با سلام

چند سؤال را مطرح کردید که در ضمن چند قسمت به این شبهات پاسخ داده خواهد شد:

بخش اول: نکاتی در مورد سن ازدواج پیامبر حضرت امیرالمومنین علیه السلام ...بیان کرده اید که عمدتا مطالب مجهول و اثبات نشده می باشد که به عنوان نمونه در مورد سن عایشه که دختر ۹ ساله معرفی شده است که چنین چیزی حقیقت ندارد و با وقائع تاریخی و روایی همخوانی ندارد که یک منبع به عنوان نمونه معرفی می شود، سن ازدواج، در منابع اهل سنت، ۱۹سال ذکر شده است، خلاصه مطالب این است که عایشه از خواهرش اسماء ده سال کوچک تر بوده است و در سال هفتاد و سه از دنیا رفته است و ۱۰۰ سال عمر کرده است، یعنی او در سال اول هجرت ۲۷ ساله بوده است، بنابراین عایشه در آن زمان ۱۷ ساله بوده است و در شوال سال دوم هجری با پیامبر صلی الله علیه و آله ازدواج کرده است بنابراین ۱۹ ساله بوده است.

این مطلب در منابع متعدد اهل سنت وارد شده است که نمونه ای از آن اشاره می شود:

وهی أکبر من عائشة بعشر سنین وماتت بمکة بعد أن قتل ابنها بأقل من شهر ولها من العمر مائة سنة وذلک سنة ثلاث وسبعین .

اسماء ده سال از عائشه بزگتر بود، و در مکه و و کمتر از یک ماه بعد از کشته شدن پسرش از دنیا رفت، در حالی که صد سال سن داشت. این مطلب در سال هفتاد و سه اتفاق افتاد .

الصنعانی الأمیر، محمد بن إسماعیل (متوفای ۸۵۲هـ)، سبل السلام شرح بلوغ المرام من أدلة الأحکام، ج ۱ ، ص ۳۹ ، تحقیق: محمد عبد العزیز الخولی، ناشر:دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الرابعة، ۱۳۷۹هـ.

برای اطلاع بیشتر از سن عایشه و ازدواج کردن او قبل رسول خدا صلی الله علیه و آله به این نشانی مراجعه بفرمایید:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۱۲۷

بخش دوم: سن ازدواج بیان شده در روایات به معنای لزوم و وجوب در سن ۹ سالگی نمی باشد، بلکه جواز ازدواج در این سن می باشد و به معنای رسیدن به قله شخصیت و عقل نمی باشد و در همین دوران هم با اذن ولی ازدواج می کند، کما اینکه در معاملات تا دختر به اصطلاح رشیده نباشد، اگرچه به سن بلوغ و سن ازدواج رسیده ولی حق معامله مالی را ندارد ونیاز به فراگیری تعدادی از پیش زمینه های اقتصادی دارد، حضور در انتخابات هم که اشاره کردید از همین باب است و چه بسا برای حضور و پختگی در صحنه های اجتماعی، نیاز به اخذ مقداری از تجربیات اجتماعی باشد و این به معنای این نیست که اگر شرائط سنی برای ازدواج را داشته باشد، الزاما بتواند بدون اخذ مقدمات و زمینه های دیگر هر کاری اعم از معاملات اقتصادی، سیاسی و ....را انجام دهد.

بخش سوم: خداوند موجودی را به عنوان زن با ابعاد شخصیتی خودش خلق کرده است که چنانچه در آن ابعاد و قواعد ایفای نقش کند، همان به عنوان امتیاز برای او به حساب می آید و برای مرد نیز او را ابعادی خلق کرده است که چنان چه در آن قالب عمل کند، به عنوان امتیاز برای او به حساب می آید، در این میان، ممکن عامل منطق درجه اهمیت بیشتری در نوع مرد داشته باشد ولی در زن این گونه نباشد، بنابراین عقل و منطق به نوعی که درمرد مطرح است در جنس مرد باید به طور کامل باشد و عدم وجود آن در زن ایراد تلقی نمی شود، این قاعده در همه موارد شیوع دارد مانند اینکه در پرنده ای وجود چنگال برای شکار لازم است و همین چنگال در مورد مرغ چنین نقشی ندارد؛ با توجه به مقدمه ای که گفته شد اگر زن با همان ارزشها و تعاریف شخصیتی خودش حاضر شود، بالاترین مقام را پیدا می کند اگرچه نقصان در برخی موارد داشته باشد مرد هم به همین ترتیب است.

بخش چهارم : تعدادی از فعالیت ها را اشاره کردید مانند قضاوت یا مسافرت و برخی مناصب سیاسی و...که با توجه به تمایزی که در مفهوم بلوغ و رشد و کمال نوعی زن خدمت شما اشاره شد مشخص می شود که عدم جواز حضور زن در این موارد اشاره شده، به معنای ناقص دانستن زن و تعارض در مفهوم بلوغ نمی باشد، بلکه مقصود این است با اینکه کمال نوعی خودش را دارا می باشد ولی در عین حال نباید در این محدوده مسئولیت داشته باشد زیرا که معیار برای حضور در موارد اشاره شده اصولا تنها کمال نوعی او نمی باشد و موارد دیگری نیز نیاز دارد و حضور او در آن موارد نظیر قضاوت و.. هم به عنوان حسن برای او تلقی نمی شود و منع او نیز به عنوان ننگ و عدم امتیاز برای او به حساب نمی آید.

موفق باشید.

گروه پاسخ به شبهات

نظر شما: * نام: * پست الکترونیکی: * متن نظر : * کد امنیتی:

بازگشت