درباره ما

با عرض سلام و ادب و خسته نباشید خدمت شما عزیزان شبکه جهانی ولایت...بنده یک سوالی داشتم چندین بارم تو گوگل سرچ کردم ولی جواب این شبهه رو خوب پیدا نکردم.یعنی دوست داشتم از شما کارشناسای زحمت کش جوابشو لگیرم...شبهه اینه که گفته شده در کتاب کافی و وسایل شیعه و کتب های دیگر شیعه از زبان امامن معصوم علیه السلام که خود این بزرگواران فرموده اند که برای ما بارگاه و حرم نسازید..نباید واسه مرده زیارتگاه ساخته بشه و این حرفا..خواستم از زیان شما جواب این شبهه رو بشونم...بسیار ممنونم در زیر سایه امام زمان عج باشید.خدانگهدار
کد سؤال: ۲۳۳۹۶عقاید شیعه و پاسخ به شبهات آن » بنای بر قبور
عقاید شیعه و پاسخ به شبهات آن
تعداد بازدید: ۴۸
با عرض سلام و ادب و خسته نباشید خدمت شما عزیزان شبکه جهانی ولایت...بنده یک سوالی داشتم چندین بارم تو گوگل سرچ کردم ولی جواب این شبهه رو خوب پیدا نکردم.یعنی دوست داشتم از شما کارشناسای زحمت کش جوابشو لگیرم...شبهه اینه که گفته شده در کتاب کافی و وسایل شیعه و کتب های دیگر شیعه از زبان امامن معصوم علیه السلام که خود این بزرگواران فرموده اند که برای ما بارگاه و حرم نسازید..نباید واسه مرده زیارتگاه ساخته بشه و این حرفا..خواستم از زیان شما جواب این شبهه رو بشونم...بسیار ممنونم در زیر سایه امام زمان عج باشید.خدانگهدار

باسلام

دوست گرامی

مطلبی که فرمودید نیاز به ذکر مصداق و مورد دارد و بعضی از مطالبی که فرمودید بر خلاف آن مطلب یا به صورت تصریح شده و یا غیر مصرح موجود است، مانند اینکه در سوال ادعا شده است که امامان ما فرمودن برای ما قبر درست نکنید، تعدادی از مطالبی که عمدتا وهابیت از میان روایات به عنوان شاهد شیعی ذکر کرده اند و شاید مدنظر شما این موارد باشد را انتخاب می کنیم و به آن پاسخ میدهیم، بلکه مدنظر شما این موارد باشد.

بناسازی بر قبور

پیرامون این روایات توجه به چند نکته لازم است

نکته اول:عمومات قرآن و روایات ثابت کننده بنا سازی بر قبر

پیرامون بناسازی بر قبر نکته ای که مهم است این است که قرآن به عنوان مهم ترین منبع، بناسازی بر قبر اصحاب کهف را تایید کرده است:

َقالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا ، سوره کهف، آیه ۲۱

بنابراین ساخت بنا و مسجد در کنار قبور، به ذاته و صرف نظر از موارد دیگر اشکالی ندارد، در همین راستا روایاتی وارد شده است که امام معصوم امر به بنا سازی و نشانه گذاری بر قبر کرده است، یعنی اضافه بر اینکه نهیی در بین نمی باشد ، امر و دستور به بنا سازی بر قبر هم شده است که این فرمان، حداقل اگر اثبات کننده استحباب عمل هم نباشد، رخصت عمل را به طور قطع ثابت می کند که در ادامه به آن اشاره خواهد شد، اضافه بر این مطلب، می توان به روایات متعدد در منابع شیعه اشاره کرد که از جمله آن به عتبه بوسی، خواندن اذن دخول و دعای تحت قبه وپیرامون زیاد خواندن نماز در کنار قبر امام حسین علیه السلام اشاره کرد که همه اینها فرع بر این است که بنایی بر قبر تاسیس شده باشد و بعد از آن این مستحبات صورت گیرد که نمونه ای از آن اشاره می شود که به فرض ضعف سند برخی، به علت کثرت روایات در این باب، می توان به استفاضه و اطمینان در این باب نائل شد:


باب استحباب کثرة الصلاة عند قبر الحسین ( علیه السلام ) فرضا ونفلا عند رأسه وخلفه والاتمام فیه سفرا ( ۱۹۷۲۶ )

۱ - محمد بن یعقوب ، عن علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن ابن أبی نجران ، عن زید بن إسحاق ، عن الحسن بن عطیة عن أبی عبد الله علیه السلام قال : إذا فرغت من السلام على الشهداء فائت قبر أبی عبد الله علیه السلام فاجعله بین یدیک ثم تصل ما بدا لک.

وسائل الشیعة ( آل البیت ) - الحر العاملی - ج ۱۴ ص ۵۱۸


نکته دوم: مد نظر قرار گرفتن وجه خاص در روایات ناهیه

با توجه به عمومات قرآنی و روایت هایی که پیرامون جواز و رجحان بناسازی بر قبر بیان شد، باید روایات ناهیه از بنا سازی، ناظر به جهت خاص و شرائط اختصاصی به زمان و مکان آن مانند جلوگیری از افراط در عزاداری بر میت، فخر فروشی بر اموات و به حاشیه راندن فضائل واقعی و ابطال اندیشه بهره بردن مرده از تزیینات و بهره ها و متاع دنیایی بعد از مردن و ادامه تمایل عده ای به بت پرستی و حفظ آثار گذشتکان کافر خود و... تفسیر و حمل شود تا تعارض در بین روایات مستقر نماند؛ به عنوان نمونه و به جهت تایید می توان به آیاتی از قرآن که در سوره تکاثر آمده است اشاره کرد که در آیه شریف بیان شده است که آن قدر تکاثر و فخر فروشی پررنگ می شود که به سبب همین مساله، قبور و مرده ها اهمیت بدون دلیل و مبنا پیدا می کنند و مردگان وسیله ای برای تفاخر و تکاثر قرار می گیرند و قرآن به نهی از این رفتار می پردازد، یا در موارد متعدد تاریخی آمده است که افراد قبور مردگان را طلاکاری می کردند یا اینکه حتی با این اندیشه که درهم و دینار برای مرده گره گشایی می کند، طلا و جواهرش را همراه او دفن می کردند و دسته ای از روایات ناهیه این جهت را مد نظر داشته باشند یا اینکه در برخی از قبور، مظاهری از بت پرستی به کار رفته باشد و موارد دیگر که به راحتی می توان در متون تاریخی و غیره آن را مشاهده کرد به عنوان نمونه روایتی که در این مقام وارد شده است که توضیح مرحوم امام خمینی پیرامون آن، به همین مساله دلالت دارد:

عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زیاد ، عن جعفر بن محمد الأشعری ، عن ابن القداح عن أبی عبد الله علیه السلام قال : قال أمیر المؤمنین علیه السلام بعثنی رسول الله صلى الله علیه وآله فی هدم القبور وکسر الصور .

وسائل الشیعه(آل بیت)، جلد ۳، ص ۲۱۱

امام خمینی روایات ناهیه را ناظر به سنن جاهلی می داند و مطلق نهی را قبول ندارند:

کانت علقتهم بتلک الصور والتماثیل باقیة فی سر قلوبهم ، فصنعوا أمثالها حفظا لآثار أسلافهم وحبا لبقائها کما نرى حتى الیوم علاقة جمع بحفظ آثار المجوسیة وعبدة النیران فی هذه البلاد حفظا لآثار أجدادهم ، فنهى النبی صلى الله علیه وآله عنه بتلک التشدیدات والتوعیدات التی لا تناسب إلا للکفار ومن یتلو تلوهم قمعا لأساس الکفر ومادة الزندقة ودفعا عن حوزة التوحید ، وعلیه تکون تلک الروایات ظاهرة أو منصرفة إلى ما ذکر.وعلیه تحمل روایة ابن القداح عن أبی عبد الله علیه السلام

مکاسب محرمه، جلد ۱، ص ۱۷۰

در این کلام امام خمینی ضمن اشاره به حالت عده ای که هنوز میراث کفرآمیز گذشتگان خود را همراه خود داشته اند و ادامه می داده اند، بیان می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور به جمع آوری و تخریب این آثار را داد تا آثار شرک و بت پرستی از بین برود و حوزه توحید مستحکم بماند و در ادامه ایشان می فرماید روایت ابن قداح مربوط به همین جهت می باشد.


تعظیم قبور در حد پرستش بتها

لعل أمره بهدم القبور لأجل تعظیم الناس إیاها بنحو العبادة للأصنام وکانوا یسجدون علیها ، کما یشعر به بعض الروایات الناهیة عن اتخاذ قبر النبی صلى الله علیه وآله قبلة ومسجدا

مکاسب محرمه، روح الله خمینی، جلد ۱، ص ۱۷۰

امام در قسمتی دیگر در بررسی این روایت می فرماید چه بسا دستور پیامبر به هدم قبور به خاطر این باشد که آن قدر آنها به این قبور احترام می کردند که شبیه پرستش بتها شده بود.


حدیث من جدد قبرا

اما روایت دیگری که در کتاب ذکر شده به عنوان روایت مخالف با عقیده شیعه بیان شده است، روایتی است که در کتاب وسائل الشیعه بیان شده است:

محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد بن عیسى ، عن محمد بن سنان ، عن أبی الجارود ، عن الأصبغ بن نباتة قال : قال أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) : من جدد قبرا أو مثل مثالا فقد خرج عن الاسلام .


ضعف سندی و دلالتی روایت

حضرت آیت الله العظمی خویی، در شرح و توضیح این روایت فرموده اند که این روایت نه به لحاظ سندی و نه به لحاظ دلالی صلاحیت برای استدلال ندارد چنانچه می نویسد:


و ( فیه ) : أن الروایة غیر قابلة للاستدلال بها سندا ودلالة : أما سندا فلأن طریق الشیخ إلى أحمد بن عیسى وإن کان صحیحا کما مر إلا أن محمد بن سنان ضعیف لا یمکن الاعتماد علیه . على أن السند یحتوی على أبی الجارود وهو زیاد بن المنذر رئیس الفرقة الجارودیة الذی عبر عنه الباقر علیه السلام بسرحوب وسرحوب اسم شیطان أعمى یسکن البحر وأبو الجارود کان أعمى أیضا وقد ذکر الکشی أنه کان مکفوفا أعمى أعمى القلب وقد ورد أنه کذاب ملعون فلا یمکن الاعتماد على روایته . وأما من حیث الدلالة فلأنه لم یثبت أن لفظ الروایة هل هو " جدد " أو " حدد " بمعنى جعل القبر کقبور العامة محددا - أی مع التسنیم کما ورد فی روایة سعد بن عبد الله ، وعن المفید ( قدس سره ) أنه " خدد " أی نبش ، أو أنه " حدث " أی جعل القبر قبرا ، ومع عدم ثبوت أن لفظة الروایة أی شئ هی ؟ لا یمکن الاستدلال بها بوجه .

حضرت آیت الله خویی فرموده اند که در سلسله سند این روایت محمد بن سنان و ابی جارود هستند که یکی ضعیف و دیگری رئیس فرقه جارودیه می باشد که هیچ کدام شایسته اعتماد نیستند، از لحاظ دلالت نیز قابل استناد نمی باشد زیرا که مشخص نمی باشد که لفظ «جدد» بوده یا «حدد» یا خدد» به معنای نبش بوده یا حدث بوده است و با توجه به اینکه لفظ روایت مشخص نمی باشد به هیچ وجهی نمی توان به آن استدلال کرد.


اضافه بر مرحوم آیت اله خویی، صاحب جواهر و برخی از فقهای دیگر نیز این روایت را نپذیرفته اند و سند و روایت آن را مخدوش دانسته اند، طبعا امکان اینکه بتوان با توجه به آن متمایل به کراهت یا حرمت بنا بر قبور شد، نمی باشد.


نکته سوم: توجه به همه منابع زمینه ساز رسیدن به حکم واقعی

اما پیرامون روایت های وارد شده در نهی از ساخت بنا توجه به نکاتی ضروری است:

در برخی از منابع عمدتا منابع اهل سنت یا وهابیت، برخی از روایت را به صورت مجرد و بدون توجه به روایت های دیگر ذکر کرده اند، اما نکته ای که شایان ذکر است که در هر مذهبی برای درک و استنباط یک حکم، تنها به یک با دو روایت با لفظ مشابه مراجعه نمی شود، بلکه نیاز است تا تمامی روایت های مرتبط به آن باب و مبحث بررسی و جمع شود و روایات معارض و مبین نیز بررسی شود.


برای مثال روایتی در نهی چنین آمده است:

أخبرنی الشیخ رحمه الله عن أبی جعفر بن علی عن أبیه عن محمد بن یحیى عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب عن علی بن أسباط عن علی بن جعفر قال : سألت أبا الحسن موسى ( ع ) عن البناء على القبر والجلوس علیه هل یصلح ؟ قال : لا یصلح البناء علیه ولا الجلوس ولا تجصیصه ولا تطیینه .

الاستبصار - الشیخ الطوسی - ج ۱ ص ۲۱۷

در ادامه این روایت، در اکثر کتب معتبر روایت دیگری بیان شده است که برخی از اهل سنت که موردی از کتاب شیعه بیان کرده اند، از آوردن آن اهمال کرده است و خود را به غفلت زده است تا فهم مد نظر خود را به مخاطب تلقین کند در حالی که روایات تائید نیز در کتب شیعه چنین آمده است:

عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زیاد ، عن ابن محبوب ، عن یونس بن یعقوب قال : لما رجع أبو الحسن موسى ( علیه السلام ) من بغداد ومضى إلى المدینة ماتت له ابنة بفید فدفنها وأمر بعض موالیه أن یجصص قبرها ویکتب على لوح اسمها ویجعله فی القبر .

کافی جلد ۳ ص ۲۰۲

وقتی امام کاظم از بغداد بر می گشتند و به سوی مدینه در حرکت بودند، دخترشان در منطقه بفید(قلعه ای در راه مکه) درگذشت، ایشان او را دفن فرمود و به غلامانشان دستور دادند که قبر او را گچ کاری کنند و بر لوحی نام او را بنویسند و آن را بر قبر قرار دهند.


این روایت در مقام بیان و رفع حظر و ممنوعیت از روایت قبل آن می باشد و حتی در همان کتاب هم روایت بعد از آن روایت بیان شده است ولی اشخاص مغرض از آوردن آن امتناع کرده است تا بتواند همان مطلب مورد نظر خود را القاء کند.

این موارد را معمولا برخی از عامه و وهابیت به عنوان وسیله و دست آویز برای ایراد و هجوم علیه شیعه بیان می کنند و به تصور خود نقد درون مذهبی انجام میدهند که پاسخ اینها خدمت شما تقدیم شد.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت