 |
درباره ما |  |
| کد سؤال: ۲۳۸۹۵ | چند سؤالی عمومی »بررسی روایات خلفا »عمر نبوت »حضرت محمد (ص) نبوت »حضرت محمد (ص) »اصحاب و مسلمانان | تعداد بازدید: ۳۷ |
با سلام دوست گرامی سوال اول: این روایت که مشتمل بر توهین بزرگی به پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم از جانب عمر بن خطاب می باشد، در صحیحترین کتب اهل سنت یعنی صحیح بخاری نقل شده است و جای شک و شبهه ی در صحت این روایت نیست: حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سَعِیدٍ، عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنِی نَافِعٌ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أُبَیٍّ لَمَّا تُوُفِّیَ، جَاءَ ابْنُهُ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَعْطِنِی قَمِیصَکَ أُکَفِّنْهُ فِیهِ، وَصَلِّ عَلَیْهِ، وَاسْتَغْفِرْ لَهُ، فَأَعْطَاهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَمِیصَهُ، فَقَالَ: «آذِنِّی أُصَلِّی عَلَیْهِ»، فَآذَنَهُ، فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهِ جَذَبَهُ عُمَرُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، فَقَالَ: أَلَیْسَ اللَّهُ نَهَاکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى المُنَافِقِینَ؟ فَقَالَ: " أَنَا بَیْنَ خِیَرَتَیْنِ، قَالَ: {اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً، فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ} [التوبة: ۸۰] " فَصَلَّى عَلَیْهِ، فَنَزَلَتْ: {وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا، وَلاَ تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ} [التوبة: ۸۴] چون عبدالله بن ابی بن سلول مرد، فرزندش عبدالله نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله آمد و از او خواست که پیراهنش را به وی دهد تا او را در آن کفن کند. پیامبر صلّی الله علیه و آله پیراهنش را به وی داد. سپس از او خواست تا بر جنازه عبدالله نماز گزارد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله برخاست تا بر او نماز گزارد، عمر بلند شد و لباس رسول خدا صلّی الله علیه و آله را گرفت و گفت: ای رسول خدا؛ آیا بر او نماز می‌خوانی در حالی که پروردگارت تو را از نماز خواندن بر منافقان نهی کرده است؟! رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: همانا خداوند متعال مرا مخیر گذاشته است و فرمود: اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّه. رسول خدا صلّی الله علیه و آله بر جنازه ابن ابی نماز خواند. آن‌گاه خداوند متعال نازل فرمود: وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِه. سوال دوم: روایتی که ذکر کردید در احتجاج نقل شده است ولی از نظر سندی صحیح نمی باشد، گرچه مدلول آن ظاهرا مشکلی ندارد، اما نزول آیه، به جهت موافق بودن با کلام سلمان، در پاسخ به این مطلب باید بگوییم: اشکال ما صرفا به نزول آیه در موافقت با شخصی نیست، و اینکه یک آیه در تایید قول یک شخصی نازل بشود مانعی ندارد، اما در باره عمر قضیه کمی فرق می کند، زیر ا در مواردی که ادعا می شود آیات برای موافقت با قول عمر نازل شده است، در این موارد بین قول عمر و قول پیامبر صلی الله علیه واله و سلم، اختلاف پیش می آمد و خداوند قول عمر را ترجیح می داد کما اینکه در روایت فوق یکی از این موارد ذکر شد، پس اشکال ما به این روایات جعلی همین ترجیح دادن قول عمر بر قول پیامبر ص می باشد، مگر ممکن است که پیامبر خدا یک چیزی بگوید، و یک شخصی مانند عمر که نصف عمر خویش را مشرک بوده یک چیزی بگوید، و خداوند در این موارد حرف عمر را ترجیح بدهد؟ ایا این به معنای برتر بودن عمر نیست؟ اما در قضیه سلمان چنین اتفاقی رخ نداد و صرفا سلمان یک حرفی زد که خداوند هماهنگ با همان حرف که در تعارض با کلام پیامبر صلی الله علیه واله وسلم نبود آیه ی نازل کرد سوال سوم: این روایت با سند کامل در کتاب علل الشرائع شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه ج ۱ ص ۹۶ نقل شده که از لحاظ سندی دارای اشکال می باشد زیر در بین روایان این روایت عده ی مجهول می باشند مانند: علی بن الحسین بن الجنید البزاز، و محمد بن ثور، پس روایت از لحاظ سندی نمی تواند صحیح باشد، اما مدلول روایت با توجه به این که از غیب خبر می دهد، قابل رد یا اثبات نیست، گرچه بعضی از فقرات این روایت با روایتی که از احتجاج در باره سلمان نقل کردید موافق می باشد و چه بسا بتواند قرینه ی بر صحت این فقرات باشد موفق باشید گروه پاسخ به شبهات | ||