوت قلب مبتلا شد، امید به نجات او بسیار کم میشود:

ما ضرب عبد بعقوبة أعظم من قسوة قلب

ارشاد القلوب، ج۱ ، ص ۱۷۳

نکته آخری که در میان سوالات خود مطرح فرمودید و نکته مهم و سوال بسیاری از افراد دیگر هم میباشد این است که چرا بسیاری از بی دین ها و روسپی ها و ...راحت به زندگی خود ادامه میدهند و هرچی میخواهند دارند، اما یک بچه شیعه هزاران مشکل دارد، در پاسخ به سوالتان دو نکته اشاره میشود که نکته اول این است که خداوندی که همه عالم را با بیشترین ظرافت، دقت و حکمت خلق کرده است، اگر بخواهد میتواند این مشکلات چند بچه شیعه را هم حل کند، اما به دلائلی که برخی از آنها بیان شد این کار را نمیکند، مساله دیگر اینکه ماهیت ظاهری و باطنی نعمت هایی که به انسانهای پست و گنهکار داده میشود را باید دقیق تر بررسی کرد، به این معنا که واقعا این ها نعمت ها است یا حقیقتی فراتر برای ظاهر این خوشی ها نزد خداوند دارد و چه بسا دامی است که در نتیجه گناهان شخص برایش گسترده شده است؟ پاسخ این سوال را از زبان روایت بیان میکنیم:

از جمله سنت هایی که خداوند برای اینگونه افراد در نظر گرفته است، استدراج است، به صورتی که شخص بر اثر عواملی مانند کفر (وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ عَتَتْ‏ عَنْ‏ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدیداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُکْرا)ًطلاق آیه (۸)، تکذیب آیات الهی(فَذَرْنی‏ وَ مَنْ یُکَذِّبُ‏ بِهذَا الْحَدیثِ‏ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ) اعراف آیه ۱۸۲، معصیت(فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ‏ أَبْوابَ‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ) انعام آیه(۴۴)که در قرآن به عنوان عوامل استدراج بیان شده است، روز به روز گناهانش بیشتر شده و در عین حال از نعمت های او نیز کاسته نمیشود و با توجه به این وضعیت توفیق استغفار و بازگشت را از دست میدهد و خود او نیز متوجه نمیشود؛ در قرآن نیز به این سنت الهی اشاره شده است:

فَذَرْنی‏ وَ مَنْ‏ یُکَذِّبُ‏ بِهذَا الْحَدیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ (سوره قلم، آیه۴۴)

ذیل این آیه روایات متعدد بیان شده است و به شرح سنت استدراج و وضعیت اینگونه افراد پرداخته شده است:

- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ‏ قَالَ هُوَ الْعَبْدُ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَتُجَدَّدُ لَهُ‏ النِّعْمَةُ مَعَهُ تُلْهِیهِ تِلْکَ النِّعْمَةُ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ مِنْ ذَلِکَ الذَّنْبِ.الکافی (ط - الإسلامیة) / ج‏۲ / ۴۵۲ / باب الاستدراج ..... ص : ۴۵۲

سماعه بن مهران میگوید تفسیر این آیه شریفه را از امام صادق علیه السلام را پرسیدم، ایشان فرمودند منظور آن بنده ای است که گناهی را انجام میدهد و دوباره به او نعمت داده میشود(با اینکه او این گناه را انجام داده است)، آن نعمت او را از استتغفار بازمیدارد.

این همان نکته هلاکت ابدی انسان است که شخص با توجه به افزایش میزان نعمت، دچار نوعی توهم شده و قوه عقل، خرد دینی و بیداری را از دست میدهد، اگرچه در نظر افرادی مثل ما غرق در نعمت است و هیچ مشکلی ندارد، ولی در واقع این ابزار و عذابی است که خدا بواسطه گناهان او، برایش مهیا کرده است و به دلیل عدم لیاقت، آهسته آهسته رحمت خود را از او سلب میکند و به جایی میرسد که دیگر امکان اصلاح و ارشاد و بازگشت ندارد و همان طور که اشاره شد، بزرگ ترین عقوبت خداست.

موفق باشید گروه پاسخ به شبهات







* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت