درباره ما

چرا دائما شخصی از اهل بیت قیام می‌کردند و شکست می‌خوردند؟ چرا امام حسین به محمد حنفیه گفت: روی پیشنهادت درمورد نرفتن به کربلا فکر می‌کنم؟ آیا این روایت درست است که بعد از ۴۰ جنسیت بچه مشخص می‌شود؟ در روایت احتجاج جلد ۲ دیدگاه امام نسبت به زید چیست؟
کد سؤال: ۲۴۰۰۱چند سؤالی
اعلام و تراجم
عمومی »بررسی روایات
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »حسنین علیهما السلام »امام حسین (ع) »عاشورا و کربلا
تعداد بازدید: ۴۵
چرا دائما شخصی از اهل بیت قیام می‌کردند و شکست می‌خوردند؟ چرا امام حسین به محمد حنفیه گفت: روی پیشنهادت درمورد نرفتن به کربلا فکر می‌کنم؟ آیا این روایت درست است که بعد از ۴۰ جنسیت بچه مشخص می‌شود؟ در روایت احتجاج جلد ۲ دیدگاه امام نسبت به زید چیست؟

با سلام

دوست گرامی

پاسخ سوال اول:

در کتاب الاحتجاج آمده است:

وَ قِیلَ لِلصَّادِقِ ع مَا یَزَالُ یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فَیُقْتَلُ وَ یُقْتَلُ مَعَهُ بَشَرٌ کَثِیرٌ فَأَطْرَقَ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّ فِیهِمُ الْکَذَّابِینَ وَ فِی غَیْرِهِمُ الْمُکَذِّبِین‏

به امام صادق علیه السّلام عرض شد: این چه کارى است که دائماً یکى از شما أهل بیت قیام کرده و کشته مى‏شود و جماعت زیادى را با خود به کشتن مى‏دهد؟

امام علیه السّلام براى زمانى طولانى سر بزیر انداخته سپس فرمود: بى‏شکّ در میان ایشان متّهم به دروغ گفتن است و در میان غیر اینان أهل تهمت و دروغ بستن است.

طبرسى، احمد بن على‏ (متوفای ۵۸۸ ق‏). الإحتجاج على أهل اللجاج ج ۲ ص ۳۷۴. ناشر: نشر مرتضى‏. مکان چاپ: مشهد

اولا: این روایت به صورت مرسل نقل شده است.

ثانیا: قیام را امام نگفتند بلکه شخص سوال کننده مطرح کردند.

ثالثا: مراد از قیام، قیام به شمشیر نیست، بلکه شاید مراد، قیام علمی و تربیتی و .... باشد.

رابعا: امام فرمودند: در میان شیعیانی که کشته می شوند، برخی از سوی مخالفین، متهم به دروغ شده اند. در غیر شیعیان هم کسانی هستند که که کارشان دروغ و تهمت به شیعیان است. و این کار آنها باعث کشته شدن شیعیان می شود.

پاسخ سوال دوم:

د مورد مشور امام حسین علیه السلام باید گفت:

امام در امور روزمره خود با افراد مشورت می کردند. حتی در مسیر مدینه تا کربلا بسیاری بودند که تحت عنوان خیر خواه به امام توصیه هایی می کردند . امام هم به حرف های همه گوش می داند اما تصمیم نهایی را خود حضرت می گرفتند.

اما در مورد علم غیب امام:

امام موظف نیست در همه جا از علم غیب خود استفاده کنند. بلکه در تمام امور روزمره خود مانند سایر انسان ها هستند در مسائل مختلف نظر دیگران را جویا می شدند.

پاسخ سوال سوم:

در علل الشرایع از قول امیرالمومنین علیه السلام آمده است:

تَحَوَّلُ النُّطْفَةُ فِی الرَّحِمِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَمَنْ أَرَادَ أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَفِی تِلْکَ الْأَرْبَعِین‏...

و نطفه تا چهل روز در حال تغییر و تبدیلست و هر که پسر یا دختر بخواهد در این چهل روز از خدا بخواهد ...

ابن بابویه، محمد بن على‏ (متوفای ۳۸۱ ق‏). علل الشرائع‏ ج ۱ ص ۹۵. ناشر: کتاب فروشى داورى‏. مکان چاپ: قم‏

اگر چه ممکن است اقوال در این زمینه مختلف باشد اما در باب دیه روایتی هست که قول چهل روز را تایید می کند:

عن سعید بن المسیب، قال: سألت علی بن الحسین (رضی الله عنه) عن رجل ضرب امراة حاملاً برجله فطرحت ما فی بطنها میتاً ، فقال: إن کان نطفة فانَّ علیه عشرین دیناراً ، قلت فماحد النطفة؟ فقال هی التی وقعت فی الرِحم فاستقرّت فیه أربعین یوماً...

در روایتی از سعید بن مسیب آمده است ازامام سجاد(رضى الله عنه) در رابطه با مردی سئوال نمودم که زن بارداری را با لگد زده بود و در نتیجه حمل او به صورت مرده سقط شده بود، امام (رضی الله عنه) فرمودند :سقط او اگر نطفه بوده باشد ، بیست دینارباید بدهد، گفتم: در چه زمانی نطفه است، فرمودند: پس از آن که چهل روز از استقرار آن در رحم بگذرد...

طوسى، محمد بن الحسن‏ (متوفای ۴۶۰ ق‏). تهذیب الأحکام ج ۱۰ ص ۲۸۲. ناشر: دار الکتب الإسلامیه‏. مکان چاپ: تهران‏

پاسخ سوال چهارم:

روایتی که مورد زید نقل نموده اید و جمله آخر روایت که حضرت فرمودند:

... أَخَذْتَهُ‏ مِنْ‏ بَیْنِ‏ یَدَیْهِ‏ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ یَسَارِهِ وَ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ وَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْهِ وَ لَمْ تَتْرُکْ لَهُ مَسْلَکاً یَسْلُکُه‏

... تو زید را از پیش رو و پس پشت و از جانب چپ و راست و از بالاى سر و تحت قدم بغایت سخت و محکم گرفتى و هیچ مسلکى براى بیرون رفتن او نگذاشتى.

طبرسى، احمد بن على‏ (متوفای ۵۸۸ ق‏). الإحتجاج على أهل اللجاج ج ۲ ص ۳۷۷. ناشر: نشر مرتضى‏. مکان چاپ: مشهد

این عبارت در مورد زید نیست بلکه از حضرت خطاب به محمد بن نعمان آمده است. در شرح اصول کافی آمده است:

اشارة الى حسن مکالمته لزید و احتجاجه علیه بجمیع وجوه ما یمکن من الاحتجاج و سد مسالک دعوى الامامة و إرادة الخروج علیه.

این جمله اشاره به زیبایی مکالمه محمد بن نعمان با جناب زید داشت. یعنی چنان خوب، و به گونه ای با او مناظره کردی که هیچ راهی را باقی نگذاشت و راه ادعای امامت را بر او بستی. ( چون در بحث با جناب زید گفته بود با وجود برادر و پدر که از شما افضل ترند خروج مشروعیتی ندارد).

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت