درباره ما

چطور حقانیت اسلام را از یهود تشخیص دهیم؟
کد سؤال: ۲۲۴۴۸نبوت »حضرت محمد (ص)
نبوت »حضرت موسی (ع
تعداد بازدید: ۲۸
چطور حقانیت اسلام را از یهود تشخیص دهیم؟

سلام دوست گرامی

هرگاه بخواهیم از دریچه فرا مذهبی و فوق دینی به مقوله خداشناسی نظری داشته باشیم، راه های مختلفی داریم، یکی از این گزینه ها، اشارات عقلی و مراجعه به فطرت و وجدان می باشد، یکی از مواردی که متعدد کارگشابوده است و اصلا درک آن نیاز به روایت و آیه ندارد، مطرح کردن بحث واجب الوجود میباشد، به این معنا که به وضوح میبینیم که درعالم موجوداتی هستند که در حیات و زندگی خود به دیگران وابسته اند و تا آنها نباشد به مرحله وجود نمی رسند، نمونه بارز این مساله خود ما هستیم تا پدر و مادری نباشد، تصور اینکه ما بتوانیم به وجود آییم صحیح نمی باشد و کلا هرچه که ما مشاهده میکنیم، وابسته به موجودی فرادستی بوده و خودش به تنهایی نمی تواند ایجاد شود، طبعا این مساله اگر ادامه یابد، جهان بی انتها خواهد بود و این سوال در ذهن هرکس ایجاد خواهد شد که این مسیر به چه موجودی ختم میشود، زیرا هر عقلی به وضوح درمی یابد که این سلسله و زنجیره باید در یکجا به موجودی ختم شود که خودش به چیز دیگری احتیاج نداشته و وجودش را از چیز دیگر نگرفته باشد، این وجود واجب الوجود است که همان خدای متعال است و این نحوه شناختن خدا نیاز به ابزار روایی و قرآنی هم ندارد.

علاوه بروجه بالا، خدا را بشر بالوجدان هم درک کرده است که نمونه آن این است که در اوقاتی که بشر از همه موارد ناامید میشود، همچنان گزینه آخری برای او وجود دارد که ذهن او به او معطوف میشود که این خدا میباشد و این امر و این برداشت و صحنه برای بسیاری از ما اتفاق افتاده است و قابل انکار نبوده و نیاز به روایت و آیه قرآن هم ندارد.

لزوم خدا شناسی با دلیل عقلی

همواره در اطراف خود شاهد پدیده ها و آثار ارزشمند و در یک جمله شاهد نعمت های مختلفی بوده و در هر مرحله از حیات ما این نعمت ها برای ما خود نمایی میکند و در طول زندگی موجبات آسایش و راحتی ما را فراهم کرده است؛ به حکم عقل و فطرت باید از این همه لطف وعنایت تشکر کرد و قدر مُنعِم و کسی که این همه به ما لطف کرده است را بدانیم و عقل ما میگوید تشکر از منعم لازم و واجب است، تشکر از کسی که لطفی در حق انسان انجام داده است، امری است که مورد تصدیق و اذعان همه مردم و عمل بر خلاف آن قدر نشناسی و عملی خلاف عرف تلقی می شود؛ برای تشکر از منعم، اولین مرحله باید او را شناسایی کرد و در مرحله بعد سراغ تشکر و عرض ارادت و جلب نظر او رفت؛ این مساله همان لزوم خداشناسی و باور داشتن به خدا و پرودگاری برای جهانیان است، دین هم چیزی جز شناخت خدا و تحقق منویات آفریدگار و اجرای برنامه های او نمی باشد و شکر مُنعِم، اقتضا میکند که ما این مقدار بندگی را انجام دهیم، زیرا همه وجود و وجود ما وابسته به همان منعم است، از سوی دیگر بازهم عقل به ما میگوید اگر احتمال بسیار ضعیفی باشد که جهان دیگر و حساب و کتابی باشد و این دعوت ها و گفتار این همه افراد صالح حقیقت داشته باشد و جهان دیگری باشد و من هم سراغ دین و خداشناسی نرفته باشم و هیچ اقدامی در صدد انجام فرمان او نداشته باشم، متضرر شوم و عمری را که نهایت دارد، بابت این عدم توجه گرفتار باشم؛ بنابراین بازهم عقل میگوید سراغ شناخت خدا و در مرحله بعدی انجام فرامین و دستورات و هنجارهای مورد نظر او و شکر گذاری او بروم، تا از این دست گرفتاری ها نجات یابم، در تحقق خداشناسی و خداپرستی میتوان به مفاد هرکدام از ادیان مراجعه کرد و امتحان کرد که کدام یک از ادیان با این اصول مسلم عقلی تطابق دارد یا نه ، به طور مثال دینی که برای خدا پدر و پسر و اوصاف جسمانی قائل است یا قائل به درگیری فیزیکی خداوند با برخی از پیامبران است، در اولین مراحل شناخت خدا و واجب الوجود دچار مشکل است که نمونه آن مسیحیت است که برای خدا این اوصاف را قائل هستند یا به طور مثال در میان فرق اسلامی، دسته ای از مسلمین مانند وهابیت که قائل به تجسیم خداوند هستند، نمی توانند حقانیت داشته باشند؛ با بررسی بسیاری از مطالبی که در منابع مختلف ادیان دیگر است، میتوان به مطابق بودن یا نبودن این تعالیم با این اصول عقلی پی برد و تنها دینی که با این اصول مسلم عقلی تطابق دارد دین اسلام است که از میان مذاهب اسلامی هم برخی کاملا مطابق عقل و فطرت و قرآن هست و برخی نیز اینگونه نمی باشد.

حقانیت تشیع

بعد از پی بردن به حقانیت اسلام، نوبت به بررسی مذهب حق در بین مذاهب میرسد، نقطه افتراق اصلی بین مذاهب اسلامی، اعتقاد به امامت میباشد، بازهم عقل به ما می گوید که نباید مجموعه خود را بدون سرپرست و اداره کننده رها نکرد، به حکم عقل، چگونه ممکن است پیامبری که همه اوصاف کمال بشری را دارد این اصل عقلی را درک نکند، اسلام، پیروان خود را بدون سرپرست بعد از خود رها نمی کند و با توجه به اشرافی که به دین و وضعیت جامعه دارد، گزینه مناسب برای این امر خطیر را انتخاب کند، این مساله خطیر و این شخص بزرگ، امام است و اعتقاد به او همان اعتقاد شیعه میباشد، بعد از اثبات عقلی و لزوم امر امامت، اثبات تشیع میسر شده و در این مرحله سراغ متون شیعه خواهیم رفت که به بحث مهدویت و امام زمان خواهد پرداخت و به مساله امام زمان و نقش او و نشانه های او خواهد پرداخت؛ اینها همه با صرف نظر از قطعیت بحث منجی می باشد که مورد تایید همه ادیان بوده و تقریبا اکثر ادیان به این مساله اعتقاد دارند.

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت