درباره ما

آیا حضرت علی از زنان تنفر داشت و فقط به خاطر میل جنسی به زنان روی می‌آورد؟ آیا حضرت علی زنان را ناقص العقل و ناقص الایمان می‌دانست؟ مواردی که در نهج البلاغه بر علیه زنان است درست است؟
کد سؤال: ۲۳۶۱۰نهج البلاغه
عمومی »بررسی روایات
معارف اسلامی و اخلاق »زن و خانواده
چند سؤالی
تعداد بازدید: ۱۴۰
آیا حضرت علی از زنان تنفر داشت و فقط به خاطر میل جنسی به زنان روی می‌آورد؟ آیا حضرت علی زنان را ناقص العقل و ناقص الایمان می‌دانست؟ مواردی که در نهج البلاغه بر علیه زنان است درست است؟

با سلام

دوست گرامی

حکمت۲۳۸ نهج البلاغة: وَ قَالَ ع‏ الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا

به این حدیث از دو سو میتوان نظر کرد:

از ناحیه سند:این روایت ضعیف السند است ولذا نمی توان بدان برای معارف اسلام استناد کرد.در هیچ یک از کتب معتبر شیعه این عبارت با سند ذکر نشده است بنابراین قابل استناد نمی باشد.

از ناحیه دلالت:

بر فرض صحت سند وجوه مختلفی در تبیین مفاد حدیث بیان شده است:

اولا:در قران کریم مکرر انسان را بهترین مخلوق خطاب کرده و ملاک برتری را تقوا معرفی می کند ودر ایاتی از قرآن زن را به خیر معرفی می کند:

وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا(نساء آیه ۱۹)

با آنان، بطور شایسته رفتار کنید! و اگر از آنها، (بجهتى) کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدایى نگیرید!) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى‏دهد!

ودر جای دیگر هنگامی که حضرت موسی از قوم خود فرار کرده و به مدین می آید و در کنار چاه آبی که مردم از آن آب می کشیدند توقف می کند که در آن هنگام دو دختر شعیب به جهت حیاء در گوشه ای ایستاده بودند که حضرت موسی علیه السلام برای آن ها آب می کشد و وقتی به‌آنان می دهد و سپس می فرماید:

فَسَقى‏ لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیر(قصص ۲۴)

موسى براى (گوسفندان) آن دو آب کشید سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «پروردگارا! هر خیر و نیکى بر من فرستى، به آن نیازمندم!»

در این جا حضرت موسی علیه السلام‌ بعد از اینکه کار را به سرانجام میرساند به خدا عرضه می کند که من محتاج خیر تو هستم که به صورت واضح در این آیات ازدواج به یکی از دختران شعیب بوده است.

پس بنابراین در لسان قرآن کریم زن به عنوان یک موجود خیر قرارگرفته است وآنچه که در نزد خداوند ملاک اعتبار ومیزان رشد است تقوا است چنانچه خداوند میفرماید:

یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیر(حجرات ۱۳)

اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‏ها و قبیله‏ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامى‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!

در این آیه خداوند به جمیع مردم خلقت اولیه آن ها را متذکر می شود و ملاک و میزان سنجش را نزد خداوند تقوا می داند.

پس قرآن از این جهت فرقی بین زن ومرد نگذاشته و ملاک را چیز دیگر میداند.حال با توجه به این بیان آنچه در کلام امیرالمومنین علیه السلام‌ آمده است چنانچه جوری تفسیر شود که مخالف قران باشد قطعا مورد پذیرش نیست بنابراین محاملی برای این کلام گفته شده است ازجمله:

۱.مراد از شرّ آن نیست که در فارسی ترجمه می شود بلکه ترجمه آن همان بلاست که به صورت مزاح دربین متعارف مردم گفته می شود:"زن بلاست وخداوند هیچ خانه ای را بدون بلا نذاره"نه به معنای شرّ که ما آن را در مقابل خیر استفاده می کنیم.بنابراین شرّ در این جا شرّ به معنای فاقد خوبی ودارای رذالت نیست

۲.الف و لام در ال مراة آیا الف ولام جنس است یا عهد؟اگر الف ولام جنس باشد شامل همه ی زنان می شود که محال است.در قرآن کریم میفرماید: وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ . النور/۲۱.

و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر می کنند!

و طبق روایت رسول خدا صلی الله علیه وآله که فرمودند:

علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض

علی علیه السلام با قرآن است و قرآن با علی علیه السلام از هم جدانمی شوند تا اینکه در حوض بر من وارد شوند

النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم الوفاة: ۴۰۵ هـ، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴ تحقیق : مصطفی عبد القادر عطا ، ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۱هـ - ۱۹۹۰م ، الطبعة : الأولی ،

آیا حضرت علی علیه السلام که همیشه همراه قرآن است، می تواند بر ضد قران کلامی گفته باشد؟ ولی اگر الف ولام عهد باشد که چنین است و قرائنی دال براین مطلب نیز وجود دارد، دیگر بدان نمیتوان استناد نمود.

براساس قرائن متعدد از جمله ایات قرآن کریم مبنی بر تساوی بین زن ومرد از جهات کمال و تکریم امیرالمومنین علیه السلام‌ نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها و تکریم پیامبر نسبت به مادر حضرت علی علیه السلام‌ و همچنین حضرت خدیجه سلام الله علیها و روایات صحیح از علی علیه السلام‌ در تکریم زن، روشن می شود که مراد الف ولام جنس نیست بلکه الف ولام عهد ونسبه به یک زن خاص است وآن عایشه همسر رسول اکرم صلی الله علیه وآله‌ می باشد.

به لینک زیر مراجعه کنید:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۰۷۲

اما خطبه ی ۸۰ نهج البلاغه:

۸۰ و من خطبة له ع بعد فراغه من حرب الجمل فی ذم النساء ببیان نقصهن‏

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ‏ الْعُقُولِ‏ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَالِ فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ کُونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ وَ لَا تُطِیعُوهُنَّ فِی الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا یَطْمَعْنَ فِی الْمُنْکَر

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: ۱۰۶. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق

نهج البلاغه / ترجمه انصاریان ؛ ؛ ص۱۵۳

از خطبه‏هاى آن حضرت است پس از پایان جنگ جمل در مذمّت زنان‏

اى مردم، زنان از نظر ایمان و ارث و عقل ناقصند. اما نقصان ایمانشان به اعتبار معاف بودن از نماز و روزه در ایام قاعدگى است. اما نقصان ارثشان به اعتبار اینکه سهم ارث آنان نصف سهم ارث مردان است. اما نقصان عقلشان، به اعتبار اینکه شهادت دو زن‏برابر شهادت با یک مرد است. از بدان آنان بترسید، و از خوبانشان برحذر باشید، و در امور پسندیده از آنان پیروى نکنید تا در اعمال ناشایسته طمع پیروى نداشته باشند

نهج البلاغه / ترجمه انصاریان، ص: ۱۵۴شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة / ترجمه انصاریان، ۱جلد، پیام آزادى - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۸۶ ش.

اولا:در قرآن کریم از جهات مختلف تساوی بین زن ومرد اثبات شده است از جمله جهت خلقت، جهت کمال ، جهت پاداش وثواب.در این فرمایش حضرت در مقام تفاوت های بین زن ومرد است که از آن در عربی به نقصان تعبیر شده است.واژه نقص آن گونه که در فارسی بار معنایی را دارد در عربی چنین نیست.بنابراین به هنگام تحلیل یک کلام یا یک واژه باید آن را در آن فضا ترجمه کرد.حضرت در این کلام در با بیان نقصان در ایمان،حظ و عقل، به حقیقت این نقص و کمی توجه کرده و دلیل آن را بیان کردند.بنابراین اگر می گویند ناقص الایمان است نه اینکه ایمان آنها و درجات ایمانی آنان پایین تر از مرد است چرا که این مخالف آیه قرآن کریم که ملاک را تقوا میداند واین را بین زن ومرد یکی می داند(حجرات ۱۳)بلکه مراد حضرت در ادامه فرمایش ایشان بیان شده است که مراد کمیّت است، آن هم نه کمیت درجات ایمانی بلکه کمیت در اقامه صلاة و صوم و...

و نسبت به ارث آنها نقصان در ارث دارند و آن این است که سهم آن ها کم است نسبت به سهم مردان وآن هم نیز در همه جا نیست بلکه در بعض موارد است .

ونسبت به نقصان در عقل مراد آن است که شهادت دو نفر از زنان همانند شهادت یک مرد است و آنهم در مواردی شهادت آنان به صورت تساوی است.برای اطلاع بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۰۱۱

الرأی فی المرأة

وَ إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ فَإِنَّ رَأْیَهُنَّ إِلَى أَفْنٍ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهْنٍ وَ اکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِکَ إِیَّاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَیْهِنَّ وَ لَیْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ إِدْخَالِکَ مَنْ لَا یُوثَقُ بِهِ عَلَیْهِنَّ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ فَافْعَل.. وَ لَا تُمَلِّکِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ وَ لَا تَعْدُ بِکَرَامَتِهَا نَفْسَهَا وَ لَا تُطْمِعْهَا فِی أَنْ تَشْفَعَ لِغَیْرِهَا

شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق.

از مشورت با زنان اجتناب کن، زیرا رأیشان ضعیف، و عزمشان سست است.با پوششى که بر آنان قرار مى‏دهى دیده آنان را از دیدن مردمان باز دار، زیرا سختى حجاب آنان را پاک‏تر نگاه مى‏دارد، و بیرون رفتن زنان از خانه بدتر از این نیست که افراد غیر مطمئن را بر آنان در آورى، و اگر بتوانى چنان کن که غیر تو را نشناسند.

امورى که در خور توان زنان نیست به دستشان مسپار، زیرا زن گلى است ظریف نه خادم و کار پرداز.احترامش را در حدّ خودش مراعات کن، و او را به طمع میانجى‏گرى در حق غیر مینداز[۱]

نهج البلاغه / ترجمه انصاریان ؛ ؛ ص۶۴۲ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة / ترجمه انصاریان، ۱جلد، پیام آزادى - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۸۶ ش.

در این بیان هم نیز مانند بیان سابق باید گفت که اگر چه در ظاهر کلام مقید نمی باشد ولی بنابر روایات دیگر و نصوص دیگر میتوان ان را مقیّد دانست و از اطلاق کلام دست برداشت وبگوییم مراد زنانی هستند که از هوس باز و ناپخته و احساسی و راز نگه ندار است به خلاف غیر آنان.

وشاهد بر این ادعا آن است که در صاحب کنز الفوائد(علامه کراجکی ۴۴۹)در بیان امیر المومنین علیه السلام‌ نسبت به زنان می فرماید:

إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ إِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ بِکَمَالِ عَقْلِهَا فَإِنَّ رَأْیَهُنَّ یَجُرُّ إِلَى الْأَفَن‏

کنز الفوائد ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۷۶/ کراجکى، محمد بن على، کنز الفوائد، ۲جلد، دارالذخائر - ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۱۰ ق.

دوری کن از مشورت زنان مگر زنانی که آنان را به کمال عقلشان امتحان کرده ای.

بنابراین روشن می شود که قطعا آن چه که در نهج البلاغه آمده است مطلق نیست و مقید بوده است و ما روایات متعددی در مشورت با زنان در مواردی که در حوزه کاری آنان است یا به صورت مطلق تشویق کرده اند که با افراد مجرّب ودانا مشورت کن وآن را مقید به مردان نکرده است:

قَالَ الصَّادِقُ ع‏ شَاوِرْ فِی أُمُورِکَ مِمَّا یَقْتَضِی الدِّینُ مَنْ‏ فِیهِ‏ خَمْسُ‏ خِصَالٍ‏ عَقْلٌ وَ عِلْمٌ وَ تَجْرِبَةٌ وَ نُصْحٌ وَ تَقْوَى‏

مصباح الشریعة ؛ ؛ ص۱۵۲/ منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام، مصباح الشریعة، ۱جلد، اعلمى - بیروت، چاپ: اول، ۱۴۰۰ق.

حضرت صادق (ع) فرموده است: مشورت کن در امور خود که جنبه دینى دارد با کسى که داراى پنج صفت است:

۱- عاقل است: صلاح و فساد امور را مى‏فهمد.

۲- عالم است: احکام و آداب دینى را مى‏داند.

۳- با تجربه است: در پیش آمدها روشن و تجربه دیده است.

۴- ناصح است: با خلوص نیت و صفا صلاح بینى مى‏کند.

یا در روایت دیگر چنین آمده است:

استشیروا ذوى‏ العقول‏ ترشدوا، و لا تعصوهم فتندموا.

(۳) مشورت کنید با خداوندان عقل تا راه راست یابید، و مخالفت ایشان مکنید که پشیمان باشید بدنیا و آخرت.

شرح فارسى شهاب الأخبار(کلمات قصار پیامبر خاتم ص) ؛ متن ؛ ص۳۲۱/ قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسى شهاب الأخبار(کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، ۱جلد، مزکز انتشارات علمی و فرهنگی - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۱ ش

۲۵ عَنْهُ عَنِ الْجَامُورَانِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مُشَاوَرَةُ الْعَاقِلِ النَّاصِحِ رُشْدٌ وَ یُمْنٌ وَ تَوْفِیقٌ مِنَ اللَّهِ فَإِذَا أَشَارَ عَلَیْکَ النَّاصِحُ‏ الْعَاقِلُ‏ فَإِیَّاکَ وَ الْخِلَافَ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ الْعَطَب‏[۲]

المحاسن ؛ ج‏۲ ؛ ص۶۰۲/ برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ۲جلد، دار الکتب الإسلامیة - قم، چاپ: دوم، ۱۳۷۱ ق.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله‌ فرمود:مشورت با عاقل نصیحت کننده سبب خیر و رشد وتوفیقی از جانت خداست پس زمانی که عاقل نصحیت کننده ای تو را مشورت داد برحذر باش که با او مخالفت کنی چرا که عاقبت آن شرّ و هلاکت است.

این دسته از روایات به هیچ عنوان مقید به زن یا مرد نشده است بلکه ملاک را تجربه و عقل مشورت دهنده می دانندعلاوه که از طرف دیگر روایات متعددی داریم که مشورت با مردان را محدود کرده است ازجمله:

۲۴ عَنْهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْجَامُورَانِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ صَنْدَلٍ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ اسْتَشِرِ الْعَاقِلَ‏ مِنَ‏ الرِّجَالِ‏ الْوَرِعَ فَإِنَّهُ لَا یَأْمُرُ إِلَّا بِخَیْرٍ وَ إِیَّاکَ وَ الْخِلَافَ فَإِنَّ خِلَافَ الْوَرِعِ الْعَاقِلِ مَفْسَدَةٌ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا.

المحاسن / ج‏۲ / ۶۰۲ / ۳ باب الاستشارة ..... ص : ۶۰۰

نام کتاب: المحاسن‏ نویسنده: برقى، احمد بن محمد بن خالدتاریخ وفات مؤلف: ۲۷۴ ق یا ۲۸۰ ق‏محقق / مصحح: محدث، جلال الدین‏ناشر: دار الکتب الإسلامیةمکان چاپ: قم‏سال چاپ: ۱۳۷۱ ق‏

امام صادق علیه السلام‌ میفرماید:از مردان عاقل و پرهیزکار مشورت بگیر چرا که امر نمی کند مگر به خیر و برحذر باش از مخالفت چرا که مشورت کردن از غیر پرهیزگار عاقل مفسده در دین و دنیاست.

بنابراین ملاک در مشورت عقل وخرد و پرهیزگاری است نه مرد یا زن.

علاوه بر مطالب فوق آیت الله جوادی آملی معتقد است این کلام در فضای آن زمان بوده نسبت به زنانی که به صورت صحیح تربیت نشده و تجربه صحیح و عقل سلیم و دیدی صحیح نسبت به دنیا و امورات وشئونات زندگی نداشته است.بنابراین مشورت با آن ها منجر به مفسده خواهد شد نه در این زمان که همگی در فضاهای علمی ورود پیدا کرده و آثاری در علم و هنر از خود برجای گذاشته اند.

[۲۳۱] ۲۳۴

وَ قَالَ ع‏ خِیَارُ خِصَالِ‏ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا کَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةًلَمْ تُمَکِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا کَانَتْ بَخِیلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا کَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَعْرِضُ لَهَا

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: ۵۱۰/ شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق.

و آن حضرت فرمود: بهترین خصلت‏هاى زنان بدترین خصلت‏هاى مردان است: کبر، بخل، ترس. هرگاه زن داراى کبر باشد جز در برابر شوهر سر فرود نیاورد. و چون بخیل باشد مال خود و شوهرش را حفظ کند. و وقتى ترسو باشد از هر چه به او روى آرد دورى نماید.

نهج البلاغه / ترجمه انصاریان ؛ ؛ ص۸۱۴/ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة / ترجمه انصاریان، ۱جلد، پیام آزادى - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۸۶ ش.

چرا ترس، تکبر و بخل برای مرد بد است، ‌ولی برای زن خوب است؟‌ روایت داریم علی(ع) فرمود:‌بدترین صفات مرد، بهترین صفات زن است. برای مرد تکبر بد است، ترس بد است، باید در میدان جنگ شجاع باشد، بخل بد است باید دست و دلباز باشد. اما امیرمؤمنان(ع) فرمود: ‌این صفات برای زن خوب است. معنی این روایت چیست؟

۱- ترس: اگر زن ترس داشت با هر نامحرمی سخن نمی‌گوید، ‌با هر کسی گفت‌وگو نمی‌کند، هر ماشینی را سوار نمی‌شود، به هر ندایی پاسخ نمی‌دهد که بعد سر از فساد در بیاورد. جسور بودن زن گاهی کار دستش می‌دهد منظور از این ترس، نه ترس از گربه است، نه ترس از سوسک و نه ترس از ورود در دانشگاه و مراکز اجتماعی است، این ترس یعنی ترس از اینکه خودش را به آب و آتش بزند.

۲- بخل: یعنی مال شوهرش را حفظ کند.

۳- تکبر: مرد باید متواضع باشد، اما یک زن در مقابل مرد نباید با خضوع و کرنش و نرمی طوری حرف بزند که مرد تحریک شود. مگر خدا به زن‌های پیغمبر نمی‌فرماید: وقتی با مرد حرف می‌زنید - این خطاب برای همه است- طوری حرف نزنید که کسی تحریک شود.

بنابراین همیشه باید مراد شخص را از وی پرسید که حضرت امیر المومنین در کلام خویش به صورت واضح عبارت خویش را توضیح دادند.

یَا أَشْبَاهَ‏ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَ عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ

نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ؛ ص۷۰/

اى نامردان مرد نما، دارندگان رؤیاهاى کودکانه، و عقلهایى به اندازه عقل زنان حجله نشین‏

نهج البلاغه / ترجمه انصاریان ؛ ؛ ص۹۵/ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة / ترجمه انصاریان، ۱جلد، پیام آزادى - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۸۶ ش.

در این فراز حضرت در مقابل پافشاری کسانی که قصد نرفتن به جنگ را دارند می فرماید:شما مرد نما هستید و سپس در آن ها را از دو جهت به کودکان و زنان نوعروس(نه همه ی زنان) تشبیه می کند وآن هم از این جهت است زنان نو عروس بیشتر از همه درگیر ودوچار استرس های اول زندگی هستند و از این جهت قدرت تصمیم گیری و اظهار رأی ندارند.به عبارت بهتر تشبیه بدان جهت است که کودکان نه بالقوه عاقلند ونه بالفعل و از طرف دیگر نوعروسان به جهت اینکه فکرشان محدود به حجله و عروسیشان است، غالبا فکرشان درست وصحیح ومصاب به واقع نیست.

[۱۱۹] ۱۲۴

وَ قَالَ ع‏ غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَ غَیْرَةُ الرَّجُلِ إِیمَان‏

نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ؛ ص۴۹۱/ شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق.

غیرت زن کفر وغیرت مرد ایمان است.

این روایات نباید به صورت کلی نظر شود بلکه باید در کنار دیگر روایات بدان توجه کرد.غیرت زن که برخاسته از حسادت زن است که همین امر سبب می شود که جلو ازدواج مجدد شوهر را بگیرد واین چنین غیرت واحساس ملکیت سبب کفر زن است وآن هم نه کفر اعتقادی بلکه کفر عملی چرا که حکم الهی در مورد تعدد زوجات نادیده گرفته است.

چنانچه جناب صبحی صالح در حاشیه نهج البلاغه در توضیح روایتی دیگر که در آن حضرت می فرماید:"غیرت زن کفر است"

(۴۵۹۲) «غَیْرَة المرأة کُفْرٌ»

: أی تؤدی إلى الکفر، فانها تحرم على الرجل ما أحلّ اللَّه له من زواج متعددات، أما غیرة الرجل فتحریم لما حرّمه اللَّه، و هو الزنى.

نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ؛ ص۷۱۶/ شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق.

یعنی غیرتی که منجر به کفر شود چرا که زن(در این صورت خاص)حرام می کند برمرد آنچه را که خداحلال کرده است از تعدد زوجات.اما غیرت مرد پس تحریم آنچه را که خدا حرام کرده است می باشد.

بنابراین مساله غیرت به حدود شرعی در روابط محرم و نامحرم برمیگردد و در این مساله با توجه به حکم الهی مبنی بر تعدد زوجات اگر زن وهمسر ممانعت کند این کفر عملی است به احکام دین ولو کفر اعتقادی نیست چرا که یقین دارد این حکم را خدا جعل کرده است.به لینک زیر مراجعه کنید:

http://www.pasokhgoo.ir/node/۵۹۹۰۵

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت