درباره ما

چرا امام زمان با تشکیلاتی که در دوران غیبت صغری داشت مخفیانه زندگی می‌کرد؟ چطور خلفای عباسی متوجه فعالیت نایبان ایشان نشدند؟ امام زمان که غایب شد چه نیازی به نائب داشت؟ چرا نائب پنجم انتخاب نکرد؟ چرا امام زمان بعد از نواب چیزی نگذاشت که شیعیان به آن مراجعه کنند؟
کد سؤال: ۲۳۷۶۳امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام زمان و مهدویت
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام زمان و مهدویت »نواب امام زمان (عج)
تعداد بازدید: ۲۸
چرا امام زمان با تشکیلاتی که در دوران غیبت صغری داشت مخفیانه زندگی می‌کرد؟ چطور خلفای عباسی متوجه فعالیت نایبان ایشان نشدند؟ امام زمان که غایب شد چه نیازی به نائب داشت؟ چرا نائب پنجم انتخاب نکرد؟ چرا امام زمان بعد از نواب چیزی نگذاشت که شیعیان به آن مراجعه کنند؟

با سلام

دوست گرامی

به نظر می آید که در مجموع شبهه ی شما به دو مساله بر گردد:

۱.با توجه به ادعای شیعه مبنی بر مخفی بودن امام زمان در دوران غیبت صغری و دریافت وجوهات شرعی توسط نواب اربعه و پاسخ به سوالات شیعیان چطور ممکن است که ایشان توسط دستگاه امنیّتی عباسیان شناخته نشود؟

اولا:باید بدانیم که رجوع به نواب به صورت گسترده به یک شخص یا دو شخص نبوده است بلکه وکلای خاص امام خود در نواحی مختلف دارای وکلائی بودند که در اقسام نقاط پراکنده بودند و از طریق آنان وجوهات شرعی جمع آوری شده و خرج می شده است والبته باید توجه داشت که بعد از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله‌ متاسفانه خمس و وجوهات شرعی دیگر به اهل بیت علیهم السلام‌ داده نمی شد و خلفای جور آن را دریافت کرده واهل بیت علیهم السلام‌ را نیز از حق خودشان محروم می ساختند چنانچه گزارش های مستند از زمان ائمه علیهم السلام‌ شاهد بر این مطلب است.

وَ سُئِلَ الْبَاقِرُ ع عَنِ الْخُمُسِ فَقَالَ الْخُمُسُ لَنَا فَمُنِعْنَا فَصَبَرْنَا

نام کتاب: مناقب آل أبی طالب علیهم السلام( لابن شهرآشوب)نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏تاریخ وفات مؤلف: ۵۸۸ ق‏ناشر: علامه‏مکان چاپ: قم‏سال چاپ: ۱۳۷۹ ق‏

بنابراین این گونه نبوده است که عده ی زیادی از مردم وجوهات را به خدمت امام علیه السلام‌ برسانند بلکه حکومت وقت خمس را دریافت وخرج می کرده است و بر همین اساس بوده است که مردم از ارسال وجوهات تحت عنوان خمس خود داری کرده و آن را در قالب هدیه خدمت امام علیه السلام میفرستادند..امام کاظم علیه السلام‌ در مقابل گزارشی که به هارون داده شده بود مبنی بر پرداخت خمس به امام ، حضرت را احضار کرده و آن بزرگواررا توبیخ کرده و ایشان در پاسخ فرمودند:

وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالنُّبُوَّةِ مَا حَمَلَ إِلَیَّ قَطُّ أَحَدٌ دِرْهَماً وَ لَا دِینَاراً مِنْ طَرِیقِ الْخَرَاجِ لَکِنَّا مَعَاشِرَ آلِ أَبِی طَالِبٍ نَقْبَلُ الْهَدِیَّةَ الَّتِی أَحَلَّهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ ع فِی قَوْلِهِ لَوْ أُهْدِیَ إِلَیَّ کُرَاعٌ لَقَبِلْتُهُ وَ لَوْ دُعِیتُ إِلَى ذِرَاعٍ لَأَجَبْتُ وَ قَدْ عَلِمَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ضِیقَ مَا نَحْنُ فِیهِ وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ مَا مَنَعَنَا السَّلَفُ مِنَ الْخُمُسِ الَّذِی نَطَقَ لَنَا بِهِ الْکِتَابُ فَضَاقَ بِنَا الْأَمْرُ وَ حُرِّمَتْ عَلَیْنَا الصَّدَقَةُ وَ عَوَّضَنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهَا الْخُمُسَ فَاضْطُرِرْنَا إِلَى قَبُولِ الْهَدِیَّة

نام کتاب: الإختصاص‏ ص ۵۵/نویسنده: مفید، محمد بن محمدتاریخ وفات مؤلف: ۴۱۳ ق‏محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمود‏تعداد جلد: ۱ناشر: الموتمر العالمى لالفیة الشیخ المفیدمکان چاپ: ایران؛ قم‏

قسم به آن که محمد را به نبوت مبعوث کرد، کسی به من احدی از درهم و دینار خراج نداده است لکن ما آل ابی طالب هدیه را که خداوند بر پیامبرش حلال کرده است را قبول می کنیم...به تحقیق تو میدانی که ما در تنگنا هستیم ودشمنان ما بسیار هستند و سلف شما ه ما را از خمس منع کردند، درحالیکه خداوند صدقه را بر ما حرام وخمس را عوض آن قرار داد.پس ما در قبول هدیه مضطر شده ایم.

ثانیا:خرج کردن وجوهات فقط منحصر به امام زمان علیه السلام نبوده است بلکه وکلای ایشان توسط حضرت مأذون در مصرف کردن وجوهات بوده اند.آن گونه که در عصر غیبت بعضی از افراد ماذون از طرف نائب عام امام علیه السلام‌ واز طرف ایشان در مصرف خمس اجازه دارند

ثالثا:در برخی از موارد که ترس آن میرفت که از طرف ماموران حکومتی مورد تعقیب قرار گیرند، به دستور امام خمس ووجوهات را دریافت نمی کردند وآن را انکار می کردند تا گرفتار نشوند.

الْحُسَیْنُ بْنُ الْحَسَنِ الْعَلَوِیُّ قَالَ: کَانَ رَجُلٌ مِنْ نُدَمَاءِ روزحسنى‏وَ آخَرُ مَعَهُ فَقَالَ لَهُ هُوَ ذَا یَجْبِی الْأَمْوَالَ وَ لَهُ وُکَلَاءُ وَ سَمَّوْا جَمِیعَ الْوُکَلَاءِ فِی النَّوَاحِی وَ أُنْهِیَ ذَلِکَ إِلَى عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْوَزِیرِ فَهَمَّ الْوَزِیرُ بِالْقَبْضِ عَلَیْهِمْ فَقَالَ السُّلْطَانُ اطْلُبُوا أَیْنَ هَذَا الرَّجُلُ فَإِنَّ هَذَا أَمْرٌ غَلِیظٌ فَقَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ سُلَیْمَانَ نَقْبِضُ عَلَى الْوُکَلَاءِ فَقَالَ السُّلْطَانُ لَا وَ لَکِنْ دُسُّوا لَهُمْ قَوْماً لَا یُعْرَفُونَ بِالْأَمْوَالِ فَمَنْ قَبَضَ مِنْهُمْ شَیْئاً قُبِضَ عَلَیْهِ قَالَ فَخَرَجَ بِأَنْ یَتَقَدَّمَ إِلَى جَمِیعِ الْوُکَلَاءِ أَنْ لَا یَأْخُذُوا مِنْ أَحَدٍ شَیْئاً وَ أَنْ یَمْتَنِعُوا مِنْ ذَلِکَ وَ یَتَجَاهَلُوا الْأَمْرَ فَانْدَسَّ لِمُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ رَجُلٌ لَا یَعْرِفُهُ وَ خَلَا بِهِ فَقَالَ مَعِی مَالٌ أُرِیدُ أَنْ أُوصِلَهُ فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدٌ غَلِطْتَ أَنَا لَا أَعْرِفُ مِنْ هَذَا شَیْئاً فَلَمْ یَزَلْ یَتَلَطَّفُهُ وَ مُحَمَّدٌ یَتَجَاهَلُ عَلَیْهِ وَ بَثُّوا الْجَوَاسِیسَ وَ امْتَنَعَ الْوُکَلَاءُ کُلُّهُمْ لِمَا کَانَ تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ.

نام کتاب: الکافی( ط- الإسلامیة) ج۱ ص۵۲۵/نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏تاریخ وفات مؤلف: ۳۲۹ ق‏محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمدناشر: دار الکتب الإسلامیةمکان چاپ: تهران‏سال چاپ: ۱۴۰۷ ق‏نوبت چاپ: چهارم‏

حسین بن حسن علوى گوید: مردى از ندیمان روز حسنى و مرد دیگرى که همراه او بود باو گفت: اینک او (یعنى حضرت صاحب الزمان علیه السلام) اموال مردم را (بعنوان سهم امام علیه السلام) جمع میکند و وکلائى دارد و وکلاء آن حضرت را که در اطراف پراکنده بودند نام بردند، این خبر بگوش عبید اللَّه بن سلیمان وزیر رسید، وزیر همت گماشت که وکلا را بگیرد، سلطان گفت: جستجو کنید و نه بینید خود این مرد کجاست، زیرا این کار سختى است.

عبید اللَّه بن سلیمان گفت: وکلا را میگیریم. سلیمان گفت: نه، بلکه اشخاصى را که نمیشناسند بعنوان جاسوس با پول نزد آنها میفرستیم، هر کس از آنها پولى قبول کرد، او را میگیریم.

از حضرت نامه رسید که بهمه وکلاء دستور داده شود: از هیچ کس چیزى نگیرند و از گرفتن سهم امام خوددارى نمایند و خود را بنادانى زنند، مردى ناشناس بعنوان جاسوسى نزد محمد بن احمد آمد و در خلوت باو گفت: مالى همراه دارم که میخواهم آن را برسانم، محمد گفت: اشتباه کردى، من از این موضوع خبرى ندارم، او همواره مهربانى و حیله‏گرى میکرد و محمد خود را بنادانى میزد، و نیز آنها جاسوسها را در اطراف منتشر کردند و وکلا از گرفتن خوددارى میکردند بواسطه دستورى که بآنها رسیده بود.

بنابر این اگر هم گاهی از اوقات توسط ماموران شناسایی می شدند توسط عنایت امام از این ابتلاء رهائی پیدا می کردند.

سوال دوم:اگر امام قرار است که غائب باشد چه نیازی به نائب دارد؟

دقت در این امر ضروری است که ایا در زمان حضور ائمه کسانی بوده اند که از طرف ایشان نائب بر رتق و فتق امور مردم در مناطق مختلف(که توفیق درک امام را ندارند) باشند یا خیر؟قطعا بله.

چطور در آن زمان حضرات معصومین علیهم السلام‌ میتوانند نائب داشته باشند ولی در زمان غیبت نمی تواند؟

نیاز به نائب به خاطر عدم توانایی دسترسی مردم به امام می باشد تا از طریق نائب رتق و فتق امور تحت امر امام علیه السلام‌ توسط نائب صورت گیرد.بعداز نائب چهارم نیز حضرت ویژگی هایی را بیان کردند که اشخاصی که دارای این چنین ویژگی ها هستند نائبان من هستند تا زمان ظهور امام علیه السلام‌.بنابراین نیابت خاصه تا زمان نائب چهارم مقرّر گردید و از‌ آن به بعد که غیبت کبری آغاز گردید، نیابت عامه توسط امام مطرح گردید و از آن زمان تا این عصر این نیابت ادامه داشته و رتق و فتق امور توسط آن نائب صورت می گیرد.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت