درباره ما

آیا امام رضا دختری به نام عایشه داشت؟ آیا سلطان الواعظین به نبوت حضرت علی اعتقاد داشته است؟ آیا حدیث سفینه نزد اهل سنت صحیح است؟ چرا پیامبر به کاروان قریش حمله کرد؟
کد سؤال: ۲۲۹۷۳چند سؤالی
تاریخ و سیره
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام رضا (ع)
عمومی »بررسی روایات
تعداد بازدید: ۳۹
آیا امام رضا دختری به نام عایشه داشت؟ آیا سلطان الواعظین به نبوت حضرت علی اعتقاد داشته است؟ آیا حدیث سفینه نزد اهل سنت صحیح است؟ چرا پیامبر به کاروان قریش حمله کرد؟

باسلام

دوست گرامی

ایا امام رضا دختری به نام عایشه داشت؟
جواب:
در این که امام رضا علیه السلام دختری به نام عایشه داشتند در منابع معتبر نیامده و آنجایی که این مطلب را بیان نموده اند یا سند معتبری ندارد و یا به عنوان یک قول ضعیف نقل شده است.
بیشتر منابع معتبر تنها یا فرزند را برای امام رضا علیه السلام نقل نموده اند و آن هم امام جواد علیه السلام است.
در الارشاد شیخ مفید آمده:
وَ مَضَى‏ الرِّضَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى علیه السلام وَ لَمْ یَتْرُکْ وَلَداً نَعْلَمُهُ إِلَّا ابْنَهُ الْإِمَامَ بَعْدَهُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ ع وَ کَانَتْ سِنُّهُ یَوْمَ وَفَاةِ أَبِیهِ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَشْهُرا
ترجمه:
حضرت رضا علیه السّلام از دنیا رفت و سراغ نداریم که فرزندى از او بجاى مانده باشد جز پسرش که امام پس از آن حضرت بود یعنى ابا جعفر محمد بن على علیهما السّلام و در آن روز که پدرش حضرت رضا علیه السّلام از دنیا رفت هفت سال و چند ماه از عمر شریف او گذشته بود.
مفید، محمد بن محمد. (متوفای ۴۱۳ ق‏). الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ج ۲ ص ۲۷۱. ناشر: کنگره شیخ مفید. قم‏
یا مثلا چناب ابن شهر آشوب می گوید:
وَ وَلَدُهُ‏ مُحَمَّدٌ الْإِمَامُ‏ فَقَطْ وَ مَشْهَدُهُ بِ طُوس‏
تنها فرزند امام رضا علیه السلام امام محمد تقی بود و مشهد او در طول است.
ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏ (متوفای ۵۸۸ ق‏). مناقب آل أبی طالب علیهم السلام ج ۴ ص ۳۶۷. ناشر: علامه‏. قم‏
این شبهات را معمولا کسانی بیان می کنند که در پی اثبات روابط حسنه و ارادت آن ها نسبت به خلفا و اتباعشان است ولی وجود برخی نام ها در بین فرزندان اهل بیت دال بر محبت و وجود روابط حسنه آن ها نیست.

?-در کتاب شب های پیشاور نوشته سلطان الواعظین شیرازی در جلد اول شب چهارم صفحه ۲۳۷ نوشته شده است ((امیرالمومنین علی علیه السلام واجد مقام نبوت بوده است)) و حتی یک تیتر با این عنوان((اثبات مقام نبوت از برای علی به حدیث منزلت)) وجود دارد. البته این قابل قبول است که مقام امامت از نبوت بالاتر است ولی اینکه کسی بگوید امام علی دارای مقام نبوت است خاتم النبیین بودن پیامبر را منکر شده است که خالی از کفر نیست! ایا سلطان الواعظین شیرازی این اعتقاد را داشته است؟
جواب:
منظور مرحوم سلطان الواعظین این نیست که امیرالمومنین علیه السلام نبی بود بلکه در صدد بیان این است که شانیت مقام نبوت را طبق حدیث منزلت دارند. یعنی هر آن چه یک نبی باید دارا باشد را دارد ولی نبوت خاتمه یافت. پس ایشان شانیت نبوت را از حیث مقام دارند ولی نبی نبودند. استناد ایشان هم به حدیث منزلت است. یعنی همانطور که هارون مقام نبوت داشت ولی استقلال نداشتند و تابع شریعت حضرت موسی بودند همینطور هم امیرالمومنین شانیت نبوت را داشتند ولی تابع شریعت خاتم النبیین بودند.
?-ایا علمای بزرگ اهل سنت (متقدمین و متاخرین) حدیث سفینه را تصحیح سندی کرده اند؟
جواب:
کتاب نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار اثر آیت الله سید علی میلانی جلد ۴ را اختصاص به حدیث سفینه داده است که در آنجا به صورت مفصل از منابع اهل سنت صحت حدیث سفینه را اثبات نموده است.
?-در تفسیر نمونه درباره علت وقوع جنگ بدر چنیین نوشته بود که مسلمانان به رهبری پیامبر قصد حمله به یک کاروان تجاری که مربوط یه سران قریش بود را داشتند که ابوسفیان با خبر شد و برای دفاع از کاروان با لشکری به راه افتاد و جنگ بدر اتفاق افتاد.من دیده ام که منکرین اسلام میگویند این کار پیامبر(اعوذ بالله)دزدی بوده است و سران قریش فقط از خود دفاع کردند.جواب این افراد چه میشود؟
با تشکر
جواب:
جواب سوال را خود تفسیر نمونه بیان شده است.
در تفسیر نمونه آمده است:
پیامبر و یارانش حق داشتند که به این حمله ها دست بزنند چون با هجرت مسلمانان به مدینه اموال زیادی از آنان به دست مکیان افتاد و خسارت سنگینی بر مسلمان وارد شد و مسلمانان حالا حق دارند کاروان قریش را مصادره کنند و به آنان خسارت وارد کنند. به علاوه پیامبر و مسلمانان از سوی اهل مکه به مدت سیزده سال مورد هجوم بودند و از هیچ گونه ضربه و صدمه ای در حق مسلمانان دریغ نکردند. آنان با این عناد و لجاجت نشان دادند که همواره در صدد ضربه زدن بر مسلمانان هستند. حتی آنان آماده کشتن پیامبر هم شدند.
حال که مسلمانان به مدینه آمده اند، آنان بیکار نمی نشینند و در فکر ضربه زدن به اسلام و مسلمانان هستند. عقل حکم می کند که مسلمانان باید دست به اقدامات پیشگیرانه بزنند. مصادره اموال کاروان تجارتی قریش، می توانست ضربه سنگینی بر قدرت اقتصادی و نظامی قریش به حساب بیاید. بر این اساس، پیامبر تصمیم گرفت بر کاروان تجارتی آنان حمله کند و این حمله غارت گری نیست بلکه یک کار خردمندانه است.
ناصر مکارم شیرازى. تفسیر نمونه‏ ج ۷، ص ۹۲. ناشر: دار الکتب الإسلامیة. تهران‏. سال چاپ: ۱۳۷۴ ش‏
بنا براین می توان گفت حمله مسلمانان به کاروان قریش به علل زیر بوده است.
۱) ظلمی و ستمی که قریش مدت ها بر مسلمانان روا داشته بود. و حال که مسلمانان قدرتمند شده بودند در پی تلافی بودند
۲) در طول سال ها بارها قریش با حمله به مسلمانان اموال آنها را به غارت برده بودند و این حمله و دست یافتن غنائم آن هم می توانست ضربه ی سنگینی به قریش وارد کند و جبران اموال به سرقت رفته ی مسلمانان باشد.
۳) با وجود احتمال جنگ و قصد کشتن پیامبر صل الله علیه و آله بهترین راه خلع سلاح کردن قریش بود که حمله و ضبط اموالشان یکی از بهترین راه های خلع سلاح کردن قریش بود.



* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت