درباره ما

سلام آیا روایتی در کتب اهل سنت دال بر اینکه قاتل طلحه و زبیر (علیهما العنت و العذاب الالیم) حضرت علی است؟؟ ممنون اگر امکال داشت اسکن کتی را هم بفرستید ممنون
کد سؤال: ۲۲۱۳۴نبوت »حضرت محمد (ص) »اصحاب و مسلمانان
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »امام علی (ع)
تعداد بازدید: ۴۴
سلام آیا روایتی در کتب اهل سنت دال بر اینکه قاتل طلحه و زبیر (علیهما العنت و العذاب الالیم) حضرت علی است؟؟ ممنون اگر امکال داشت اسکن کتی را هم بفرستید ممنون

با سلام
دوست گرامی
اولا: در جنگ جمل که به قصد خونخواهی عثمان به راه انداخته شد، رهبر اصلی این شورش عایشه بود که طلحه و زبیر و عبد الله بن زبیر را نیز با خود همراه کرد و جنگ را سامان داد.
ثانیا: طبق روایات اهل سنت، زبیر از میدن جنگ برگشت؛ اما در میان راه به چنگ افراد دیگری گرفتار شد و آنها او را کشتند.
بلاذری دو روایت نقل کرده است. در روایت اول آمده است که ابن عباس با زبیرصحبت کرد و از جنگ با علی علیه السلام پشیمان شد و برگشت:
حدثنی أبو بکر الأعین ثنا الحسن بن موسى الأشیب حدثنی ثابت بن یزید عن هلال عن عکرمة عن ابن عباس: أنه أتى الزبیر فقال: یا بن صفیة بنت عبد المطلب جئت تقاتل علی بن أبی طالب بن عبد المطلب؟ قال: فرجع الزبیر فلقیه ابن جرموز فقتله، فقال ابن عباس لعلی: إنی رأیت قاتل ابن صفیة فقال: إلى النار، إلى النار.
أنساب الأشراف ج ۳، ص ۳۳۲
در روایت دیگر آمده است که وقتی اصحاب جمل شکست خوردند، خود امیر مؤمنان علیه السلام به سوی آنها آمد و با زبیر صحبت کرد و فرمایش رسول خدا را به یاد او انداخت، او پیشمان شده وسوار بر اسبش برگشت اما در میان راه افراد دیگری که وی را امان داده بوده به قتل رسانید:
حدثنی بکر بن الهیثم حدثنی أبو حکیم العدنی عن معمر عن قتادة قال: لما اقتتلوا یوم الجمل فکانت الدبرة على أصحاب طلحة والزبیر، أفضى علی إلى الناحیة التی فیها أصحاب الزبیر، فلما رآه واجهه قال له علی: یا أبا عبد الله أتقاتلنی، وقد عرفت ما أعطیتنی من بیعتک، وما سمعت من رسول الله صلى الله علیه وسلم؟ فانسل على فرسه منصرفاً إلى المدینة، فلما صار بسفوان لقیه رجل من بنی مجاشع یقال له النعر بن زمام فقال له: أجرنی، فقال النعر: أنت فی جواری یا حواری رسول الله، فقال الأحنف: واعجباً للزبیر لف غارین من المسلمین، ثم قد نجا بنفسه، فسمع ذلک ابن جرموز، فاتبعه وأصحابه فقتله، وأخذ رأسه فأتى به علیاً، فبعث علی من دفنه مع بدنه بوادی السباع.
أنساب الأشراف ج ۳، ص ۳۳۲
بنابراین، زبیر را افراد دیگر کشته است نه آن حضرت.
ثالثا: پاسخ به این سؤال که آیا امیر مؤمنان علیه السلام طلحه را کشته باشد، مدرک قابل قبولی در دست نیست؛ تنها این روایت است که برخی آن را نقل کرده و در این روایت آمده است که پسر طلحه به امیرمؤمنان گفت: تو پدر مرا کشتی و مالم را گرفتی؟: از جمله حاکم نیشابوری می‌نویسد:
۳۳۴۸ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ هَارُونَ الْفَقِیهُ إِمْلاءً، ثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ نَصْرٍ، ثنا أَبُو نُعَیْمٍ، ثنا أَبَانُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْبَجَلِیُّ، حَدَّثَنِی نُعَیْمُ بْنُ أَبِی هِنْدٍ، حَدَّثَنِی رِبْعِیُّ بْنُ حِرَاشٍ، قَالَ: إِنِّی لَعِنْدَ عَلِیٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ جَالِسٌ، إِذْ جَاءَ ابْنٌ لِطَلْحَةَ فَسَلَّمَ عَلَى عَلِیٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، فَرَحَّبَ بِهِ، فَقَالَ: تُرَحِّبُ بِی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، وَقَدْ قَتَلْتَ أَبِی، وَأَخَذْتَ مَالِی؟ قَالَ: " أَمَّا مَالُکَ فَهُوَ ذَا مَعْزُولٌ فِی بَیْتِ الْمَالِ، فَاغْدُ إِلَى مَالِکَ فَخُذْهُ، وَأَمَّا قَوْلُکُ قَتَلْتَ أَبِی، فَإِنِّی أَرْجُو أَنْ أَکُونَ أَنَا وَأَبُوکَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ : وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ"، فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانِ: إِنَّ اللَّهَ أَعْدَلُ مِنْ ذَلِکَ، فَصَاحَ عَلَیْهِ عَلِیٌّ صَیْحَةً تَدَاعَى لَهَا الْقَصْرُ، قَالَ: فَمَنْ إِذًا لَمْ نَکُنْ نَحْنُ أُولَئِکَ؟ صَحِیحُ الإِسْنَادِ وَلَمْ یُخْرِجَاهُ
المستدرک على الصحیحین ج ۲ ص ۳۸۵
نقد روایت:
حاکم این روایت را صحیح می‌داند؛ اما دو تن از راویان آن هیچگونه توثیقی ندارد.
أحمد بن هارون : در کتاب «الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة» وی را چنین معرفی کرده است.
أحمد بن هارون بن إبراهیم أبو العباس الفقیه الحاکم المزنی المعروف بالتبان سکن نیسابور ... سمع منه الحاکم وذکره فى تاریخ نیسابور
طبقات الحنفیة ج ۱، ص ۱۲۹
احمد بن محمد بن نصر: برای این شخص هیچگونه توثیقی نیافتیم.
این روایت در منابع دیگر نیز نقل شده، اما عبارت گفتگو میان پسر طلحه و امیرمؤمنان به گونه‌ی دیگر آمده است.
طبق نقل بلاذری، پسر طلحه گفت: وقد قاتلت أبی؛ یعنی تو با پدرم جنگیدی و حضرت در جواب فرمود: وأما قولک قاتلت أبی. در حالی که حاکم نیشابوری عبارت «قتلت» دارد؛ یعنی تو کشتی پدرم را. قاتلت ابی؛ یعنی با پدرم جنگیدی.
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سَعْدٍ، وَأَبُو بَکْرٍ الأَعْیَنُ، ثنا أَبُو نُعَیْمٍ الْفَضْلُ بْنُ دُکَیْنٍ، ثنا أَبَانُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ نُعَیْمِ بْنِ أَبِی هِنْدٍ، عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ حِرَاشٍ، قَالَ: " إِنِّی لَعِنْدَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ جَالِسٌ إِذْ جَاءَ ابْنٌ لِطَلْحَةَ، فَسَلَّمَ فَرَحَّبَ بِهِ عَلِیٌّ، فَقَالَ: أَتُرَحِّبُ بِی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَقَدْ قَاتَلْتَ: أَبِی؟ وَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ سَعْدٍ: وَقَدْ قَتَلْتَ وَالِدِی، وَأَخَذْتَ مَالِی؟ فَقَالَ: أَمَّا مَالُکَ فَهُوَ مَعْزُولٌ فِی بَیْتِ الْمَالِ فَاغْدُ فَخُذْهُ، وَأَمَّا قَوْلُکَ قَاتَلْتَ أَبِی فَإِنِّی أَرْجُو أَنْ أَکُونَ أَنَا وَأَبُوکَ مِن الَّذِینَ، قَالَ اللَّهُ: وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ ..
أنساب الأشراف ج ۳، ص ۳۳۲

بنابر این، در اینجا مسأله جنگیدن مطرح است نه کشتن و پیدا کردن قاتل.

و نکته‌ای دیگر این است که حضرت فرمود: أَرْجُو أَنْ أَکُونَ أَنَا، یعنی دوست داشتم که من او را می‌کشتم؛ مفهومش این است که من نکشته ام، در جنگ کشته شده است.
از طرف دیگر این روایت با روایت دیگر تعارض دارد که می‌گوید: طلحه را مروان بن حکم از پای در آورد:
حَدَّثَنِی أَبُو بَکْرٍ الأَعْیَنُ، ثنا رَوْحُ بْنُ عُبَادَةَ، عَنْ عَوْفٍ الأَعْرَابِیِّ أَنَّ مَرْوَانَ " رَمَى طَلْحَةَ یَوْمَ الْجَمَلِ وَهُوَ وَاقِفٌ إِلَى جَنْبِ عَائِشَةَ، فَأَصَابَ سَاقَهُ، وَقَالَ: وَاللَّهِ لا أَطْلُبُ قَاتِلَ عُثْمَانَ بَعْدَکَ أَبَدًا. فَقَالَ طَلْحَةُ لِمَوْلًى لَهُ: أَلْقِنِی مَکَانًا. فَقَالَ: مَا أَدْرِی أَیْنَ أُلْقِیکَ. فَقَالَ طَلْحَةُ: هَذَا وَاللَّهِ سَهْمٌ أَرْسَلَهُ اللَّهُ، اللَّهُمَّ خُذْ مِنِّی لِعُثْمَانَ حَتَّى یَرْضَى، ثُمَّ وَسَّدَ حَجَرًا فَمَاتَ "
أنساب الأشراف ج ۳، ص ۳۳۲
ابن حبان در کتاب «الثقات» آورده است:
وأما طلحة فرماه مروان بن الحکم بسهم من ورائه فأثبته فیه وقتله وحمله إلى البصرة فمات بها
الثقات ج ۲، ص ۲۸۳
ابن حبان در کتاب «مشاهیر علماء الأمصار» می‌نویسد:
قتله مروان بن الحکم یوم الجمل بسهم رماه سنة ست وثلاثین وهو بن أربع وستین سنة فی شهر رجب وقبره بالبصرة مشهور یزار
مشاهیر علماء الأمصار ج ۱، ص ۷
ابن سعد نیز در الطبقات روایت کرده است:
فلما رأى انکشاف الناس نظر إلى طلحة بن عبید الله واقفا فقال والله إن دم عثمان إلا عند هذا هو کان أشد الناس علیه وما أطلب أثرا بعد عین ففوق له بسهم فرماه به فقتله
الطبقات الکبرى ج ۵، ص ۳۸
و خلاصه این که قول مشهور این است که مروان طلحه را در جنگ جمل با تیر از بین برده است.
*موفق باشید گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت