درباره ما

آیا امام حسن به ایرانی‌ها توهین کرده است؟ آیا امام حسن و امام حسین در حمله به ایران شرکت داشتند؟ چرا امام حسین دختر یزدگرد را به خانواده‌اش برنگرداند؟ چرا حضرت علی با خلفا همکاری می‌کرد؟ آیا مقدس اردبیلی گرفتن خمس را حرام می‌داند؟ آیا خمس برای غنائم جنگی است؟ آیا امام زمان خمس را حلال کرده است؟
کد سؤال: ۲۲۴۳۴احکام فقهی »خمس
عمومی »بررسی روایات
اعلام و تراجم
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع) و خلفاء »مشاوره امام علی (ع) و خلفاء
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »حسنین علیهما السلام »امام حسین (ع)
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »حسنین علیهما السلام
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »حسنین علیهما السلام »امام حسن (ع)
چند سؤالی
تعداد بازدید: ۶۲
آیا امام حسن به ایرانی‌ها توهین کرده است؟ آیا امام حسن و امام حسین در حمله به ایران شرکت داشتند؟ چرا امام حسین دختر یزدگرد را به خانواده‌اش برنگرداند؟ چرا حضرت علی با خلفا همکاری می‌کرد؟ آیا مقدس اردبیلی گرفتن خمس را حرام می‌داند؟ آیا خمس برای غنائم جنگی است؟ آیا امام زمان خمس را حلال کرده است؟

باسلام

دوست گرامی

در مورد مطلب اول بهتر است متن عربی آن را ارائه دهید.

در مورد سوال دوم شما، جریان فتح ایران و حضور حسنین علیهماالسلام این روایت را طبری نقل کرده است و سند آن ضعیف است.

در روایت طبری که دیگر علمای اهل سنت از او نقل کرده اند دو نفر به نام های علی بن مجاهد و حنش بن مالک وجود دارند که هر دو دارای مشکل هستند. حنش مجهول و علی بن مجاهد مشترک است که در نتیجه سند آن ضعیف است و قابل استناد نیست.

در مورد ازدواج امام حسین علیه السلام با شهر بانو، در برخی از منابع آمده است که خود شهر بانو تمایل با ازدواج با حضرت را داشته است.

در کتاب کافی چنین آمده است:

الکافی عن جابر عن أبی جعفر [الباقر] علیه السلام

لَمّا اُقدِمَت بِنتُ یَزدَجَردَ عَلى عُمَرَ ، أشرَفَ لَها عَذارَى المَدینَةِ ، وأشرَقَ المَسجِدُ بِضَوئِها لَمّا دَخَلَتهُ ، فَلَمّا نَظَرَ إلَیها عُمَرُ غَطَّت وَجهَها ، وقالَت : اُف بیروج بادا هُرمُز . فَقالَ عُمَرُ : أتَشتُمُنی هذِهِ؟ وهَمَّ بِها . فَقالَ لَهُ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : لَیسَ ذلِکَ لَکَ ، خَیِّرها رَجُلاً مِنَ المُسلِمینَ ، وَاحسُبها بِفَیئِهِ ، فَخَیَّرَها ، فَجاءَت حَتّى وَضَعَت یَدَها عَلى رَأسِ الحُسَینِ علیه السلام ، فَقالَ لَها أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : مَا اسمُکِ؟ فَقالَت : جَهان شاه ، فَقالَ لَها أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : بَل شَهرَبانَوَیهِ . ثُمَّ قالَ لِلحُسَینِ علیه السلام : یا أبا عَبدِ اللّه ِ ! لَتَلِدَنَّ لَکَ مِنها خَیرَ أهلِ الأَرضِ ، فَوَلَدَت عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام ، وکانَ یُقالُ لِعَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام : اِبنُ الخِیَرَتَینِ ، فَخِیَرَةُ اللّه ِ مِنَ العَرَبِ هاشِمٌ ومِنَ العَجَمِ فارِسُ . ورُوِیَ أنَّ أبَا الأَسوَدِ الدُّؤَلِیَّ قالَ فیهِ : ? وإنَّ غُلاما بَینَ کِسرى وهاشِمٍ لَأَکرَمُ مَن نیطَت عَلَیهِ التَّمائِمُ.

امام باقر علیه السلام فرمود : «هنگامى که دختر یزدگِرد را بر عُمَر ، وارد کردند ، دوشیزگان مدینه براى تماشایش آمدند و مسجد [ پیامبر صلى الله علیه و آله ] از نور ورودش روشن شد . چون عمر بر او نگریست ، [آن بانو ]صورت خود را پوشاند و گفت : اُف به روزگار هرمز باد ! عمر گفت : آیا به من دشنام مى دهد؟ و قصد [تنبیه] او را کرد . امیر مؤمنان ، على علیه السلام ، به او فرمود : تو چنین حقّى ندارى . او را در گزینش مردى از مسلمانان ، آزاد بگذار و او را سهم غنیمتىِ همان مردى قرار ده که برگزیده است . آن دختر آمد تا دستش را بر سر حسین علیه السلام گذاشت . امیر مؤمنان ، على علیه السلام ، به او فرمود : نام تو چیست؟ . گفت : جهان شاه . امیر مؤمنان علیه السلام به او فرمود : بلکه شهربانو . سپس به حسین علیه السلام فرمود : اى ابو عبد اللّه ! همانا او برایت بهترینِ زمینیان را به دنیا مى آورد . او على بن الحسین (امام زین العابدین علیه السلام ) را به دنیا آورد . از این رو ، به على بن الحسین علیه السلام ، فرزند دو سلسله برگزیده مى گفتند : برگزیده عرب ، هاشم ، و برگزیده غیر عرب ، فارْس» . و حکایت شده که ابو الأسود دُوئَلى در این باره ، سروده است : {و بى گمان ، پسرى میان کسرا و هاشم گرامى ترین کسى است که حِرزها را بر گردنش آویخته اند .}

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق. ج۱، ص۴۶۷

و در برخی از منابع دیگر نیز بدان اشاره شده است:

رک: طبرى آملى، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة (ط - الحدیثة) ص ??? ح ??? - ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ق،

در مورد همکاری حضرت علی علیه السلام نیز به آدرس زیر مراجعه فرمائید:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۱۴۸

در مورد بخشیده شدن خمس، اولا امام معصوم علیه السلام اختیار دارد در مدت زمانی مشخص و بنابر مصالح و منافع و مصلحتی که خود ایشان می دانند، خمس را به شیعیان ببخشند و در مدت زمانی دیگر پرداخت خمس را واجب داسنته اند که این عمل در حیطه اختیارات معصوم علیه السلام است.

مرحوم میزای قمی رحمه الله چنین می نویسد:

فکیف یمکن القول بسقوط حقوقهم بالمرّة أو فی الأغلب ، مع أنّ الأصل الثابت بالکتاب والسنة المتواترة والإجماع کیف یخرج عنه بمثل هذه الأخبار ، وسیّما الأصل عدم السقوط .

غنائم الأیام فی مسائل الحلال والحرام - المیرزا القمی - ج ۴ ص ۳۸۵

ایشان همچنین در مورد اینکه در برخی از روایات بخشیده شدن خمس اشاره شده است، چنین می نویسد:

فیشبه أن یکون الباعث لصدور هذه الأخبار ، هو طغیان أهل الجور ، واغتیال السلطان لأموالهم ، وتصرّف الظلمة فی الأنفال والأخماس . فالعفو إمّا لأجل أنّ المخالفین إذا کانوا یأخذون منهم فلا یجب علیهم ثانیاً کما فی الخراج والزکاة ، وإمّا لأجل أنّ ما یعاملون معهم فی تلک الأموال ویصل إلیهم لا غائلة فیه کما فی شراء الزکاة والخراج . مع أنّ الظاهر من بعض تلک الأخبار أنّ ذلک التحلیل کان منهم « عند إعواز المال وعدم الاقتدار ، وأنّ العفو من صاحب الحقّ من حقّه ، مع احتمال حقّ غیره أیضاً حینئذٍ . ویظهر من بعضها : أنّه کان للخوف والتقیّة ، ومن بعضها : أنّ ذلک کان عفواً من صاحب الحقّ علیه السلام فی ماله الذی أتلفه السائل ، وعدم تمکَّنه من الإیصال .

غنائم الأیام فی مسائل الحلال والحرام - المیرزا القمی - ج ۴ ص ۳۸۵

همچنین مرحوم میرزا چنین می نویسد:

ویمکن أن یراد بها أن أخذ الظلمة للخمس مسقط عنهم.

غنائم الأیام فی مسائل الحلال والحرام - المیرزا القمی - ج ۴ ص ۳۸۸

محقق نراقی نیز می نویسد:

وبعضها یدل على تحلیل خمس بعض أشخاص معینین ، وبعضها على تحلیل شئ معین.

مستند الشیعة - المحقق النراقی - ج ۱۰ ص ۱۱۵

پس بحث بخشیده شدن خمس یا منوط به زمان خاصی بوده و یا منوط به اشخاصی بوده است و در مقابل روایاتی که پرداخت خمس را واجب شمرده است قابل مقایسه نیست.

همچنین شما می توانید در قسمت جستجوی سایت موسسه ولی عصر علیه السلام، کلمه خمس را جستجو بزنید و مقالات و مطالب بسیاری زیادی را در این مورد مطالعه فرمائید.

همچنین جهت اطلاع به آدرس زیر مراجعه فرمائید:

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=۵۲۳۰

در مورد مرحوم مقدس اردبیلی نیز مهم ترین کتاب فقهی ایشان، کتاب مجمع الفائدة و البرهان است که شرح ارشاد الاذهان علامه حلی می باشد و در این کتاب نیز به مسئله خمس پرداخته است و در ذیل کلام علامه، نظر خود را نیز بیان نموده است ولی در هیچ کجای آن فتوایی که دلالت بر حرمت خمس از نظر ایشان نماید، به نظر نمی رسد و این نتیجه برای هر کس، اگر چه کوچکترین آشنایی با فقه و اصطلاحات آن نداشته باشد، آسان است زیرا مقدس اردبیلی در همین کتاب در باب خمس در ذیل کلام علامه به شرح اموالی که خمس بر آنها واجب است می پردازد. لذا چگونه ممکن است کسی قائل به حرمت خمس باشد ولی چیزهایی را که خمس بدان تعلق می پذیرد، ذکر کند؟

رک: مقدس اردبیلی،ترجمه قسمتی از مجمع الفائدة و البرهان، قم، انتشارات جامعه مدرسین قم، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۴۰۴.

ما در مقابل سوالات شما ناراحت نشده و وظیفه ما پاسخگویی به سوالات می باشد.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت