درباره ما

ماجرای نان پختن حضرت علی برای صفیه که شوهرش در جنگ کشته شده بود درست است؟
کد سؤال: ۲۲۷۲۸عمومی »بررسی روایات
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) »فضائل امام علی (ع)
تعداد بازدید: ۷۹
ماجرای نان پختن حضرت علی برای صفیه که شوهرش در جنگ کشته شده بود درست است؟

با سلام

دوست گرامی

جریان صفیه به این صورت نقل شده است

ثم الحلم قالت له صفیة بنت عبد الله بن خلف الخزاعی ایم الله نساءک منک کما أیمت نساءنا و أیتم الله بنیک منک کما أیتمت أبناءنا من آبائهم فوثب الناس علیها فقال کفوا عن المرأة فکفوا عنها فقالت لأهلها ویلکم الذین قالوا هذا سمعوا کلامه‏ قط عجبا من‏ حلمه‏ عنها
صفیه دختر عبدالله خزاعی (پس از اتمام جنگ جمل) به امیرالمؤمنین گفت: خدا زنانت را بی‌شوهر کند همان طوری که زنان ما را بی‌شوهر کردی و خدا فرزندانت را یتیم کند همان طوری که فرزندان ما را یتیم کردی، مردم برخواستند و به طرف آن زن هجوم آوردند که آن حضرت فرمود: به زن کاری نداشته باشید، ایشان هم از او دست برداشتند، پس صفیه رو کرد به اهل خود و به آنان گفت: وای بر شماها (گویا اهل این زن او را وادار به این سخنان خشن کرده بودند که همه ایشان از حِلم و بردباری علی بن ابیطالب(ع) تعجب کردند که هیچ گونه متعرض صفیّه نشد.
الإختصاص ؛ النص ؛ ص۱۴۹

همچنین آمده است

و قالت صفیة بنت الحرث الثقفیة زوجة عبد الله بن خلف‏ الخزاعی- لعلی ع یوم الجمل بعد الوقعة یا قاتل الأحبة یا مفرق الجماعة فقال ع إنی لا ألومک أن تبغضینی یا صفیة و قد قتلت جدک یوم بدر و عمک یوم أحد و زوجک الآن و لو کنت قاتل الأحبة لقتلت من فی هذه البیوت ففتش فکان فیها مروان و عبد الله بن الزبیر
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) ؛ ج‏۲ ؛ ص???

ابن ابی الحدید نیز چنین نقل می‌کند
قالت امرأة عبد الله بن خلف الخزاعی بالبصرة لعلی ع بعد ظفره و قد مر ببابها یا علی یا قاتل الأحبة لا مرحبا بک أیتم الله منک ولدک کما أیتمت بنی عبد الله بن خلف فلم یرد علیها و لکنه وقف و أشار إلى ناحیة من دارها ففهمت إشارته فسکتت و انصرفت و کانت قد سترت عندها عبد الله بن الزبیر و مروان بن الحکم فأشار إلى الموضع الذی کانا فیه أی لو شئت أخرجتهما فلما فهمت‏ انصرفت‏ و کان ع حلیما کریما
زن عبدالله خزاعی، پس از پیروز شدن علی بن ابیطالب(ع) در بصره، گفت: یا علی ای کشنده دوستان، خداوند فرزندانت را یتیم کند همان طوری که طایفه بنی عبدالله خلف را یتیم کردی، امیرالمؤمنین جوابی به او نداد، بلکه ایستاد و اشاره نمود به یک طرفی از خا نه این زن، و او اشاره آن حضرت را فهمید و ساکت شد و برگشت، زیرا خودش عبدالله بن زبیر و مروان بن حَکَم را (که دو سرلشکر جنگ و دو رکن این فتنه بودند) در خانه‌اش پنهان کرده بوده و آن حضرت اشاره کرد به همان طرفی که این دو شخص را جای داده بوده، و چون این زن منظور امیرالمؤمنین را از اشاره‌اش فهمید دیگر چیزی نگفت و برگشت، زیرا از این اشاره به دست آورد که آن حضرت از این سرّ خبر دارد و اگر بخواهد این گروه را بیرون آورده و می‌کشد، و چون او حلیم و کریم است از این موضوع صرف نظر نموده است.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید ؛ ج‏۱۵ ؛ ص۱۰۵

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات


* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت