درباره ما

سلام علیکم میخواستم بپرسم که در آیه ی اطاعت(انما اطیعوا الله و الرسول و...) چرا بعد از اونجایی که میگوید اگر نزاعی پیش آمد به خدا و پیامبر(ص) مراجعه کنید اسمی از اولی الامر نمی آورد؟ و این به معنی رد عصمت امامان معصوم (ع) نیست؟ ممنون
کد سؤال: ۲۲۲۷۴امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت عامه »امامت عامه در سنت و عقل »حدیث ولایت
تعداد بازدید: ۳۵
سلام علیکم میخواستم بپرسم که در آیه ی اطاعت(انما اطیعوا الله و الرسول و...) چرا بعد از اونجایی که میگوید اگر نزاعی پیش آمد به خدا و پیامبر(ص) مراجعه کنید اسمی از اولی الامر نمی آورد؟ و این به معنی رد عصمت امامان معصوم (ع) نیست؟ ممنون

با سلام

دوست گرامی

اولا: هر چند در این آیه از رجوع به اولی الامر حرفی به میان نیامده است، ولی در سوره نساء آیه ۸۳ امر به رجوع به رسول و اولی الامر شده است: وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً و هنگامى که خبرى از پیروزى یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع مى ‏سازند؛ در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافى دارند- بازگردانند، از ریشه‏هاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمى، همگى از شیطان پیروى مى‏کردید (و گمراه مى‏شدید).

در این آیه امر به رجوع به رسول و اولی الامر شده است ولی اسمی از خدا به میان نیامده است حال از شما سوال می کنیم چرا در اینجا بیان نشده است که به خدا نیز رجوع کنید؟ آیا می شود از عدم ذکر خدا در این آیه برداشت کرد که خداوند قابلیت ارجاع ندارد؟! پس از عدم ذکر اولی الامر در ذیل آیه اطیعوا الله.نیزنمی شود برداشت کرد که اولی الامر نمی توانند رفع اختلاف کنند بکه حکمتی در اینجا بوده که نیاورده همچنانکه در آیه نساء نام خداوند نیز نیامده است

زى تنازع کردید آن را به خدا و رسول برگردانید

خوب است بدانید کلمه (شى‏ء)، در آی? شریفه:«تنازعتم فی شیء»هر چند عمومیت دارد و همه احکام و دستورات خدا و رسول و اولى الامر را شامل مى ‏شود، و لیکن جمله بعد که مى ‏فرماید:فردوه الی الله والرسول به ما مى ‏فهماند که مراد از کلمه شى‏ء مورد تنازع، چیزى است که اولى الامر در باره آن استقلال ندارد و نمى‏ تواند در آن به رأى خود تکیه نمایند، لذا منظور از نزاع مردم، نزاع در احکام و دستورات ولی امرشان که در دایره ولایتش اجرا می کند نخواهد بود، مثل این که به آنها دستور جنگیدن و یا صلح کردن با دشمن، و یا امثال اینها را بدهد؛ زیرا مردم موظف به اطاعت از اولی الامر در این احکامند، و معنا ندارد بفرماید وقتى در این گونه احکام نزاع نمودید، ولى امر خود را رها کرده، به خدا و رسولش مراجعه کنید.

بنابر این آیه شریفه دلالت دارد بر این که مراد از کلمه (شى‏ء)، خصوص احکام دینى است، که احدى حق ندارد در آن دخل و تصرفى بکند، مثلا حکمى را که نباید انفاذ کند، انفاذ، و حکمى را که باید حاکم بداند، نسخ کند، چون این گونه تصرفات در احکام دینى خاص خدا و رسول او است، و آیه شریفه مثل صریح است در این که احدى را نمى ‏رسد که در حکمى دینى که خداى تعالى و رسول گرامى او تشریع کرده ‏اند تصرف کند. تفسیر المیزان ج۴ ص۳۸۸ به بعد

و گاهی اختلاف و نزاع در مصداق « اولی الامر » است که در این صورت چاره ای نیست جز آن که برای حلّ نزاع به خدا و رسول مراجعه کرد.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت