باسلام

دوست گرامی

پاسخ سوالات شما ارسال شده است و در این سایت هیچ کسی سر کار گذاشته نمی شود . حال اگر به ایمیل خود دسترسی ندارید و یا قادر به باز کردن پوشه اسپم نیستید، پاسخ سوالات شما همره با جزئیات مجددا ارسال خواهد شد:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نام فرستنده سوال: هیبت اله صادقی

کد : ۲۰۰۵۹

زمان ارسال سوال : ۱۳۹۵/۳/۲۹ ۱۱:۵۷:۴۵

زمان ثبت پاسخ : ۱۳۹۵/۴/۳ ۱۷:۵۲:۳۳

پاسخ:

باسلام

دوست گرامی

به لینک زیر مراجعه فرمائید:

http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=۱۲۴۱۹۲

http://www.pasokhgoo.ir/node/۴۹۸۱۱

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

نام فرستنده سوال: هیبت اله صادقی

کد:۲۰۰۹۸

زمان ارسال سوال : ۱۳۹۵/۴/۱ ۱۰:۰۳:۱۶

زمان ثبت پاسخ : ۱۳۹۵/۴/۳ ۱۹:۰۵:۴۲

پاسخ:

باسلام

دوست گرامی

بر اساس روایتی از امیرمومنان علی علیه السلام نقل شده است که زمین هیچ وقت بدون حجت باقی نمی ماند:

اللَّهُمَّ بَلَى لَا یَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً

زمین هیچ گاه از حجتهاى خدا خالى نمى ‏ماند، خواه آشکار و مشهور باشد یا بیمناک و مستور.

تحف العقول عن آل الرسول ص ???

در روایتی راوی از امام صادق علیه السلام همین سوال را می پرسد:

عن أبی عبد الله علیه السلام قال : کان بین عیسى وبین محمد علیهما السلام خمسمائة عام منها مائتان وخمسون عاما لیس فیها نبی ولا عالم ظاهر ، قلت : فما کانوا ؟ قال : کانوا متمسکین بدین عیسى علیه السلام ، قلت : فما کانوا ؟ قال : کانوا مؤمنین ، ثم قال علیه السلام : ولا یکون الأرض إلا وفیها عالم .

یعقوب بن شعیب از امام صادق علیه السّلام روایت کند که فرمود: بین عیسى و محمّد علیهما السّلام پانصد سال فاصله بود که در دویست و پنجاه سال آن پیامبر و یا عالمى آشکار نبود، راوى گوید: در این مدّت مردم چه مى‏کردند؟ فرمود به دین عیسى علیه السّلام عمل مى‏ کردند، گفتم: چه حالى داشتند؟ فرمود: مؤمن بودند، سپس فرمود: زمین هیچ گاه از عالم خالى نمى ‏ماند.

کمال الدین وتمام النعمة - الشیخ الصدوق - ص ۱۶۱

و در روایتی دیگر حضرت فرمودند:

عن معاویة بن عمار قال : قال أبو عبد الله علیه السلام : بقی الناس بعد عیسى بن مریم علیه السلام خمسین ومائتی سنة بلا حجة ظاهرة .

معاویة بن عمّار از امام صادق علیه السّلام روایت کند که فرمود: بعد از عیسى بن مریم علیهما السّلام مردم دویست و پنجاه سال بدون حجّت ظاهر گذرانیدند.

کمال الدین وتمام النعمة - الشیخ الصدوق - ص ۱۶۱

در تفسیر نمونه نیز در ذیل آیه فترت چنین توضیح می دهد:

أما ما جاء فی القرآن - فی سورة یس الآیة ۱۴ - وما ذکره المفسرون ، فیدلان على أن ثلاثة من الرسل - على الأقل - قد بعثوا فی الفاصلة الزمنیة بین النبی عیسى ( علیه السلام ) ونبی الإسلام ( صلى الله علیه وآله وسلم ) ، وقد ذکر البعض أن أربعة من الرسل بعثوا فی تلک المدة ، وعلى أی حال لابد أن تکون هناک فترة خلت من الرسل بین وفاة أولئک الرسل والنبی محمد ( صلى الله علیه وآله وسلم ) ، ولذلک عبر القرآن عن تلک الفترة الخالیة من الرسل بقوله : على فترة من الرسل .

ترجمه:

ولى طبق آنچه در قرآن به آن اشاره شده ( در سوره یس آیه ۱۴ ) و طبق آنچه مفسران اسلامى گفته‌اند حد اقل در میان این دو پیامبر ، سه نفر از رسولان آمده‌اند و بعضى عدد آنها را چهار نفر میدانند ، اما در هر حال میان وفات آن رسولان و پیامبر اسلام ص فاصله اى وجود داشت و بهمین دلیل در قرآن از آن به عنوان دوران « فترت » یاد شده است .

و در ادامه چنین می نویسد:

إن القرآن الکریم حین یقول : على فترة من الرسل إنما ینفی وجود الرسل فی تلک المدة ، ولا یتنافى هذا الأمر مع القول بوجود أوصیاء للرسل فی ذلک الوقت . وبعبارة أخرى ، فإن الرسل هم أشخاص کانوا یمارسون الدعوة على نطاق واسع ، وکانوا یبشرون وینذرون الناس ، ویثیرون الحرکة والنشاط فی المجتمعات ، ویوقظونها من سباتها بهدف إیصال ندائهم إلى الجمیع ، بینما لم یکن جمیع أوصیاء الرسل لیحملوا مثل تلک المهمة ، بل یحتمل - أیضا - إنهم لظروف وعوامل اجتماعیة خاصة ، کانوا یعیشون بین الناس أحیانا متخفین متنکرین . ویقول أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ( علیه السلام ) فی إحدى خطبه الواردة فی کتاب " نهج البلاغة " فی هذا المجال ما یلی : " اللهم بلى ، لا تخلو الأرض من قائم لله بحجة إما ظاهرا مشهورا أو خائفا مغمورا لئلا تبطل حجج الله وبیناته ، یحفظ الله بهم حججه وبیناته حتى یودعوها نظراءهم ویزرعوها فی قلوب أشباههم ".

وواضح أن المجتمع البشری لو خلى من الرسل الثوریین والدعاة العالمین ، لعمت هذه المجتمع الخرافات والوساوس الشیطانیة والانحرافات والجهل بالتعالیم الإلهیة ، وتکون مثل هذه الحالة خیر حجة بأیدی أولئک الذین یریدون الفرار والتخلی عن المسؤولیات ، لذلک فإن الله یبطل هذه الحجة عن طریق الرجال الرسالیین المرتبطین به والموجودین دائما بین أبناء البشر وفی الختام تؤکد الآیة على شمولیة قدرة الله عز وجل فتقول : والله على کل شئ قدیر وهذا بیان بأن إرسال الأنبیاء والرسل وتعیین أوصیائهم أمر یسیر بالنسبة لقدرة الله العزیز المطلقة .

ترجمه:

باید توجه داشت که قرآن میگوید على فترة الرسل یعنى رسولانى در این دوران نبودند اما هیچ مانعى ندارد که اوصیاى آنها وجود داشته باشند . به تعبیر بهتر « رسولان » ، آنهایى بودند که دست به تبلیغات وسیع و دامنه دارى میزدند ، مردم را بشارت و انذار میدادند ، سکوت و خاموشى اجتماعات را در هم مى شکستند ، و صداى خود را به گوش همگان میرساندند ، ولى اوصیاى آنها همگى چنین ماموریتى را نداشتند و حتى گاهى ممکن است آنها بخاطر یک سلسله عوامل اجتماعى در میان مردم بطور پنهان زندگى داشته باشند . على ع در یکى از بیاناتش در نهج البلاغه میفرماید : اللهم بلى لا تخلو الارض من قائم للَّه بحجة اما ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا لئلا تبطل حجج اللَّه و بیناته یحفظ اللَّه بهم حججه و بیناته حتى یودعوها نظرائهم و یزرعوها فى قلوب اشباههم .

« آرى روى زمین هرگز از کسى که قیام به حجت الهى کند خالى نخواهد ماند خواه آشکار و مشهور باشد یا پنهان و ناشناخته ، براى اینکه احکام و دستورات و دلائل و نشانه‌هاى خداوند از میان نرود ( و آنها را از تحریف و دستبرد مصون دارند ) . . . خداوند بوسیله آنها دلائل و نشانه‌هاى خود را حفظ مىکند تا به افرادى همانند خود بسپارند و بذر آن را در دلهاى کسانى شبیه خود بیفشانند . . . روشن است هنگامى که رسولان انقلابى و مبلغان موجافکن در میان جامعه نباشند تدریجا خرافات و وسوسه‌هاى شیطانى و تحریفها و بىخبرى از تعلیمات الهى گسترش مییابد ، اینجا است که ممکن است جمعى وضع موجود را عذر و بهانه اى براى فرار از زیر بار مسئولیتها بپندارند ، در این موقع خداوند بوسیله مردان آسمانى این عذر و بهانه‌ها را قطع مینماید . و در پایان آیه میفرماید : « خداوند بر هر چیز توانا است » ( * ( وَاللَّه عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ) * ) . یعنى مبعوث ساختن پیامبران و برانگیختن جانشینان آنها براى نشر دعوت حق در برابر قدرت او ساده و آسان است .

الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل - الشیخ ناصر مکارم الشیرازی - ج ۳ ص ۶۶۵

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

نام فرستنده سوال: هیبت اله صادقی

نظر شما: * نام: * پست الکترونیکی: * متن نظر : * کد امنیتی:

بازگشت