آیا آمدن آدم به زمین به عنوان خلیفه خدا بود یا جریمه خوردن میوه ممنوعه؟
چگونه فرشتهها فهمیدند که انسان روی زمین فساد و خون ریزی میکند؟
باسلام دوست گرامی اگر در آیه إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَةِ إِنىِّ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَ تجَْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نحَْنُ نُسَبِّحُ بحَِمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنىِّ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُون که آیه ۳۰ سوره بقره میباشد دقت کنید این آیات قبل از خروج حضرت آدم از بهشت بوده است در آیات بعد جریان اخراج به این صورت در آیات ۳۵ و ۳۶ آمده است وَ قُلْنَا یََادَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَ زَوْجُکَ الجَْنَّةَ وَ کلاَُ مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَاذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ(۳۵) فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنهَْا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کاَنَا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُکمُْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکمُْ فىِ الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلىَ حِینٍ(۳۶ضهس اما نکتهای که باید در این خصوص به آن دقت کرد این است که حضرت آدم در بهشت اخروی نبوده است بلکه در یکی از باغهای دنیوی بوده است که در آسایش در آنجا زندگی می کرد لذا اخراج از باغ دنیا بوده است که به بهشت معروف بود پس خلیفه شدن آدم ربطی به اخراج ایشان ندارد حضرت قبلا در زمین بودند و این حکم خلافت نیز قبل از خروج برای ایشان ثابت بود اما درباره سوال ملائکه باید بگوییم آنها از کلمه" فِی الْأَرْضِ" (در روى زمین) دریافته بودند، زیرا مىدانستند انسان از خاک آفریده مىشود و ماده بخاطر محدودیتى که دارد طبعا مرکز نزاع و تزاحم است، چه این که جهان محدود مادى، طبع زیاده طلب انسانها را نمىتواند اشباع کند، حتى اگر همه دنیا را به یک فرد بدهند باز ممکن است سیر نشود، این وضع مخصوصا در صورتى که توام با احساس مسئولیت کافى نباشد سبب فساد و خونریزى مىشود. بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان بخاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلکه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند که به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد! این تفسیرهاى سهگانه چندان منافاتى با هم ندارند یعنى ممکن است همه این امور سبب توجه فرشتگان به این مطلب شده باشد، و اتفاقا این یک واقعیت بود که آنها بیان داشتند، و لذا خداوند هم در پاسخ هرگز آن را انکار نفرمود، بلکه اشاره کرد در کنار این واقعیت، واقعیتهاى مهمترى در باره انسان و مقام او وجود دارد که فرشتگان از آن آگاه نیستند! آنها فکر مىکردند اگر هدف عبودیت و بندگى است که ما مصداق کامل آن هستیم، همواره غرق در عبادتیم و از همه کس سزاوارتر به خلافت! بىخبر از این که عبادت آنها با توجه به این که شهوت و غضب و خواستهاى گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگى این انسان که امیال و شهوات او را احاطه کرده و شیطان از هر سو او را وسوسه مىکند تفاوت فراوانى دارد، اطاعت و فرمانبردارى این موجود طوفان زده کجا، و عبادت آن ساحلنشینان آرام و سبکبار کجا؟! آنها چه مىدانستند که از نسل این آدم پیامبرانى همچون محمد و ابراهیم و نوح و موسى و عیسى ع و امامانى همچون ائمه اهل بیت ع و بندگان صالح و شهیدان جانباز و مردان و زنانى که همه هستى خود را عاشقانه در راه خدا مىدهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادى که گاه فقط یک ساعت تفکر آنها برابر با سالها عبادت فرشتگان است! قابل توجه این که فرشتگان روى سه مساله در باره صفات خودشان تکیه کردند، تسبیح و حمد و تقدیس، بدون شک تسبیح و حمد یعنى خدا را پاک از هر گونه نقص و داراى هر گونه کمال دانستن، اما در این که مقصود از" تقدیس" چیست تفسیر نمونه، ج۱، ص:۱۷۵
در تفاسیر دیگر نیز آمده است شاید خدا آنها را از فرزندان آدم که در زمین فساد میکنند آگاه کرده و یا اینکه مراد جن بوده است
راد بالخلیفة آدم (ع) فهو خلیفة الله فی أرضه یحکم بالحق إلا أنه تعالى کان أعلم ملائکته أنه یکون من ذریته من یفسد فیها عن ابن عباس و ابن مسعود و قیل إنما سمى الله تعالى آدم خلیفة لأنه جعل آدم و ذریته خلفاء للملائکة لأن الملائکة کانوا من سکان الأرض و قیل کان فی الأرض الجن فأفسدوا فیها و سفکوا الدماء فأهلکوا فجعل آدم و ذریته بدلهم عن ابن عباس و قیل عنى بالخلیفة ولد آدم یخلف بعضهم بعضا و هم خلفوا أباهم آدم فی إقامة الحق و عمارة الأرض عن الحسن البصری و قیل أراد بالأرض مکة لأن النبی ص قال دحیت الأرض من مکة و لذلک سمیت أم القرى و روی أن قبر نوح و هود و صالح و شعیب بین زمزم و الرکن و المقام و الظاهر أنها الأرض مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۱۷۷ در خصوص سوال آخری نیز باید بگوییم : در برخی تفاسیر آمده است:
که میگوید: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» (من میدانم چه مصالحى در این آفرینش است که شما نمیدانید) بعضى گفتهاند که آنچه خدا میدانست و ملائکه نمیدانستند همان تکبّر و عجب ابلیس بود در ترک سجده. قتاده مىگوید: مراد علم ببودن انبیاء و صالحین در فرزندان آدم است. در برخی تفاسیر نیز آمده است مراد مصلحت کائنات و باطن افراد کافری مانند ابلیس است که در بین ملائکه بود کما فعلته الجن و النسناس «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ» ننزهک عما لا یلیق بک متلبسین «بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ» نطهر أرضک ممن یعصیک فاجعل ذلک الخلیفة منا «قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» من الصلاح الکائن فیه و من الکفر الباطن فیمن هو فیکم و هو إبلیس «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها» أسماء المخلوقات قیل اضطره إلى العلم بها أو ألقاه فی قلبه أی علمه أسماء الأجناس التی خلقها و خواصها و ما یتبعها من المنافع الدینیة و الدنیویة و قیل أرید أس تفسیر القرآن الکریم (شبر)، ص: ۴۶ موفق باشید گروه پاسخ به شبهات
|